دوست آن است که معایب دوست..............همچو آیینه روبه رو بگوید.............دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
دوست آن است که معایب دوست..............همچو آیینه روبه رو بگوید.............دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
دوست آن باشد که گیرد دست دوست ........................... در پریشان حالی و درماندگیدوست آن است که معایب دوست..............همچو آیینه روبه رو بگوید.............
یه امشب شب عشقه همین امشبو داریمدوست آن باشد که گیرد دست دوست ........................... در پریشان حالی و درماندگی
به به آقا سید حمید عزیزم...حالا نمیشه در این محرم به احترام جد بزرگوارت از ترانه های هایده و ... شعر نذاری؟یه امشب شب عشقه همین امشبو داریم
چرا غصه دردو واسه فردا نذاریم
:-D
sent by my GLX G5
بله حق با شماس عذر میخوام. البته اصل محرم تازه از فردا شروع میشه.به به آقا سید حمید عزیزم...حالا نمیشه در این محرم به احترام جد بزرگوارت از ترانه های هایده و ... شعر نذاری؟
من از کودکی عاشقت بوده ام ......................... قبولم نما گرچه آلوده ام
محرم چند روز پیش شروع شده حمیدجان! عاشورا 3 شنبه ست...بله حق با شماس عذر میخوام. البته اصل محرم تازه از فردا شروع میشه.
مو آن رندم که نامم بی قلندر نه خون دیرم نه مون دیرم نه لنگر
چو روز آیه بگردم گرد گیتی چو شو گرده به خشتی وانهم سر
sent by my GLX G5
محرم چند روز پیش شروع شده حمیدجان! عاشورا 3 شنبه ست...
ره میخانه و مسجد کدام است .......................... که هر دو بر منِ مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رندی .......................... نه در میخانه کاین خمار خام است
شکوه ای نیست ز طوفان حوادث ما راتا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی........گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
داری خبر که شب همه شب دور از آن نگاهشکوه ای نیست ز طوفان حوادث ما را
دل به دریا زدگان خنده به سیلاب زنند
داری خبر که شب همه شب دور از آن نگاه
مانند شمع سوختم و اشک ریختم
و خداوند عشق را آفرید
![]()
یا پا فرانهید و خدا را خبر کنیددر ره عشق دهی هم سر و هم سامان را............ چون به معشوقه رسی بی سر و بی سامانــــــــــــــــــــــــــــــــــی (حسین پناهی)
یا پا فرانهید و خدا را خبر کنید
یا جان من ز من بستانید بی درنگ
![]()
گفت فرزانهای، امروز شما عاشوراست
جبهه باقی است، شمشیر و سپرها باقی است
جنگ پایان پدرهای سفر کرده نبود
شور آن واقعه در جان پسرها باقی است
![]()
![]()
![]()
![]()
با گ؟
گفت فرزانهای، امروز شما عاشوراست
جبهه باقی است، شمشیر و سپرها باقی است
جنگ پایان پدرهای سفر کرده نبود
شور آن واقعه در جان پسرها باقی است
تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا
حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی
یار آمده بود بر سر مهر
بی مهری روزگار نگذاشت
تماشایی ترین تصویر دنیا می شوی گاهی
دلم می پاشد از هم بس که زیبا می شوی گاهی
یا حسین از لطف دستم را بگیر .............................. جان اصغر جان آن طفل صغیریار دبستانی من، با من و همراه منی ..... چوب الف بر سر ما، بغض من و آهِ منـــــــــــــــــــــی
رخ سوی خرابات نهادیم دگر باریا حسین از لطف دستم را بگیر .............................. جان اصغر جان آن طفل صغیر
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگررخ سوی خرابات نهادیم دگر بار
در دام خرابات فتادیم دگر بار
آبی که بی وفا شد و زد آتشم به دل ........................... اصغر نخورده کی رود اندر گلوی منمثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
نه تو ميماني نه اندوه نه هيچ يك از مردم اين اباديآبی که بی وفا شد و زد آتشم به دل ........................... اصغر نخورده کی رود اندر گلوی من
دلم سرگشته حیرون حسینه ................................. ز غم سر در گریبون حسینهنه تو ميماني نه اندوه نه هيچ يك از مردم اين ابادي
به حباب نگران لب يك رود قسم
و به كوتاهي ان لحظه شادي كه گذشت
غصه هم ميگذرد...
دلم سرگشته حیرون حسینه ................................. ز غم سر در گریبون حسینه
دلم سرگشته حیرون حسینه ................................. ز غم سر در گریبون حسینه
هر کسی را تاب دیدار سر زلف تو نیست
اینکه در آیینه گیسو می گشایی بهتر است
این قافله ی عمر عجب می گذردتا عطر تو آمد غزلم بال درآورد
آزاد شد از قید زمانها و مکانها
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |