مشاعره با شعر سعدی

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
نغمه جان قربونت جوری ویرایش کن که من دیگه ویرایش نکنم :دی

تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری
که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را چه غم که مرا در غمت نگیرد خواب
تو پادشاه کجا یاد پاسبان آری
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست نباشد به حقیقت که او

دوست فراموش کند در بلا


خستگی اندر طلبت راحتست

درد کشیدن به امید دوا
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا مست نباشی نبری بار غم یار
آری شتر مست کشد بار گران را


ای روی تو آرام دل خلق جهانی
بی روی تو شاید که نبینند جهان را
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دلم دل از هوس یار بر نمی‌گیرد
طریق مردم هشیار بر نمی‌گیرد




بلای عشق خدایا ز جان ما برگیر
که جان من دل از این کار بر نمی‌گیرد:gol:
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم دل از هوس یار بر نمی‌گیرد
طریق مردم هشیار بر نمی‌گیرد




بلای عشق خدایا ز جان ما برگیر
که جان من دل از این کار بر نمی‌گیرد:gol:
دیری است که سعدی به دل از عشق تو می گفت ..... کاین بت نه عجب باشد اگر من بپرستم:gol:
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



من از آن روز که دربند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم





همه غم‌های جهان هیچ اثر می‌نکند
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم:gol:
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


تا باقی عمر بر چه آید
بر باد شد آن چه رفت هیهات




صافی چو بشد به دور سعدی
زین پس من و دردی خرابات
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را
بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را
هر ساعت از نو قبله‌ای با بت پرستی می‌رود
توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را
بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را
هر ساعت از نو قبله‌ای با بت پرستی می‌رود
توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
این همه جلوه طاووس و خرامیدن او​
بار دیگر نکند گر تو به رفتار آیی​

چند بار آخرت ای دل به نصیحت گفتم​
دیده بردوز نباید که گرفتار آیی​

مه چنین خوب نباشد تو مگر خورشیدی​
دل چنین سخت نباش تو مگر خارایی​

گر تو صد بار بیایی به سر کشته عشق​
چشم باشد مترصد که دگربار آیی​
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
یاد تو میرفت و ما عاشق و بی دل بدیم
پرده برانداختی کار به اتمام رفت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یاد تو میرفت و ما عاشق و بی دل بدیم
پرده برانداختی کار به اتمام رفت
تربت پارس چو جان ، جسم تو در سینه فشرد
لیک در خاک وطن آتش عشقت نفسرد
" باد ، خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد "
" آب هر طیب که در طبله عطاری هست "​
 

Similar threads

بالا