مشاعرۀ سنّتی

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوش از شور عشق و جذبهٔ شوق

هر طرف می‌شتافتم حیران


آخر کار، شوق دیدارم

سوی دیر مغان کشید عنان
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
ناز كم كن،گنهم چيست؟كه عاشق شده
چه شود گر بنمايي به من آخر نظري

ترسم آن روز بيايي به سراغم كه دگر
زمن دل شده آن لحظه نباشد اثري
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
لحظه لحظه قلب من سوي تو پرواز مي كند
غنچه هاي بسته را با لبخـند تو باز مي كند
:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi

 

*ABER*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
لحظه لحظه قلب من سوي تو پرواز مي كند
غنچه هاي بسته را با لبخـند تو باز مي كند
:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود...
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو که ناخوانده ای علم سمــاوات
تـــو که نابرده ای ره در خـرابات
تو که ســـود و زیان خود ندانـی
به یــاران کی رسی هیهات هـیهات
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
تـا کـه نـامـی شدم از نام نبردم سودی
گـر نـمـردم مـن و ایـن گـوشـه گـمـنامیها...:gol:
 

*ABER*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
آن عشق که در پرده بماند به چه ارزد؟
عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ...
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی

گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلسِتان بینی

بر همه اهل این زمین به مراد
گردش دور آسمان بینی

آنچه بینی دلت همان خواهد
وانچه خواهد دلت همان بینی
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا رب که از دریادلی ، خود گوهر یکتا شوی
ای اشک چشم آسمان ، در دامن دریا بیا

"شهریار"
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها

بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها


گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل

با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها


ای مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها

وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها


تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم

بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای دل اندر عشق غوغا چون کنی ؟
خویش را بیهوده
رسوا چون کنی ؟

تو همی خواهی که دانی سر عشق
کس بدین سر نیست دانا چون کنی ؟

 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک شعر عاقلی و دگر شعر عاشقی است

سعدی یکی سخنور و حافظ قلندر است

بگذار شهریار به گردون زند سریر

کز خاک پای خواجه شیرازش افسر است
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
تیری ز کمانخانه ی ابروی تو جست
دل پرتوی وصل را خیالی بربست
خوش خوش ز دلم گذشت و می گفت به ناز
ما پهلوی چون تویی نخواهیم نشست...
:gol:
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تلخ بود آنچه بمن نوشاندند

می تقدیر بباید نوشید


خوش بود بازی اطفال، ولیک

هیچ طفلیم ببازی نگزید


بهره از کودکی آن طفل چه برد

که نه خندید و نه جست و نه دوید
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دور است کاروان سحر زینجا
شمعی بباید این شب یلدا را

در پرده صد هزار سیه کاریست
این تند سیر گنبد خضرا را

پروین
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
از خیابان کاش می شد رَد پایت را گرفت
هر زمانی
غصه داری ازتو جایت را گرفت
لااقل سی روز از
سال و تمام ماه را
مثل
روزه کاش میشد دستهایت راگرفت


 

*ABER*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق
عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق...

 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
یارب از تاب زلف هندوی او
چه قیامت ز هندوان برخاست

مشک از چین زلف می‌افشاند
آه از ناف آهوان برخاست

عطار
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا