مشاعرۀ سنّتی

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا فتادم در قفای چشم سحرانگیز او

کو نظربازی که چشمش در قفای من نبود


عرصهٔ نازش که از اندازه بیرون رفته بود

تنگ شد از کشتگان چندان که جای من نبود

در پاش فتاده ام به زاری ... آیا بود آنکه دست گیرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند // به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

دارم عجب از تیر نگاه تو که پیکانش
از قلب گذشتست و به قاف نرسیده

جز من که ز اندیشهٔ لعلت مزم انگشت
ناخورده عسل کس سر انگشت مزیده
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز

دارم عجب از تیر نگاه تو که پیکانش
از قلب گذشتست و به قاف نرسیده

جز من که ز اندیشهٔ لعلت مزم انگشت
ناخورده عسل کس سر انگشت مزیده
هر که دلارام دید از دلش آرام رفت // باز نیابد خلاص هر که در این دام رفت
 

z_elect

عضو جدید
کاربر ممتاز

دارم عجب از تیر نگاه تو که پیکانش
از قلب گذشتست و به قاف نرسیده

جز من که ز اندیشهٔ لعلت مزم انگشت
ناخورده عسل کس سر انگشت مزیده

هر دلی کو به عشق مایل نیست

حجرهٔ دیو خوان، که آن دل نیست




زاغ گو، بی‌خبر بمیر از عشق

که ز گل عندلیب غافل نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تورانشه خجسته که در من یزید فضل


شد منت مواهب او طوق گردنم;)
ماه من عیدست و شهری را نظر بر روی توست
روی تو چون ماه عید و ماه نو ابروی توست

روشن آن چشمی که ماه عید بر روی تو دید
شادی آن کس که روز عید پهلوی توست
 

z_elect

عضو جدید
کاربر ممتاز
ماه من عیدست و شهری را نظر بر روی توست
روی تو چون ماه عید و ماه نو ابروی توست

روشن آن چشمی که ماه عید بر روی تو دید
شادی آن کس که روز عید پهلوی توست
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]تو همانی که دلم لک زده لبخندش را[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]او کــه هرگز نتوان یافت همانندش را[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]غــــزل و عاطفــــه و روح هنرمندش را[/FONT]
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را

او کــه هرگز نتوان یافت همانندش را

منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غــــزل و عاطفــــه و روح هنرمندش را
ای که به دام تو اسیرم اسیر ... لذت دیوانگی از من نگیر
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای که به دام تو اسیرم اسیر ... لذت دیوانگی از من نگیر
راه وفا پیش*گیر، کان ز جفا خوش*ترست

گرچه جفایت خوش*ست لیک وفا خوش*ترست


روی چو گل*برگ تو از همه گل*ها فزون

کوی چو گلزار تو از همه جا خوش*ترست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رهی به شام جدایی چه طاقتیست مرا


که روز وصل دلم را قرار باید و نیست

تویی حیات من و من ز فرقتت بیمار

بیا که یک دو سه روزی حیات مغتنم*ست


کرم نمودی و بر جان من جفا کردی

ز جانب تو هرچه مرا می*رسد کرم*ست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من // تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
ناصح عمارت دل ویران ما مکن

بگذار تا خراب شود، کان چنان خوش*ست


بر آستان یار هلالی نهاد سر

او را سر نیاز بر آن آستان خوش*ست
 

z_elect

عضو جدید
کاربر ممتاز
ناصح عمارت دل ویران ما مکن

بگذار تا خراب شود، کان چنان خوش*ست


بر آستان یار هلالی نهاد سر

او را سر نیاز بر آن آستان خوش*ست

تو بر خیر و نیکی دهم دسترس
وگرنه چه خیرآید از من به کس؟
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
ناصح عمارت دل ویران ما مکن

بگذار تا خراب شود، کان چنان خوش*ست


بر آستان یار هلالی نهاد سر

او را سر نیاز بر آن آستان خوش*ست
تو را چه غم که یکی از غمت به جان آید ... که دوستان تو هرچند می کشی بیش اند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نماند اندر چمن یک شاخ، کانرا
نپوشاندند رنگین حله در بر

روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود

آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا


نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک

نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای آن دو چشم کهربایی ... که آتش زد مرا با بی وفایی
یار بگذشت، از همه خندان و از من خشمناک

عمر بر من مشکل و بر دیگران آسان گذشت


چون گذشت از دل تیر خدنگش، گو بیا تیر اجل

هر چه آید بگذرد، چون هرچه آمد آن گذشت
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا