مشاعرۀ سنّتی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو آسمان آبی آرامو روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
و من ناگه گشايم پر به سويت
در اين فكرم كه در يك لحظه غفلت
از اين زندان خاموش پر بگيرم
به چشم مرد زندانبان بخندم
كنارت زندگي از سر بگيرم
در اين فكرم من و دانم كه هرگز
مرا ياراي رفتن زين قفس نيست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترسم آزاد نسازد ز قفس صبادم
آنقدر تا که ره باغ رود از یادم
مقام عیش میسر نمی‌شود بی‌رنج
بلی به حکم بلا بسته‌اند عهد الست

به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش می‌باش
که نیستیست سرانجام هر کمال که هست
 

Ghazal Mo

عضو جدید
تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن
در جهان خنداندن آسان است،اشکی پاک کن
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن
در جهان خنداندن آسان است،اشکی پاک کن
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر
نهادم آینه‌ها در مقابل رخ دوست

صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد
که چون شکنج ورق‌های غنچه تو بر توست
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر
نهادم آینه‌ها در مقابل رخ دوست

صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد
که چون شکنج ورق‌های غنچه تو بر توست

تقويم چارفصل دلم را ورق زدم ... آن برگ هاي سبز سرآغاز سال كو ؟
رفتيم و پرسش دل ما بي جواب ماند ... حال سؤال و حوصله قيل و قال كو ؟
 

Ghazal Mo

عضو جدید
تو خود از کدام شهری که ز دوستان نپرسی
مگر اندر آن ولایت که تویی وفا نباشد؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو خود از کدام شهری که ز دوستان نپرسی
مگر اندر آن ولایت که تویی وفا نباشد؟
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک

جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش


دلدار که گفتا به توام دل نگران است

گو می‌رسم اینک به سلامت نگران باش

 

Ghazal Mo

عضو جدید
شب چو در بستم مست از می نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شب چو در بستم مست از می نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
ما سر چو گوی بر سر کوی تو باختیم
واقف نشد کسی که چه گوی است و این چه کوست

حافظ بد است حال پریشان تو ولی
بر یاد زلف یار پریشانیت نکوست
 

Ghazal Mo

عضو جدید
تو کمان کشیده و در کمین،که زنی به تیرم و من غمین
همه ی غمم بود از همین،که خدا نکرده خطا کنی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو کمان کشیده و در کمین،که زنی به تیرم و من غمین
همه ی غمم بود از همین،که خدا نکرده خطا کنی
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور


ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن

وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور


گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن

چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
 

Ghazal Mo

عضو جدید
روضه ی خلد برین خلوت درویشان است
مایه ی محتشمی خدمت درویشان است
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روضه ی خلد برین خلوت درویشان است
مایه ی محتشمی خدمت درویشان است
تا بر دلش از غصه غباری ننشیند

ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش


حافظ که هوس می‌کندش جام جهان بین

گو در نظر آصف جمشید مکان باش
 

Ghazal Mo

عضو جدید
شمعیم و خوانده ایم خط سرنوشت خویش
ما را برای سوز و گداز آفریده اند

ببخشید مگه تکراری هم میشه؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دارد به جانم لرز می افتد رفیـــــــــــق! انگار پاییزم
دارم شبیه برگهای زرد و خشک از شاخه می ریزم
مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا
بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
 

mx_2000

عضو جدید
مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا
بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا

ابرو باد و مه خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
 

Ghazal Mo

عضو جدید
اگر این شراب خام است اگر آنن حریف پخته
به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامی
 

Ghazal Mo

عضو جدید
روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار
چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد
 

Ghazal Mo

عضو جدید
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشتیم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا