مشاعرۀ سنّتی

[Ir. A. P]

لازمه ی عاشقی ست رفتن و دیدن ز دور
ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست

تو را در دل درختی مهربانی .....به چه ماند به گلزار خزانی

 

[mahsa66]

تو را در دل درختی مهربانی .....به چه ماند به گلزار خزانی

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش // میسپارم به تو از دست حسود چمنش

 

[shadow_IR]

تو را در دل درختی مهربانی .....به چه ماند به گلزار خزانی

یاد او کردم ز جان سد آه درد آلود خاست
خوی گرمش در دلم بگذشت و از دل دود خاست

 

[Ir. A. P]

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش // میسپارم به تو از دست حسود چمنش

اخییییی من با این بیت خیلی خاطره دارم

شاها اگر بعرش رسانم سریر فضل........ مملوک این جنابم و مسکین این درم

 

[tracer]

اخییییی من با این بیت خیلی خاطره دارم

شاها اگر بعرش رسانم سریر فضل........ مملوک این جنابم و مسکین این درم

من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی//که دلپسند تو ای دوست دل بخواه من است

 

[mahsa66]

اخییییی من با این بیت خیلی خاطره دارم

شاها اگر بعرش رسانم سریر فضل........ مملوک این جنابم و مسکین این درم

مرا عهدی ست با یاران که تا جان در بدن دارم // هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

 

[Ir. A. P]

من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی//که دلپسند تو ای دوست دل بخواه من است

تا دم از شام سر زلف تو هرجا نزنند.....با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست

 

[tracer]

مرا عهدی ست با یاران که تا جان در بدن دارم // هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

ماهم به انتقام ظلمی که کرده با من//ترسم به درد عشق و هجران من بیفتد

 

[tracer]

تا دم از شام سر زلف تو هرجا نزنند.....با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست

تو هرکه را که چپ و راست تاخت فرزین گوی//پیاده گر به خط مستقیم شاه من است

 

[mahsa66]

تو هرکه را که چپ و راست تاخت فرزین گوی//پیاده گر به خط مستقیم شاه من است

تا به بنفشه می دهد طره مشک زای تو/// پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو

 

[barfo.sarma]

خیلی زیبایه ادامه بدین ممنون

 

[mahsa66]

مثل این که دوستان رفتن خوابیدن هیچکی نبود جواب ما رو بده

 

[...scream...]

مثل این که دوستان رفتن خوابیدن هیچکی نبود جواب ما رو بده

هرچه هست از قامت ناساز اندام ماست....ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

 

[tracer]

تا به بنفشه می دهد طره مشک زای تو/// پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو

وه، چه افراشته شد در دو جهان پرچم عشق//آدم و جنّ و مَلَک، مانده به پیچ و خم عشق

 

[mahsa66]

هرچه هست از قامت ناساز اندام ماست....ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

چرا با ه جواب دادید باید با واو میدادید؟؟؟؟؟

 

[*سهیلا*]

وه، چه افراشته شد در دو جهان پرچم عشق//آدم و جنّ و مَلَک، مانده به پیچ و خم عشق

قمری ریخته بالم به پناه که روم..........تا به کی سرکشی ای سرو خرامان از من

 

[tracer]

قمری ریخته بالم به پناه که روم..........تا به کی سرکشی ای سرو خرامان از من

عجب! شما شبگردید؟؟؟؟؟؟؟

نگاه من نتواند جمال جانان جست//جمال اوست که جوینده نگاه من است

 

[*سهیلا*]

عجب! شما شبگردید؟؟؟؟؟؟؟

نگاه من نتواند جمال جانان جست//جمال اوست که جوینده نگاه من است

یه ربع زورتر اومدم که.....!
تو را خبر ز دل بی قرار باید و نیست.......غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

 

[tracer]

یه ربع زورتر اومدم که.....!
تو را خبر ز دل بی قرار باید و نیست.......غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

ما را بیش از این مجال ماندن نیست! بدرود!!

تو هرکه را که چپ و راست تاخت فرزین گوی//پیاده گر به خط مستقیم شاه من است

 

[*سهیلا*]

ما را بیش از این مجال ماندن نیست! بدرود!!

تو هرکه را که چپ و راست تاخت فرزین گوی//پیاده گر به خط مستقیم شاه من است

شب خوش
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو......تا تو به داد ما رسی من به حدا رسیده ام

 

[yalda63]

شب خوش
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو......تا تو به داد ما رسی من به حدا رسیده ام

مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود

 

[tracer]

مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود

دیدم شه خوب خوش لقا را//آن چشم و چراغ سینه‌ها را

 

[*سهیلا*]

دیدم شه خوب خوش لقا را//آن چشم و چراغ سینه‌ها را

آن که گیسوی تو را رنگ گل و نسرین داد......صبر و آرام تواند به من مسکین داد

 

[MOΣIN]

آن که گیسوی تو را رنگ گل و نسرین داد......صبر و آرام تواند به من مسکین داد

دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد......کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد

 

[پرواز@]

دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد......کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد

در این سرای بی کسی به در نمیزند
به دشت پرملال ما پنده پر نمیزند....

 

[MOΣIN]

در این سرای بی کسی به در نمیزند
به دشت پرملال ما پنده پر نمیزند....

در هجر تو گر چشم مرا اب روان است....گو خون جگر ريز كه معذور نماندست

 

[پرواز@]

در هجر تو گر چشم مرا اب روان است....گو خون جگر ريز كه معذور نماندست

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

 

[MOΣIN]

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

در شگفتم كه در اين مدت ايام فراق...بر گرفتي زحريفان دل ودل مي دادت

 

[پرواز@]

در شگفتم كه در اين مدت ايام فراق...بر گرفتي زحريفان دل ودل مي دادت

تا خاک مرا به قالب آمیخته اند​

بس فتنه که از خاک بر انگيخته اند​

من بهتر از اين نمی توانم بودن​

کز بوته مرا چنين برون ريخته اند​

​

 

[MOΣIN]

تا خاک مرا به قالب آمیخته اند
بس فتنه که از خاک بر انگيخته اند
من بهتر از اين نمی توانم بودن
کز بوته مرا چنين برون ريخته اند​

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا ..... سر ها بریده بینی بی جرم و بی جنایت