در دلم بود که بی دوست نباشم هرگزیارب آن روی است و در پیرامنش بند کلاه
یا به گرد ماه تابان عقد پروین بستهاند
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگزیارب آن روی است و در پیرامنش بند کلاه
یا به گرد ماه تابان عقد پروین بستهاند
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
نگاهم یاد باران کرده امشبدلا بی من چه میکردی تو درکوی حبیب من ... الهی خون شوی ای دل توهم گشتی رقیب من
نگاهم یاد باران کرده امشب
مرا سر در گریبان کرده امشب
غم و فریاد من از این و آن نیست
دلم یاد رفیقان کرده امشب
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
به دل فگار دارم گله بی نهایت از تو ... به کدام امیدواری نکنم شکایت از تو؟![]()
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاستواعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند.
تو را که هر چه مراد است در جهان داریدل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
یــار مرا غار مـرا عشق جگرخوار مرا.............یار تویی غارتویی خواجه نگهدار مرا
ای که به دام تو اسیرم اسیر ..................... لذت دیوانگی از من مگیر
ای که به دام تو اسیرم اسیر ..................... لذت دیوانگی از من مگیر
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست.........آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود .......... آنچنان جای گرفته است که مشکل برودروده ی تنگ به یک نان تهی پرگردد.....................نعمت روی زمین پر نکند دیده ی تنگ
گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود .......... آنچنان جای گرفته است که مشکل برود
در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
من که می دانم بی عمرم به پایان می رسد .......... نوبت خاموشی من سهل و آسان می رسد
در پرده ی اسرار کسی را ره نیست...............زین تعبیه,جان هیچکس آگه نیستگفتمش سیر ببینم مگر از دل برود .......... آنچنان جای گرفته است که مشکل برود
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را ........... به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا راداد لبی که مستی جاوید می دهد
مینای می کجا و لب نوش او کجا ؟
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را ........... به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
آب بقا کجا و لب نوش او کجا ؟
آتش کجا و گرمی آغوش او کجا ؟
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند..........در شگفتم من نمیپاشد زهم دنیا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند..........در شگفتم من نمیپاشد زهم دنیا چرا
از ره غفلت به گدایی رسی
ور به خود آیی به خدایی رسی
یکی بخشش می کنه جونشو با عزت نفس .............. دیگری بهر یه لقمه نون شکایت می کنه
یکی بخشش می کنه جونشو با عزت نفس .............. دیگری بهر یه لقمه نون شکایت می کنه
هرچه رود بر سرم چون تو پسندی رواست..............بنده چه دعوی کند؟حکم خداوند راست
تو را چه غم که یکی از غمت به جان آید ............. که دوستان تو چندان که می کشی بیش اندهرچه رود بر سرم چون تو پسندی رواست..............بنده چه دعوی کند؟حکم خداوند راست
تمام سهم من از روشنی همان نوریست
که از چراغ شما در اتاق می افتد
تو را چه غم که یکی از غمت به جان آید ............. که دوستان تو چندان که می کشی بیش اند
میان ماه من تا ماه گردون ................ تفاوت از زمین تا آسمان استدر گذر از عاشقان رسید به فالم
دست مرا خواند و گریه كرد به حالم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |