مشاعرۀ سنّتی

[aynaz.m]

یکی درد و یکی درمان پسندد ... یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران ... پسندم آنچه را جانان پسندد

شرمنده. من توی مشاعره ای که امتیاز نداشته باشه دیگه شرکت نمی کنم.

بخشید تشکراتم تموم شده

در دنیا
به دنبال
جاه و مال
میگیردیم
غافل
از اینکه
بهتر از ان را میشود یافت

 

[IRANIAN VOCAL]

بخشید تشکراتم تموم شده

در دنیا
به دنبال
جاه و مال
میگیردیم
غافل
از اینکه
بهتر از ان را میشود یافت

تو به جای شعر گفتن چرا می نویسی انشا ... تاپیک مشاعره است این نه که نثر و حرف دل ها

 

[nasim_shsh]

تو به جای شعر گفتن چرا می نویسی انشا ... تاپیک مشاعره است این نه که نثر و حرف دل ها

اگر دورم من از توای پریزاد
فراموشم مکن ما را مبر از یاد

 

[IRANIAN VOCAL]

اگر دورم من از توای پریزاد
فراموشم مکن ما را مبر از یاد

دل تنگ من از تو شکوه دارد ... آرام آرام ز چشمم گریه بارد

 

[baran72]

دل تنگ من از تو شکوه دارد ... آرام آرام ز چشمم گریه بارد

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

 

[nasim_shsh]

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

ای چشم خمارین که کشد سرمه خوابت
وی جام بلورین که خورد باده نابت

 

[baran72]

ای چشم خمارین که کشد سرمه خوابت
وی جام بلورین که خورد باده نابت

ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد
با این دل پردرد به یاران چه نویسم...

 

[alone.eng]

ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد
با این دل پردرد به یاران چه نویسم...

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دوسه روزی قفسی ساخته اند از بدنم

 

[IRANIAN VOCAL]

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دوسه روزی قفسی ساخته اند از بدنم

مرا به علت بیگانگی ز خویش مران ... که دوستان تو چندانکه می کُشی بیش اند

 

[alone.eng]

مرا به علت بیگانگی ز خویش مران ... که دوستان تو چندانکه می کُشی بیش اند

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

 

[IRANIAN VOCAL]

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

دل بردی از من به یغما ای تُرک غارتگر من ... دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من

 

[*نيروانا*]

دل بردی از من به یغما ای تُرک غارتگر من ... دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من

نبینم نبینم ملالی به رویت نشیند
الهی که هرگز نباشدتورا شام هجران
م.اسیره

 

[IRANIAN VOCAL]

نبینم نبینم ملالی به رویت نشیند
الهی که هرگز نباشدتورا شام هجران
م.اسیره

نکردم به جهان غیر از محبت ... که شد قسمت من اندوه و محنت

 

[nasim_shsh]

نکردم به جهان غیر از محبت ... که شد قسمت من اندوه و محنت

تو چو شمعی و جهان از تو چو روز***منمن چو پروانه ی جانباز امشب

 

[self.f_t_m990]

تو چو شمعی و جهان از تو چو روز***منمن چو پروانه ی جانباز امشب

باز عشقش چون دل عطار در مخلب گرفت


از دل گرمش عجب نبود اگر مخلب بسوخت

 

[nasim_shsh]

باز عشقش چون دل عطار در مخلب گرفت


از دل گرمش عجب نبود اگر مخلب بسوخت

تو خود بوسه دهی جان ولی نیارد گفت/
که بازمانده ی تو زندگی هوس را رد

 

[self.f_t_m990]

تو خود بوسه دهی جان ولی نیارد گفت/
که بازمانده ی تو زندگی هوس را رد

دلم به حال گل و سرو و لاله می سوزد

ز بسکه باغ طبیعت پرآفتست ای دوست

مگر تاسفی از رفتگان نخواهی داشت

بیا که صحبت یاران غنیمتست ای دوست

 

[baran72]

دلم به حال گل و سرو و لاله می سوزد

ز بسکه باغ طبیعت پرآفتست ای دوست

مگر تاسفی از رفتگان نخواهی داشت

بیا که صحبت یاران غنیمتست ای دوست

تا بر دلش از غصه غباری ننشیند
ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش

 

[nasim_shsh]

تا بر دلش از غصه غباری ننشیند
ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش

شد گلوگیر قفس نغمه ام ای مرغ هوا/
به هوایی که شوم طعمه ی شهباز دگر

 

[IRANIAN VOCAL]

شد گلوگیر قفس نغمه ام ای مرغ هوا/
به هوایی که شوم طعمه ی شهباز دگر

رواق منظر چشم من آشیانه ی توست ... کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست

 

[nasim_shsh]

رواق منظر چشم من آشیانه ی توست ... کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست

توفان طراز چشم من از پهلوی دل است
سامان آبروست ز دریا سحاب را
دانا میل صحبت نادان چه ممکن است
موج گهر به خاک نیامیزد آب را

 

[*zahedan]

توفان طراز چشم من از پهلوی دل است
سامان آبروست ز دریا سحاب را
دانا میل صحبت نادان چه ممکن است
موج گهر به خاک نیامیزد آب را

امشب خمارم ساقيا بزمي بخواهم، از طـــرب
پركن قدح را بي نصيبم از شفاعت ، بي ســبب
من ناله ي مستانه خواهم كه سوزد جان مــن
نفرين كنم دل را كه داردمشكلي ، ماندم عجـــب
خندان شدم از درد دنيا و نديدند اشـــــك دل
بگشا دري را بهر دل ، بر من مكن ، حتي غضــب
شايد كه مستي بر كند بنيان دل را از بــرم
يا آنكه پويم راه عشق حتي شده ، لختي وجــب

 

[baran72]

امشب خمارم ساقيا بزمي بخواهم، از طـــرب
پركن قدح را بي نصيبم از شفاعت ، بي ســبب
من ناله ي مستانه خواهم كه سوزد جان مــن
نفرين كنم دل را كه داردمشكلي ، ماندم عجـــب
خندان شدم از درد دنيا و نديدند اشـــــك دل
بگشا دري را بهر دل ، بر من مكن ، حتي غضــب
شايد كه مستي بر كند بنيان دل را از بــرم
يا آنكه پويم راه عشق حتي شده ، لختي وجــب

بی تو طوفان زده دشت جنونم

صید افتاده بخونم

تو چسان می گذری غافل از اندوه درونم ؟

بی من از کوچه گذر کردی و رفتی

بی من از شهر سفر کردی و رفتی

قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم،

تا خم کوچه بدنبال تو لغزید نگاهم،

تو ندیدی!

نگهت هیچ نیفتاد براهی که گذشتی .

 

[nasim_shsh]

بی تو طوفان زده دشت جنونم

صید افتاده بخونم

تو چسان می گذری غافل از اندوه درونم ؟

بی من از کوچه گذر کردی و رفتی

بی من از شهر سفر کردی و رفتی

قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم،

تا خم کوچه بدنبال تو لغزید نگاهم،

تو ندیدی!

نگهت هیچ نیفتاد براهی که گذشتی .

یک بار نام من به غلط بر زبان نراند
ما را شکایت از قلم مشکبار توست

 

[*zahedan]

بی تو طوفان زده دشت جنونم

صید افتاده بخونم

تو چسان می گذری غافل از اندوه درونم ؟

بی من از کوچه گذر کردی و رفتی

بی من از شهر سفر کردی و رفتی

قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم،

تا خم کوچه بدنبال تو لغزید نگاهم،

تو ندیدی!

نگهت هیچ نیفتاد براهی که گذشتی .

يک دلي دارم غريب و عاشق روي شما
​

هر زماني شيفته، سرگشته در کوي شما​

خون که ميگردد برگهايم بنام عشق و ناز​

از رگ گردن هدايت ميشود سوي شما​

تا شود تزريق انواع محبت در فضا
​

بوسه ها دارم شناور بر لب جوي شما

​

 

[baran72]

یک بار نام من به غلط بر زبان نراند
ما را شکایت از قلم مشکبار توست

تو، همه راز جهان ريخته در چشم سياهت.
من همه، محو تماشاي نگاهت.

 

[baran72]

يک دلي دارم غريب و عاشق روي شما


هر زماني شيفته، سرگشته در کوي شما

خون که ميگردد برگهايم بنام عشق و ناز

از رگ گردن هدايت ميشود سوي شما

تا شود تزريق انواع محبت در فضا


بوسه ها دارم شناور بر لب جوي شما

​

آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشة ماه فروريخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

 

[*zahedan]

یک بار نام من به غلط بر زبان نراند
ما را شکایت از قلم مشکبار توست

تا چند بنالم ز تو گر هيچ نبينم
تا چند سخن گويم و طعنت بپذيرم
يک روز رسد آن که دگر از تو ننالم
ويران شوم و در غم جور تو بميرم

 

[*zahedan]

[/B]آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشة ماه فروريخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

گرچه با نا مهرباني ميكني يــادم هنوز
اينكه يادم ميكني ، اي مهربان ، شــادم هنوز
ياد ايامــي كه ميخوانـدي به نامي هر دمــم
گاه وامق ، گاه مجنــون ، گاه فرهادم هنــوز

 

[baran72]

گرچه با نا مهرباني ميكني يــادم هنوز
اينكه يادم ميكني ، اي مهربان ، شــادم هنوز
ياد ايامــي كه ميخوانـدي به نامي هر دمــم
گاه وامق ، گاه مجنــون ، گاه فرهادم هنــوز

زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم

طره را تاب مده تا ندهی بربادم​