كوي دوست

mina_srk

کاربر فعال


سلام دوستان عزیز خوبید همگی؟
:w23::w27::w34::w40::w42::w14:

سلام عرض شد


khone in khoneye viroon vase man hezar ta khatere dare
khone in khoneye khali che roozaii ro be yadam miare
un rooza yadam nemire divare khone por az panjare bood
ta ofogh hamsaye ye ma darya bood setare bood manzare bood
khone khone jaye bazi baraye aftabo ab bood
pore noor vase bidari pore saye vase khab bood
pedaram migoft ghadima kine hamoon ro door andakhte boodim
tuye barfo bado baroon khone ro ba ghalbamoon sakhte boodim
khone eshghe madaram bood
ke too baghchash gole atlasi mikasht
khone roohe pedaram bood
chizi ro ham paye khone dooost nadasht
khone khone jaye bazi baraye aftabo ab bood
pore noor vase bidari pore saye vase khab bood
seyle gharat gar umad az too rood khone gozasht
pol ha ro shekasto tond zado az khone gozasht
.......
alan dashtam in ahhange daryoosh ro goosh mikardam!
yeho yade khonamoon oftadam!
yadesh bekheyr che roozaii dashtam!
koli khosh boodam!
koli khatere!(che roozaye khobi bood vali afsoos zood gozasht)
akharin rooz ke dashtim miraftim baraye akharin bar bargashtam be khone negah kardam!
ye khoneye khali por panjare pore khatere ye khobo bad!
cheshmam pore ashk shod!
bargashtamo az un khone raftim!
bazam tun hamoon khone iim!
ama un ye safaii dasht ke in nadareee!
khone khone jaye bazi baraye aftabo ab bood
pore noor vase bidari pore saye vase khab bood!
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
سلام و درود به همه دوستان شب نگارم...
همگي خوب و خوش هستيد...واقعا مطالب و شعرهايي كه اينجا ميزاريد مسحور كننده شده...چه جستار جالب و پر محتوايي شده...ممنونم از همگي...

خوب محسن خان يه چايي داري واسه من...عزيز؟
اين داداش افشين ما اينطرفها نيست ...ظهر به من قول داده بود كه شب بياد برامون گيلكي بخونه .

 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام و درود به همه دوستان شب نگارم...
همگي خوب و خوش هستيد...واقعا مطالب و شعرهايي كه اينجا ميزاريد مسحور كننده شده...چه جستار جالب و پر محتوايي شده...ممنونم از همگي...

خوب محسن خان يه چايي داري واسه من...عزيز؟
اين داداش افشين ما اينطرفها نيست ...ظهر به من قول داده بود كه شب بياد برامون گيلكي بخونه .


سلام گلابتون عزیز مرسی.
 

سماته

عضو جدید
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
گذرگهی است پر ستم که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت ازین خراب تر نمی زند!
چه چشم پاسخ است ازین دریچه های بسته ات؟
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند!
نه سایه دارم و نه بر ، بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شادی به روزگار گدایان کوی دوست
بر خاک ره نشسته به امید روی دوست
گفتم به گوشه‌ای بنشینم ولی دلم
ننشیند از کشیدن خاطر به سوی دوست
صبرم ز روی دوست میسر نمی‌شود
دانی طریق چیست تحمل ز خوی دوست
ناچار هر که دل به غم روی دوست داد
کارش به هم برآمده باشد چو موی دوست
خاطر به باغ می‌رودم روز نوبهار
تا با درخت گل بنشینم به بوی دوست
فردا که خاک مرده به حشر آدمی کنند
ای باد خاک من مطلب جز به کوی دوست
سعدی چراغ می‌نکند در شب فراق
ترسد که دیده باز کند جز به روی دوست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
گر بر سر کوی دوست راهی دارم
در سایه لطف او پناهی دارم
غم نیست که راه رفت و آمد باز است
طاعت اگرم نیست گناهی دارم
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آب حيات من است ، خاك سر كوي دوست
گر دو جهان خرمي است ، ما و غم روي دوست

