منم که شهره شهرم به عشق ورزیدنتا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدنتا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایممنم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
تو صاحب منصبی جانان ز مسکینان نیندیشی
تو خواب الوده ای بر چشم بیداران نبخشایی
ياس هاي باغ احساس مرا پرپر مکن
من دراين ويرانه سرگردان ديدار توام
![]()
شـكار ديده شدم مـن ، زدي به تيـر نگـاهما ازموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
لحظه ها از تو جدا نیست!تو باید باشیتو چو رفتي خيالت مانده بر دل
چنان كز كاروان ، آتش به منزل
![]()
انچنان مهر توام در دل و جان جای گرفتنازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
لحظه ها از تو جدا نیست!تو باید باشی
شعر ها بی تو روا نیست!تو باید باشی
یک سال بعد!!!!!!!خخخخخ
هرچند موثر است بارانشـكار ديده شدم مـن ، زدي به تيـر نگـاه
اسير چشم تو گشتـم ، اسيـر چشـم سيـاه
![]()
هرچند موثر است باران
تا دانه نیفکنی نروید
انچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود
دفتری گر بنویسند ز خوبان جهانيك قدم نيست فزون مرحله عشق و عجب
راه چنــــــدان كـــه بريديـــم به پايان نرسيد
![]()
يک نظر بر من فکندي جسم و جانم سوختيدفتری گر بنویسند ز خوبان جهان
تو به سر دفتر خوبان جهان عنوانی
تو همدردی و من هم درد !اخر کی شود پایاندارم به دوري از تو عادت مي كنم كم كم
هركس به دردي خو كند ، در فكر درمان نيست
![]()
تو همدردی و من هم درد !اخر کی شود پایان
فراق و دوری و درمان میان ما براندازی!
![]()
یک دوجمله شعر من خواندی، زبان را دوختیيک نظر بر من فکندي جسم و جانم سوختي
يک دو جمله زير لب گفتي ، زبان دوختي
![]()
مدح کـــس زین نغمه بیرون کن ، که آن فرزانه گفت :
ياس هاي باغ احساس مرا پرپر مکن
من دراين ويرانه سرگردان ديدار توام![]()
یک دوجمله شعر من خواندی، زبان را دوختی
رشته رشته از محبت را به من اموختی
مدح کـــس زین نغمه بیرون کن ، که آن فرزانه گفت :
" عرصه ی شطرنج ِ رندان را مجال ِ شاه نیست! "...
فریدون توللی
دانی که غم عشق دگرباره چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟
من یاس احساس تو را پرپر نکردم نازنین
ياس هاي باغ احساس مرا پرپر مکن
من دراين ويرانه سرگردان ديدار توام![]()
دوست عزیز چیکار میکنی ؟!!!!!!چندبار پاک کردم و نوشتم
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
این راز سر به مهر به عالم سمر شود
دوست عزیز چیکار میکنی ؟!!!!!!چندبار پاک کردم و نوشتم
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
این راز سر به مهر به عالم سمر شود
من یاس احساس تو را پرپر نکردم نازنین
این یاس را من تا ابد با عشق برپا میکنم...
دمیدی در این ساز،با عشق و اواز![]()
![]()
یک دم به نوای دل من گوش فرادار
کاین ناله ی جانسوز ز هر ساز نیاید
![]()
دل من ز بيقراري چو سخن به يار گويمدمیدی در این ساز،با عشق و اواز
ولی از صدایت ندایی نیامد...
من با غم عاشقانه شادمعجب داستانی هست اینجا!!!!!!!
یارب این قافلهرا لطف ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام امد و معشوقه به کام
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|
|
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |