متن کتاب اول دبستان ۸۹

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کتاب اول دبستان شمال تغیراتی در متن شده که در زیر برای شما آماده کردیم !


الفبا از پ ، و ، ل شروع میشه ،بابا دیگه آب نمیده چون اداره آب و فاضلاب آب رو قطع کرده ،دهقان فداکار پیر شده و دنبال چندر غاز مستمری از این اداره میره تو اون اداره، مرغا هورمون خوردن وخروس شدن، خروسا مامانی شدن برای مرغا عشوه میان و ناز میکنن، سن ازدواج مرغا بالا رفته دیگه تخم نمی کنند،چوپان دروغگو عزیز شده و کلی طرفدار داره، شنگول و منگول بزرگ شدن و گرگ شدن. مامانشونم دو سه روزیه رفته تایلند گیساشو ببافه، دارا و سارا رفتن فرانسه کبابی باز کردن، کوکب خانم رفته یه ماکروفر سامسونگ خریده و دیگه حوصله مهمونداری رو نداره و جواب تلفن رو هم نمیده، کبری موهاشو مش کرده و تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه، روباه و کلاغ دستشون تو یه کاسست، حسنک گوسفنداشو فروخته و پیکان خریده مسافرکشی می‌کنه، آرش کمانگیر معتاد شده و دیگه سنگ هم نمی تونه پرت کنه، شیرین، خسرو و فرهاد رو پیچونده و با دوست پسرش رفته اسکی، رستم و اسفندیار اسباشونو فروختن و موتور خریدن میرن کیف قاپی،پتروس از بس با دوست دختراش چت کرده انگشت درد گرفته و دیگه نمی تونه انگشتشو بکنه تو سوراخ سد، خانواده آقای هاشمی دیگه بنزین ندارن برن مسافرت در ضمن دل خوشی هم از راه و سفر ندارن چون آخرین باری که تو راه گوشت کبابی خریدن چوپان دروغگو گوشت خر بهشون فروخته
 

bahare shad

عضو جدید
متن جالبی بود ولی جالبتر از اون تصویر کتاب و متن درس بود.چون تداعی کننده خاطرات روزگار بی خیالی بود...:):):)
 

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پس منم چند تا چیز خاطره انگیز میذارم...











چقدر مشق نوشتم تا به اینجا رسیدم:redface:

متن جالبی بود ولی جالبتر از اون تصویر کتاب و متن درس بود.چون تداعی کننده خاطرات روزگار بی خیالی بود...:):):)

منم همون بیتی که نفره قبلی گفت

شمع اگر سوخت و به پروانه وفادار نبود من برآنم که بسوزم به کنارت ، ای دوست

ببخشیدا، اون متن کوچولویه زیرشم خوندین؟
 
آخرین ویرایش:

sahark

عضو جدید
بچه ها ازتون ممنونم این چند وقت همش دلم حال و هوای اونروزارو داره
دلم برای بیخیالی های اون روزا تنگ شده کاش برای یک ساعتم که میشد برمیگشتم به اون دوران ای کاش:gol::gol::gol:
 

Similar threads

بالا