مشاعرۀ سنّتی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می سوزم و لب نمی گشایم که مباد
آهی کشم و دلی به درد آید از او
وجودت مال من بود ولی انگار که تمومه

بدون یاد تو و من لحظه لحظه پیش رومه

وجودت مال من بود از من تنها نگیرش

این تن خستموحالا وقتی میبینی اسیرش
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
وجودت مال من بود ولی انگار که تمومه

بدون یاد تو و من لحظه لحظه پیش رومه

وجودت مال من بود از من تنها نگیرش

این تن خستموحالا وقتی میبینی اسیرش
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
لحظه های كاغذی را روز و شب تكرار كردن
خاطرات بايگانی، زندگيهای اداری
آفتاب زرد و غمگين، پلههاي رو به پايين
سقف هاي سرد و سنگين، آسمانهاي اجاري
با نگاهي سرشكسته، چشمهايي پينه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلي های خميده، ميزهای صف كشيده
خنده های لب پريده، گريههای اختياری
عصر جدولهای خالی، پاركهای اين حوالی
پرسه های بی خيالی، صندليهای خماری
سرنوشت روزها را روی هم سنجاق كردم
شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری
عاقبت پروندهام را با غبار آرزوها
خاك خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
روی ميز خالی من، صفحه ی باز حوادث:
در ستون تسليت ها نامی از ما يادگاری
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وجودت مال من بود ولی انگار که تمومه

بدون یاد تو و من لحظه لحظه پیش رومه

وجودت مال من بود از من تنها نگیرش

این تن خستموحالا وقتی میبینی اسیرش

شرط عشقست که از دوست شکایت نکنند
لیکن از شوق حکایت به زبان می آید
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
لحظه های كاغذی را روز و شب تكرار كردن
خاطرات بايگانی، زندگيهای اداری
آفتاب زرد و غمگين، پلههاي رو به پايين
سقف هاي سرد و سنگين، آسمانهاي اجاري
با نگاهي سرشكسته، چشمهايي پينه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلي های خميده، ميزهای صف كشيده
خنده های لب پريده، گريههای اختياری
عصر جدولهای خالی، پاركهای اين حوالی
پرسه های بی خيالی، صندليهای خماری
سرنوشت روزها را روی هم سنجاق كردم
شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری
عاقبت پروندهام را با غبار آرزوها
خاك خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
روی ميز خالی من، صفحه ی باز حوادث:
در ستون تسليت ها نامی از ما يادگاری

یکی بگه که ماه من کی بوده

مسبب گناه منکی بوده

سهم من از نگاه تو همین بود

عشق تو بدترین قسمت بهترین بود

تو دل بارون منو عاشقم کرد

بین زمین و آسمون ولم کرد

یکی بگه که چه جوری شد که این شد

سهمتو آسمون و من زمین شد
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی بگه که ماه من کی بوده

مسبب گناه منکی بوده

سهم من از نگاه تو همین بود

عشق تو بدترین قسمت بهترین بود

تو دل بارون منو عاشقم کرد

بین زمین و آسمون ولم کرد

یکی بگه که چه جوری شد که این شد

سهمتو آسمون و من زمین شد

دگر چون ناشکیبایی ببینم صادقش خوانم
که من در نفس خویش از تو نمی بینم شکیبایی
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی بگه که ماه من کی بوده

مسبب گناه منکی بوده

سهم من از نگاه تو همین بود

عشق تو بدترین قسمت بهترین بود

تو دل بارون منو عاشقم کرد

بین زمین و آسمون ولم کرد

یکی بگه که چه جوری شد که این شد

سهمتو آسمون و من زمین شد

در آغاز رفتن، به پایان رسیدم
به آیین دل سر سرسپردم دمادم
که یک عمر بی وقفه در خون تپیدم
به هر کس که دل باختم، داغ دیدم
به هر جا که گل کاشتم، خار چیدم
من از خیر این ناخدایان گذشتم
خدایی برای خودم آفریدم
به چشمم بد ِ مردمان عین خوبی است
که من هر چه دیدم، ز چشم تو دیدم
دهانم شد از بوی نام تو لبریز
به هر کس که گل گفتم و گل شنیدم
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در آغاز رفتن، به پایان رسیدم
به آیین دل سر سرسپردم دمادم
که یک عمر بی وقفه در خون تپیدم
به هر کس که دل باختم، داغ دیدم
به هر جا که گل کاشتم، خار چیدم
من از خیر این ناخدایان گذشتم
خدایی برای خودم آفریدم
به چشمم بد ِ مردمان عین خوبی است
که من هر چه دیدم، ز چشم تو دیدم
دهانم شد از بوی نام تو لبریز
به هر کس که گل گفتم و گل شنیدم

مرا مجال سخن بیش در بیان تو نیست
کمال حسن ببندد زبان گویایی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در آغاز رفتن، به پایان رسیدم
به آیین دل سر سرسپردم دمادم
که یک عمر بی وقفه در خون تپیدم
به هر کس که دل باختم، داغ دیدم
به هر جا که گل کاشتم، خار چیدم
من از خیر این ناخدایان گذشتم
خدایی برای خودم آفریدم
به چشمم بد ِ مردمان عین خوبی است
که من هر چه دیدم، ز چشم تو دیدم
دهانم شد از بوی نام تو لبریز
به هر کس که گل گفتم و گل شنیدم

نگو نگو دوست ندارم نمیتونم بدون تو آخه دووم بیارم

بیا بیا شكسته قلب من بیا بذار تموم شه انتظارم

تو رو به هر چی میپرستی قسم میدم یه بار دیگه بیا بمون كنارم

آخه خودت میدونی توی دنیا غیر تو كسی رو من ندارم

بگو كه رفتنت یه خوابه یه قلب بی گناهه كه داره میره زیر پای تو

نرو نبودنت عذابه بگو همش یه خوابه تو رو خدا بمون پیشم نرو

نرو نرو به پات میفتم هنوز یه عالم حرفا مونده كه بت نگفتم

بمون میدونی بی تو میمیرم تموم میشم مگه بهت نگفتم

بگو بگو كه اشتباهه بگو به غیر من به هیچكسی نگاه نكردی

نرو تمومه كار من اگه یه روز بری و دیگه برنگردی

بگو كه رفتنت یه خوابه یه قلب بی گناهه كه داره میره زیر پای تو

نرو نبودنت عذابه بگو همش یه خوابه تو رو خدا بمون پیشم نرو

نگو نگو دوست ندارم نمیتونم بدون تو آخه دووم بیارم

بیا بیا شكسته قلب من بیا بذار تموم شه انتظارم
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

نگو نگو دوست ندارم نمیتونم بدون تو آخه دووم بیارم

بیا بیا شكسته قلب من بیا بذار تموم شه انتظارم

تو رو به هر چی میپرستی قسم میدم یه بار دیگه بیا بمون كنارم

آخه خودت میدونی توی دنیا غیر تو كسی رو من ندارم

بگو كه رفتنت یه خوابه یه قلب بی گناهه كه داره میره زیر پای تو

نرو نبودنت عذابه بگو همش یه خوابه تو رو خدا بمون پیشم نرو

نرو نرو به پات میفتم هنوز یه عالم حرفا مونده كه بت نگفتم

بمون میدونی بی تو میمیرم تموم میشم مگه بهت نگفتم

بگو بگو كه اشتباهه بگو به غیر من به هیچكسی نگاه نكردی

نرو تمومه كار من اگه یه روز بری و دیگه برنگردی

بگو كه رفتنت یه خوابه یه قلب بی گناهه كه داره میره زیر پای تو

نرو نبودنت عذابه بگو همش یه خوابه تو رو خدا بمون پیشم نرو

نگو نگو دوست ندارم نمیتونم بدون تو آخه دووم بیارم

بیا بیا شكسته قلب من بیا بذار تموم شه انتظارم
مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست
که راحت دل رنجور بیقرار منست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا مجال سخن بیش در بیان تو نیست
کمال حسن ببندد زبان گویایی
یادته خواستی بفهمی که چقدر برات میمیرم

که یه روز به من میگفتی دارم از پیش تو میرم

بی اراده اشک چشمام همه چی رو بر ملا کرد

ممنونم من از خدا که منو به تو مبتلا کرد
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تموم رنگای روشن رنگِ تیره میشن
دیگه یادم میره لبخند بزنم
باورم نمیشه که این آدم منم
که تنها و ناراحت و نا امیدم
مکن ار چه میتوانی که ز خدمتم برانی
نزنند سایلی را که دری دگر نباشد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مکن ار چه میتوانی که ز خدمتم برانی
نزنند سایلی را که دری دگر نباشد
دلت میخواد زندگیتو کسی نبینه ؟
این روزها زندگی همه همینه
زل زدن به دیوار ، موسیقی و گیتار
سیگار بعدِ چایی و چایی بعدِ سیگار
حوصله حرفای خودتم نداری
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیر است که دل دار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

دارم دق می کنم اما ، ازم حالی نمی پرسه

چجوری می تونی بد شی ، بری و بیخیالم شی

یه حسی تو دلم میگه ،یه روزی عاشقم می شی

یه چیزی خوب بگو دیگه ، چرا ساکت شدی بازم
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز

نگو نگو دوست ندارم نمیتونم بدون تو آخه دووم بیارم

بیا بیا شكسته قلب من بیا بذار تموم شه انتظارم

تو رو به هر چی میپرستی قسم میدم یه بار دیگه بیا بمون كنارم

آخه خودت میدونی توی دنیا غیر تو كسی رو من ندارم

بگو كه رفتنت یه خوابه یه قلب بی گناهه كه داره میره زیر پای تو

نرو نبودنت عذابه بگو همش یه خوابه تو رو خدا بمون پیشم نرو

نرو نرو به پات میفتم هنوز یه عالم حرفا مونده كه بت نگفتم

بمون میدونی بی تو میمیرم تموم میشم مگه بهت نگفتم

بگو بگو كه اشتباهه بگو به غیر من به هیچكسی نگاه نكردی

نرو تمومه كار من اگه یه روز بری و دیگه برنگردی

بگو كه رفتنت یه خوابه یه قلب بی گناهه كه داره میره زیر پای تو

نرو نبودنت عذابه بگو همش یه خوابه تو رو خدا بمون پیشم نرو

نگو نگو دوست ندارم نمیتونم بدون تو آخه دووم بیارم

بیا بیا شكسته قلب من بیا بذار تموم شه انتظارم

مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی ، از دودمان باد
آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد ، بوی تو می آید
تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد

دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی ، از دودمان باد
آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد ، بوی تو می آید
تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد

دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد

در دست گلی دارم
این بار که می آیم
کآن را به تو بسپارم
این بار که می آیم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میان مهربانان کی توان گفت
که یار من چنین گفت و چنان کرد

دلم شکسته ...

اما تو بگــــــو


چگونه با دل شکسته ، دوباره به دل ات پیوند ببندم؟؟


دهان ام پر از حرف است .


اما تو بگـــو عزیزم ...

چطور با دهان پُـر حرف بزنم ؟؟


سینه ام پُـر از درد است ؛


اخر تو بگــو ، تمـــام زندگی ام ...


دیگـــــر چگونه میشود تو را به این همه درد دعوت کنم؟؟


مهران پیرستانی / آذر ماه 89
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم شکسته ...

اما تو بگــــــو


چگونه با دل شکسته ، دوباره به دل ات پیوند ببندم؟؟


دهان ام پر از حرف است .


