دوست مي دارم ترا - اين را نه مي گويم ، نه خواهم گفت -
چشمه ي عشق ترا در سنگ دل پوشيده خواهم داشت
غنچه خواهم ساخت هر نيلوفر يادي که بشکوفد ،
درغروب غربت نا آشنايي ، در سکوت آبگير ديدگان سرد
با درنگم
با شتابم ،
آرزوي تست
روي ميل من رو به سوي تست
بوي تست
اينکه مي سازد مرا خالي ز هر انديشه ي ناساز
من زبانم از زبان بازي هر بسيار گو ، بسته است
پيک از سرحد دل ، پيغام گو ، خستست است
من نه مي گويم ، نه خواهم گفت
دوست مي دارم ترا ، اي چاره ساز مرد بي انباز !
از دل من پرس ، او افسانه هاي گوناگون را باز خواهد گفت
او ترا از عشق من آگاه خواهد کرد
او ترا آگاه خواهد کرد ...