مشاعرۀ سنّتی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار
طالع بی شفقت بین که درین کار چه کرد

دل چه شناسد که چیست قیمت سودای تو

قدر تو چه داند صدف در شب*افروز را


گر اثر روی تو سوی گلستان رسد

باد صبا رد کند تحفهٔ نوروز را
 

OMID ALAIE

عضو
دل چه شناسد که چیست قیمت سودای تو

قدر تو چه داند صدف در شب*افروز را


گر اثر روی تو سوی گلستان رسد

باد صبا رد کند تحفهٔ نوروز را

این شرح بی نهایت کز زلف یار گفتند // حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این شرح بی نهایت کز زلف یار گفتند // حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد
در زوایای طربخانه جمشید فلک
ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع

چنگ در غلغله آید که کجا شد منکر
جام در قهقهه آید که کجا شد مناع
 

OMID ALAIE

عضو
در زوایای طربخانه جمشید فلک
ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع

چنگ در غلغله آید که کجا شد منکر
جام در قهقهه آید که کجا شد مناع

عشق تو کمال حیرت آمد // وصل تو کمال حیرت آمد
بس غرقه ی حال وصل کآخر // هم بر سر حال حیرت آمد
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو آوازی غمین و گرم داری
پر و بالی سفید و نرم داری
بخوان ای هم قفس یک بیت حافظ
مگر از بودن من شرم داری؟

ياری اندر کس نمی بينم ياران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوست داران را چه شد؟


 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
درد عشق ار چه دل از خلق نهان می دارد
حافظ این دیده گریان تو بی چیزی نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو گفتی با منی من تار تو پود
ولی در با تو بودن دل نیاسود
دلم عشقم غرورم را شکستی
ببینم این کجایش عاشقی بود؟
در زمانه کار کار عشق توست

از سر این کار نتوان درگذشت

کی رسم در تو که رخش وصل تو

از زمانه بیست میدان درگذشت
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
پس عجب نی گر رگ ایمان ما

نیش آن مژگان کافر می*برد


این عجب*تر، کان لب نوشین به لطف

گردنان را سر به شکر می*برد

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
// یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید


 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
در غم زنجیر مشکینش فلک

هر زمان زنجیر دیگر می*برد


در جمال روی او نظارگی

دست را حالی به خنجر می*برد

در این درگه که گه گه که که که که شود ناگه // مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این درگه که گه گه که که که که شود ناگه // مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم

در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم

در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی // دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شب ها که سکوت است وسکوت است وسیاهی
آوای تو می خواندم از لایتناهی
آوای تو می آردم از شوق به پرواز
...........................................(این مصرعش یادم رفته)
زر داند ساخت کار من آری
کار همه کس به زر چو زر گردد

امروز بساز کار ما گر نی
فردا همه کارها دگر گردد
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دوش دل در کوی او گم کرده*ام

دوستان برخاک راهش بنگرید


کور بادا چشمتان گر صبحگاه

پی من آن روی چو ماهش بنگرید
در گوشه غمی که فراموش عالمی است // من غمگسار سازم و او غمگسار من


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در گوشه غمی که فراموش عالمی است // من غمگسار سازم و او غمگسار من

نیش سر مژگانت ببرید رگ جانم

زان هر نفسی چشمم خون جگر افشاند

گر در همه عمر از تو وصلی رسدم یک شب

مرغ سحری بینی حالی که پر افشاند
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا