لطفا مباحث مشاوره ای وشخصی خود را دراین تاپیک مطرح فرمایید

sadansy

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
منم براساس تجربه های خودم دارم بهتون راهکار می دم؛ اگه مفید باشه خوشحال می شم:
1- به نظر من، وقتی در مورد مطلبی که می خواین حرف بزنین، اطلاعات کافی داشته باشین، و تمرین کنین که بدون نگاه کردن به نوشته، مطلب رو به مخاطباتون ارائه بدین، استرسی نمی گیرین!

2- قبلا باید از نظر علمی چیزایی که می خواین ارائه بدین رو خودتون بالا پایین کنین و مطمئن باشین که حتی مفهوم و معنی یک کلمه رو هم بپرسن که این چی هست؟ حرف برا گفتن داشته باشین! این طوری نباشه که خودتون هم ندونین چی دارین می گین!

3-مخاطبها معمولا هم کلاسی ها هستن که %40 گوش می دن و بقیه گوش نمی دن! پس کلی گویی هم باید باشه که اونها هم چیزی حالیشون بشه! و معمولا هم سعی می کنن پارازیت شن؛ به دلایل مختلف و شخصی، اهمیتی ندین... ملاک نظر استاده و بعضی مواقع بچه ها ولی اکثریت مهمه نه یکی دو نفر....

4- ارائه شما یا کلاسی هست یا توی آمفی! ممکنه با اسلاید و پاورپوینت باشه یا نه بدون پاورپوینت! اسلایدها باید کلیات رو بگن و اصلا وارد جزئیات نشن؛ موقع ارائه شفاهی هم از اصطلاحای معادل انگلیسی و جزئیاتی که فقط خودتون می دونین استفاده کنین! اسلایدها شماره و عنوان و منبع (نویسنده و سال) داشته باشه و هیچ ایرادی نداشته باشه تا باعث استرس شه! فونتی که استفاده کردین هم پیشتون باشه!

5-وقتی اسلایدهاتون چیزی بین 20-25 تا باشه، مطلبتون رو هم تمرین کنین تا تند و روان و در وقتی بین 10-15 دقیقه بگین، یعنی از اول دارین خودتونو آماده می کنین!

6- صدای ارائه تون رو توو خونه ضبط کنین و گوش بدین... ببینین کجا تپق می زنین! اون قسمت رو یکم بیشتر مطالعه کنین یا تندتر بگین

7-اگه کسی از دوستان هست که می تونه بهتون گوش بده، خفتش کنین تا یکی دوبار گوش بده و ایراد دربیاره!

8-اصطلاحای انگلیسی یا جدید رو درست تلفظ کنین! بعضی وقتها بچه ها کلمه های خیلی ساده رو غلط تلفظ می کنن!

9- با ا..س..ت..ا..د در نیفتین؛ چون ور می افتین! از قبل اثر مثبت روش بذارین/ سر وقت ارائه بدین همون تایمی که تعیین کرده؛ موضوع هم مهمه چیز جدید باشه و بسته به نوع دیدگاه ا..س..ت..ا..د بهتر اینه که خودش زیاد از اون موضوع سردرنیاره! چون اگه خودش راجع به اون موضوع کار کرده باشه، شاید خودشم گوش نده! و دنبال سوتی شما باشه..

10- قبل از ارائه شما ممکنه یکی دیگه یا حتی چند نفر ارائه داشته باشه، بستگی داره به خود آدم؛ من معمولاً گوش می دم و یادداشت هم می کنم، سوال هم می پرسم، و فقط متمرکز رو ارائه خودم نیستم؛ معمولاً استرس اولیه هم این طوری از بین می ره!

11- استرس 10 دقیقه ای خیلی زیاده؛ احتمالا بار اولتون بوده! اگه دیدین که یکی زوم کرده رو شما؛ حتی اگه خود ا..س..ت..ا..د هم باشه، سعی کنین تمرکز کنین رو مطلبی که می خواین بگین نه رو میمیک صورت اونها! برای نفستون هم قبلا چند تا عمیقشو بکشین؛ صدا هم نباید بلرزه؛ می دونم معمولا نازک تر از صدای معمولتون در میاد به خودتون مسلط باشین کار خاصی نمی خواد بکنین، روز قبلش حتما تمرین بکنین این مشکلات پیش نمیان!

12- غیر از اینا، چیز خاصی یادم نمیاد که بهتون بگم؛ یکی از دوستای ما برای اینکه به اون استرسش غلبه کنه، دقیقاً 5 دقیقه قبل از ارائه اش توی 5 دقیقه کل مطلبش رو به من می گفت! یا به چن تا از دوستایی که دور و ورش هستن! اینم یه راه.

13- یکی گفته حرکت دست و راه رفتن و .... زیاد حرکت دست توصیه نمی شه؛ بهتره به جای حرکت دست، وقتتون رو بذارین رو مطلبی که می خواین بگین! حرکت دست برای یکی دو نفر هم آزار دهنده هست چه برسه به 30-40 نفر! راه رفتن هم فقط وقتی که رو برد می خواین چیزی نشون بدین، معقول تره

بهتره مشکلات درسی تون رو تووی تالار مکانیک مطرح کنین به نظر من!


ممنونم دوست عزیز
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان من یه سوالی دارم خیلی شخصیه نمیتونم بگم...
ببخشید!
:smile:
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
آها سوالم یادم اومد...
من میخوام بدونم شما دختری انتخاب میکنید که آشپزیش و کلن خونه داریش خوبه یا دختری که خوشگله؟؟
به همسری البته..:D
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهره عادی داشته باشه ولی با درک و شعور و با اخلاق باشه .خانه داری جز هنرای یک همسر میتونه باشه

خیلی خوشگل باشه با درک و شعور و با اخلاق باشه به جز بقیش چی؟؟
اینم اینجا اضافه کنم که خانه داری هنر نیست وقت تلف کنیه..بعد واسه همسرای قدیم بود..:D
 

Takesh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خونه داری یعنی مثلن چه کارا؟ لباس شستن که با ماشین رختشوییه ظرف شستن که با ماشین ظرفشوییه گردگیری خونه که فوقش چند وقت یه بار خدمتکار میاد .. میمونه غذا که اونم کاری نداره:razz:

عمو دست کم گرفتیشون ...........

تبدیل مستمر اکسیژن به دی اکسید کربن واقعا کار هر کسی نیس
:D!! :biggrin:
 

t3teknik

عضو جدید
کاربر ممتاز
باید؟؟بایدی در کار نیس آقا...:cool:
حالا خوبه خودت داری میگی با دیدگاه امروزی...
آره دیگه اگه قدرت درک زنا زیاد نبود که شما مردا رو یه ثانیه هم تحمل نمیکردن!والا..



/QUOTE]
گفتم باید بلد باشه ، اگرم بلد نیس باید یاد بگیره:cool:
بله زنای امروزی که همش نمی خوابن،ازاده؛ ولی باید مسئولیت پذیرم باشه
قدرت درک تو همه چیز نه فقط تحمل کردن شوهر...
 

شهریاری 2

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
کاربر ممتاز
ی زن باید خونه داری بلد باشه { اخه ی زوج می خوان خونه واده تشکیل بدن ، ی خونه واده که از تمام جهات کامله/اگه زنه کارشو بلد نباشه که میشه همزیستی نه زندگی{البته با دیدگاه امروزی نه گذشته ، زن باید مدیریت کنه خونه رو}}
از نظر خوشگلیم که جناب فنا توضیح دادن { به نظر من معیاری برای خوشگلی وجود نداره و بستگی به سلیقه پسر داره}

زن باید قدرت درکش خیلی خیلی بالا باشه

آخ آخ !
گفتی درک !
من میمیرم برای دختری که قدرت درک بالایی داشته باشه. هیچیزی به اندازه درک کردن برای یه پسر ارزش نداره.
 

toraj_reza63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام امروز بادوستام رفتیم بیرون.بعدیدفعه حس کردم یه چیزی بهم برخورد کرد یه نگاه به اطراف کردیم نه چیزی بودونه کسی بعدبی اهمیت به راهمون ادامه دادیم دوباره بعدازیه مدت یه چیزی که نمیدونم چی بود به پشت پام برخورد کرد دقیقا پشت زانوم!یه کم درد داشت وسوزش وقتی اومدیم خوابگاه نگاهش کردم زخم شده بود خیلی نگرانم لطفاکمکم کنیدمیترسم بلایی سرم بیاد!!!!!!!
 

t3teknik

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام امروز بادوستام رفتیم بیرون.بعدیدفعه حس کردم یه چیزی بهم برخورد کرد یه نگاه به اطراف کردیم نه چیزی بودونه کسی بعدبی اهمیت به راهمون ادامه دادیم دوباره بعدازیه مدت یه چیزی که نمیدونم چی بود به پشت پام برخورد کرد دقیقا پشت زانوم!یه کم درد داشت وسوزش وقتی اومدیم خوابگاه نگاهش کردم زخم شده بود خیلی نگرانم لطفاکمکم کنیدمیترسم بلایی سرم بیاد!!!!!!!
نگران نباش ، اینکه بعضی وقتا ی حس ماورائ احساس های پنجگانه داریم کاملا عادیه{ی جور احساس خو اگاهی ، لمس ی اتفاق در ذهن،ی جور پیش اگاهی از اتفاقی ک واست میفته}.

در خصوص زخم هم اصلا مشکلی نیست ، خوب صحنه رو تو ذهنت بازسازی کن حتما یه عامل پیدا می کنی
 

نفس شیمی

عضو جدید
سلام امروز بادوستام رفتیم بیرون.بعدیدفعه حس کردم یه چیزی بهم برخورد کرد یه نگاه به اطراف کردیم نه چیزی بودونه کسی بعدبی اهمیت به راهمون ادامه دادیم دوباره بعدازیه مدت یه چیزی که نمیدونم چی بود به پشت پام برخورد کرد دقیقا پشت زانوم!یه کم درد داشت وسوزش وقتی اومدیم خوابگاه نگاهش کردم زخم شده بود خیلی نگرانم لطفاکمکم کنیدمیترسم بلایی سرم بیاد!!!!!!!
عزیزم نگرانی نداره که
مگه زخمش چطوریه
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگران نباش ، اینکه بعضی وقتا ی حس ماورائ احساس های پنجگانه داریم کاملا عادیه{ی جور احساس خو اگاهی ، لمس ی اتفاق در ذهن،ی جور پیش اگاهی از اتفاقی ک واست میفته}.

در خصوص زخم هم اصلا مشکلی نیست ، خوب صحنه رو تو ذهنت بازسازی کن حتما یه عامل پیدا می کنی

مطمئنم توهم نبود نگرانیم ازاینه که یه ادم ... یه چیز نوک تیز پرت کرده باشه که الوده باشه...
 

شهریاری 2

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
کاربر ممتاز
زخمش که سطحیه نگرانیم از درد وزخم نیست نگرانیم از اینه که یه ادم... یه چیزنوک تیزپرت کرده باشه ک الوده باشه.واقعا نگرانم.

اینکه بخای ازین بترسی که آلوده باشه یا نه اشتباهه. نترس آلوده نیست.
باید ازین نگران باشی که چرا باید یکی که اینقدر بیشخصیت هست که باید به حریم شما تجاوز کنه.
 

t3teknik

عضو جدید
کاربر ممتاز
من یه سوال اساسی دارم...
چیکار کنم یه مرد از دستم ناراحت نشه...7حالا منظورم مرد خاصی نیس...در کل دارم میگم :D
همش تلاش میکنم بازم از دستم ناراحت میشن...
:redface:
مردا خیلی کم از رفتار ی خانوم ناراحت میشن ، به نظر من رفتار تحقیر امیز از طرف ی زن خیلی زنندس و مرد رو ناراحت می کنه... ذهنم خوابیدــــــــــــ
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینکه بخای ازین بترسی که آلوده باشه یا نه اشتباهه. نترس آلوده نیست.
باید ازین نگران باشی که چرا باید یکی که اینقدر بیشخصیت هست که باید به حریم شما تجاوز کنه.
البته بگم مشکل ازمن نبود من خودم باتیپ زننده بیرون نرفتم که کسی بخواد...اتفاقا خیلیم به حجاب معتقدم چادرنپوشیده بودم ولی تیپم جوری نبود که کسی بخواد...
 

t3teknik

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطمئنم توهم نبود نگرانیم ازاینه که یه ادم ... یه چیز نوک تیز پرت کرده باشه که الوده باشه...
نگران نباش ، شاید ناخواسته ی چیزی به سمتت پرت کردن ، نتیجه گیری فقط ذهنتو درگیر می کنه ، این اتفاق خیلی مهم نیست که بخاطرش اینهمه خودتو درگیرش کردی
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگران نباش ، شاید ناخواسته ی چیزی به سمتت پرت کردن ، نتیجه گیری فقط ذهنتو درگیر می کنه ، این اتفاق خیلی مهم نیست که بخاطرش اینهمه خودتو درگیرش کردی

ناخواسته که نمیشه گفت ، گفتم که دوبار توهمون روز وهمون خیابون واسم اتفاق افتاد!!!
 

سماته

عضو جدید
سلام دوستان . من مدت زیادیه میام باشگاه اما این تالار دفعه اولمه. امیدوارم بتونید کمکم کنید. من به یه مشاور نیاز دارم. تو شرایط روحی بدی هستم و همه زندگیم شده غم و غصه. همه علایم افسردگی رو هم دارم. اول خلاصه میگم مشکلمو بعد هر کی میتونه به دادم برسه کامل توضیح میدم. با کی دوست بودم و عاشق هم شدیم و میخواستیم ازدواج کنیم. ایده آل ترین مرد زندگی بود که دیدم تو عمرم. بیمار شد و رفت برای عمل جراحی و من بی خبر و نگران...همزمان مادربزرگم هم مریض بودن و اول مهرماه فوت کردن. پنج روز بعد از فوت مامان بزرگ خبر فوت نیما رو هم دادن بهم. داغون شدم و از زندگی بدم میاد...کنکور ارشد دارم ، چند روز دیگه امتحان نظام مهندسی دارم اما نمیتونم درس بخونم... حسابی بیمار شدم و تقریبا استراحت مطلق شدم...
 

omid_008

عضو جدید
سلام دوستان . من مدت زیادیه میام باشگاه اما این تالار دفعه اولمه. امیدوارم بتونید کمکم کنید. من به یه مشاور نیاز دارم. تو شرایط روحی بدی هستم و همه زندگیم شده غم و غصه. همه علایم افسردگی رو هم دارم. اول خلاصه میگم مشکلمو بعد هر کی میتونه به دادم برسه کامل توضیح میدم. با کی دوست بودم و عاشق هم شدیم و میخواستیم ازدواج کنیم. ایده آل ترین مرد زندگی بود که دیدم تو عمرم. بیمار شد و رفت برای عمل جراحی و من بی خبر و نگران...همزمان مادربزرگم هم مریض بودن و اول مهرماه فوت کردن. پنج روز بعد از فوت مامان بزرگ خبر فوت نیما رو هم دادن بهم. داغون شدم و از زندگی بدم میاد...کنکور ارشد دارم ، چند روز دیگه امتحان نظام مهندسی دارم اما نمیتونم درس بخونم... حسابی بیمار شدم و تقریبا استراحت مطلق شدم...

سلام .ابتدا به شما تسلیت می گم و طلب صبر . شما تازه اول بحران هستین و تمامی این علایم به صورت طبیعی رخ می ده و نباید توقعی غیر از این داشت. باید به وقتش عزاداری و گریه کرد تنها بود و.... و گذر زمان در مسلط شدن به خودتون بی تاثیر نیست . باید کمی زمان به خودتون بدین . اینجا یک اشنای خوب خیلی تاثیر گذاره که کمکتون بکنه از این بحران خارج بشین و باز می گم گذر زمان. برای من هم موردی شبیه شما اتفاق افتاده و این قضیه باعث یک تحول فکری بزرگ در شما خواهد شد. فراموش نمی شوند ولی می توان با این دوری موقت انها کنار امد و باز با یاد انها این چند صباحی را به صورت محترم و ابرومندانه طی کرد. تسلیت من را پذیرا باشید و امیدوارم دوستان دیگر کمک بهتری به شما بکنند. یا حق
 

سماته

عضو جدید
سلام .ابتدا به شما تسلیت می گم و طلب صبر . شما تازه اول بحران هستین و تمامی این علایم به صورت طبیعی رخ می ده و نباید توقعی غیر از این داشت. باید به وقتش عزاداری و گریه کرد تنها بود و.... و گذر زمان در مسلط شدن به خودتون بی تاثیر نیست . باید کمی زمان به خودتون بدین . اینجا یک اشنای خوب خیلی تاثیر گذاره که کمکتون بکنه از این بحران خارج بشین و باز می گم گذر زمان. برای من هم موردی شبیه شما اتفاق افتاده و این قضیه باعث یک تحول فکری بزرگ در شما خواهد شد. فراموش نمی شوند ولی می توان با این دوری موقت انها کنار امد و باز با یاد انها این چند صباحی را به صورت محترم و ابرومندانه طی کرد. تسلیت من را پذیرا باشید و امیدوارم دوستان دیگر کمک بهتری به شما بکنند. یا حق
سلام. ممنون دوست عزیز. خیلی سخته. باور کن یه آدم دیگه شدم...متشکرم از تسلیت و حرفاهات...
 

Similar threads

بالا