آمدی جانش به قربانت نوید حالا چرا؟؟؟
کاین زمان یاران ببردند سفره را
سفره را باران بران از فکر خویش...
این کنون ای و بگو از دل مستانه خویش...
آمدی جانش به قربانت نوید حالا چرا؟؟؟
کاین زمان یاران ببردند سفره را
سفره را باران بران از فکر خویش...
این کنون ای و بگو از دل مستانه خویش...
تلنگر زد به شیشه دست باران
شده رنگین کمان همدست باران
منم هستم غمین از دست یاران
چه هست راز 868ت باران؟
دل مستانه ام خوابش گرفته ای نوید
روم تا بهر دل آسوده گردم ای نوید
شبتون خوش
دیدی نوید ماه نو دگر باره چکرد؟خخخخخ
رو بخواب که اینکنون وفت خواب است و بس...
گر نخوابی میفرستم من برایت جن خز...
دیدی نوید ماه نو دگر باره چکرد؟
پنهان شد و از برای ما ناز بکرد
گر رخ خود مینمود او دیشب
ایران عزیز جشن برپا میکرد
تو که خود بر بهشت هستی دالانتو ای زهرای زیبا رفتی درون ویلا
مگر نبود خانه یا شهر و در بیابان
تو که خود بر بهشت هستی دالان
نمیدانی بهشت هم گشته ویران
نیاید روزی ای رجایی
که بشنوم من همچین پیامی
بهشت باشد در دل ما
نباشد یک دمی ویران دل ما خخخخخخخخخخ
آن پیج و خمش مایوس
دالان دوسر بسته
گویند تو هر بسته
دارند دو تا پستهنام کاربریتون دوتاییه با یکیشم بگیم قبوله
عایا درون دالان دارند پسته بسته؟
باشد همی چه عالی این خبرت رجایی
آن شب نگاه سردی داشت
دالان دیدگانت
داشتی چیکار میکردی
پشت پنجره اتاقت؟
اشکان دیدگانم آوای غم گرفته
آن سردی نگاهم دارد به آن اشاره...
گیرم که با پارتی بازی دالان بهشتو تو برایم بگشاییاشکان دیدگانم آوای غم گرفته
آن سردی نگاهم دارد به آن اشاره...
دالان بگو برایم از حجرو از نگاهت
دالان بود مبارک این عید برنگاهت
عیدتون مبارک دوستان
دالان بگو برایم از حجرو از نگاهت
دالان بود مبارک این عید برنگاهت
عیدتون مبارک دوستان
گیرم که با پارتی بازی دالان بهشتو تو برایم بگشایی
اما چه کنم دل را؟که در بهشت خدا هم غریبست؟
عیدت باشه مبارک معمار با جسارت
چارقدت بشه سه چارک عید همه مبارک
ای آقای رجایی بهشت که نیس پارتی بازی
اگه خواهان بهشتی باید بگیری اجازه
فعلن دوستانعیدتون هم مبارک
ای آقای رجایی بهشت که نیس پارتی بازی
اگه خواهان بهشتی باید بگیری اجازه
فعلن دوستانعیدتون هم مبارک
من اهل پارتی نیستم
دالان !من قرتی نیستم
از کی اجازه گیرم
وقتی خدا باهامه
خوشا به حال اشکان داره خدارو همراه
بقیه شعرمو نتونستم بیارم به راه
من رانده از بهشت و عشق و ارزویمخوشا به حال اشکان داره خدارو همراه
بقیه شعرمو نتونستم بیارم به راه
همیشه در گمانم بود یک بهشت امروزی
نگو که بهشت نیز دالان دار است
همیشه در گمانم بود یک بهشت امروزی
نگو که بهشت نیز دالان دار است
من رانده از بهشت و عشق و ارزویم
فقط خدا گاهی میاد به جستجویم
وقتی خدارو داری هم عشق و ارزو را باهم کنار داری
نبینم از تو اشکان هرگز غم و ناامیدی .....
وقتی خدارو داری هم عشق و ارزو را باهم کنار داری
نبینم از تو اشکان هرگز غم و ناامیدی .....
دارد این بهشتم 686 دالان
گویی که پیچ پیچ است
گم میشوی درونش
دالان بهشت دل منو بردی
رفتی و اصلن غمم و نخوردی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
مشاعره با اشعار شاهنامه | مشاعره | 18 | ||
S | مشاعره با اشعار بداهه ... | مشاعره | 151 | |
P | مشاعره کودک ۷ ساله ایرانی - رها حسین پور معتمد | مشاعره | 0 | |
مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد | مشاعره | 443 | ||
مشاعره عرفانی | مشاعره | 560 |