اما تو بگـــو عزیزم ...

چطور با دهان پُـر حرف بزنم ؟؟


سینه ام پُـر از درد است ؛


اخر تو بگــو ، تمـــام زندگی ام ...


دیگـــــر چگونه میشود تو را به این همه درد دعوت کنم؟؟


مهران پیرستانی / آذر ماه 89


مو به مو حادثه بارید به هر بندم
تیر باران بلا را به که باید گفت؟

هر نفس آهی و هر آینه اشکی شد
وضع این آب و هوا را به که باید گفت؟

هر دمی دردی و هر ثانیه سالی بود
شرح این ثانیه ها را به که باید گفت؟

هذیان بود و شب و تاب و تب تردید
درد و درمان و دوا را به که باید گفت؟

چه کنم این همه اما و اگرها را
این همه چون و چرا را به که باید گفت؟

آفرین بر تو و نفرین به خودم گفتم
جز تو نفرین و دعا را به که باید گفت؟

شکوه از هر چه و هر کس به خدا کردم
گله از کار خدا را به که باید گفت؟!
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم شکسته ...

اما تو بگــــــو


چگونه با دل شکسته ، دوباره به دل ات پیوند ببندم؟؟


دهان ام پر از حرف است .


اما تو بگـــو عزیزم ...

چطور با دهان پُـر حرف بزنم ؟؟


سینه ام پُـر از درد است ؛


اخر تو بگــو ، تمـــام زندگی ام ...


دیگـــــر چگونه میشود تو را به این همه درد دعوت کنم؟؟


مهران پیرستانی / آذر ماه 89

مرا بگذار با ویرانی ای معمار سنگین دل
که رنگ از روی من ز اندیشه تعمیر می ریزد
 

hiva13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا بگذار با ویرانی ای معمار سنگین دل
که رنگ از روی من ز اندیشه تعمیر می ریزد

در سکوت انتظار روی تو
لحظه لحظه ،چشم من در راه بود
همچو ره پیمای شبهای کویر
آرزوی من ،طلوع ماه بود
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مو به مو حادثه بارید به هر بندم
تیر باران بلا را به که باید گفت؟

هر نفس آهی و هر آینه اشکی شد
وضع این آب و هوا را به که باید گفت؟

هر دمی دردی و هر ثانیه سالی بود
شرح این ثانیه ها را به که باید گفت؟

هذیان بود و شب و تاب و تب تردید
درد و درمان و دوا را به که باید گفت؟

چه کنم این همه اما و اگرها را
این همه چون و چرا را به که باید گفت؟

آفرین بر تو و نفرین به خودم گفتم
جز تو نفرین و دعا را به که باید گفت؟

شکوه از هر چه و هر کس به خدا کردم
گله از کار خدا را به که باید گفت؟!

ترکش تیر جگر دوز قضا را دیدم
صف مژگان سیاه تو به یادم آمد
 

MehRaz@

عضو جدید
مرا بگذار با ویرانی ای معمار سنگین دل
که رنگ از روی من ز اندیشه تعمیر می ریزد
" دل به دل ام " ندادی



" دست در دست ام " هم نگذاشتی



" پا به پا " با من نیامدی



تو را بخـــــــــدا برو .....



" سـر به سـرم " نگذار بانو



قول اش را به بیابان داده ام .




مهران پیرستانی / پنجم اسفند هشتاد و نه
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
" دل به دل ام " ندادی



" دست در دست ام " هم نگذاشتی



" پا به پا " با من نیامدی



تو را بخـــــــــدا برو .....



" سـر به سـرم " نگذار بانو



قول اش را به بیابان داده ام .




مهران پیرستانی / پنجم اسفند هشتاد و نه

مگر فکر شبیخون دارد آن غارتگر دلها؟
که چون پیکان دلم در سینه جای خواب گرداند
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا