ماجرای مدیر شدن یک دختر جوان در بانک و بردن آبروی جوانها...

tifoid

عضو جدید
خب مگه خیاطی بلد نیستی تنگش می کنی................
دو تا از اون ستاره ها درجه های خودم تو سربازی بود.اونا را می تونیم بهت بدم.اما اگه بیشتر میخوای باید یه پلیسو بتیغی.....................
آخه با کلاهی که روی سر و صورتت را می پوشونه عینک ریبون می خوای چی کار؟
اما اگه عینک دید در شب مادون قرمز می خوای می شه یه کاریش کرد..................

خیاطی؟ کدوم دختری بلده که من دومیش باسم؟ هااااااااااااااان؟ چرا توهین میکنی؟
 

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیاطی؟ کدوم دختری بلده که من دومیش باسم؟ هااااااااااااااان؟ چرا توهین میکنی؟
خب خیالی نیست خودم برایت لباسو تنگ می کنم...................................
توهین؟منو توهین کردن.چه حرفا...................
 

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
منظورت از زدن چیه؟
تاسیس بانک یا سرقت از بانک؟!!!:d
مسلما تاسیس بانکه.................
اما از اون بانک تقلبیا که فقط یه روز تاسیس می شن و یه عده را سر کیسه می کنن.........................
وگرنه آدم بیکارو و تاسیس بانک؟
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
کاملا تایید میشه!:eek:
ااااه این سرور جدیدم که مشکل داره پست آدمو نشون نمیده آدم مجبوره 4 بار ارسال کنه:cool:
 

pinion

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتي از قديم ميگن دخترا نبايد مدير بشن بايد تو خونه بمونن كار خونه انجام بدن واسه همين چيزاست ديگه


خوب پس یعنی " افسون " نباید مدیر ارشد میشد ...

الان بهش خبر میدم بیاد اخراجت کنه :دی
 
بالا