ولوله در شهر نيست ، جز شكن زلف يار
فتنه در آفاق نيست ، جز خم ابروي دوست

داروي مشتاق چيست ، زهر ز دست نگار
مرهم عشاق چيست ، زخم ز بازوي دوست

دوست به هندوي خود ، گر بپذيرد مرا
گوش من و تا به حشر ، حلقه‌ هندوي دوست

گر متفرق شود ، خاك من اندر جهان
باد نيارد ربود گرد من از كوي دوست

گر شب هجران مرا ، تاختن آرد اجل
روز قيامت زنم ، خيمه به پهلوي دوست

هر غزلم نامه‌اي است ، صورت حالي در او
نامه نوشتن چه سود ، چون نرسد سوي دوست

لاف مزن سعديا ، شعر تو خود سحر گير
سحر نخواهد خريد ، غمزه‌ي جادوي دوست
 

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری
که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم

خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم
که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم

هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد
که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم

هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی
مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم
 

donya_eng

عضو جدید
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif] همه مداد رنگي ها مشغول بودند...

به جز مداد سفيد...

هيچ کسي به او کار نمي داد؛

همه مي گفتند:{تو به هيچ دردي نمي خوري}...

يک شب که مداد رنگي ها، توي سياهي کاغذ گم شده بودند؛

مداد سفيد تا صبح کار کرد...ماه کشيد...مهتاب کشيد.

و آنقدر ستاره کشيد که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...

صبح توي جعبه ي مداد رنگي...جاي خالي او، با هيچ رنگي پر نشد!!!
[/FONT]
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
حسرت پرواز

چند یاد چمن و حسرت پرواز کنم
بشکنم این قفس و بال و پری بازکنم
بس بهار آمد و پروانه و گل مست شدند
من هنوز آرزوی فرصت پرواز کنم
خار حسرت زندم زخمه به تار دل ریش
چون هوای گل و مرغان هم آواز کنم
بلبلم ، لیک چو گل عهد ببندد با زاغ
من دگر با چه دلی لب به سخن باز کنم
سرم ای ماه به دامان نوازش بگذار
تا در آغوش تو سوز غزلی ساز کنم
به نوایم برسان زان لب شیرین که چو نی
شکوه های شب هجران تو آغاز کنم
با دم عیسوی ام گر بنوازی چون نای
از دل مرده بر آرم دم و اعجاز کنم
بوسه میخواستم از آن مه و خوش می خندید
که نیازت بدهم آخر اگر ناز کنم
سایه خون شددلم از بس که نشستم خاموش
خیز تا قصه ی آن سرو سرافراز کنم
 

jentleman_arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سکوت دلنشين نيمه شب

ميگذشتيم از ميان کوچه ها

رازگويان، هر دو غمگين، هر دو شاد

هر دو بوديم از همه عالم جدا.



تکيه بر بازوي من مي داد گرم

شعله ور از سوز خواهش ها تنش

لرزشي بر جانم مي ريخت نرم

ناز آن بازو به بازو رفتنش!



در نگاهش با همه پرهيز و شرم

برق مي زد آرزويي دلنشين

در دل من، با همه افسردگي

موج مي زد اشتياقي آتشين.



زير نور ماه دور از چشم غير

چشم ها بر يکديگر مي دوختيم


هر نفس صد راز مي گفتيم و باز

در تب نا گفته ها مي سوختيم.



نسترن ها از سر ديوار ها

سر کشيدند از صداي پا ما


ماه مي پائيدمان از روي بام

عشق مي جوشيد در رگ هاي ما




سايه هامان مهربان تر بي دريغ

يکديگر را در بر داشتند

تا میان کوچه ای با صد ملال

دست از آغوش هم برداشتند!



باز هنگام جدائي در رسيد.

سينه ها لرزان شد و دل ها شکست

خنده ها در لرزش لب ها گريخت

اشک ها بر روي رويا ها نشست!





چشم جان من به ناکامي گريست

برق اشکي در نگاه او دويد

نسترن ها سر به زير انداختند!

ماه را ابري به کام خود کشيد.



تشنه تنها خسته جان آشفته حال

در دل شب مي سپردم راه خويش


تا بگريم در غمش ديوانه وار

خلوتي مي خواستم دلخواه خويش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تمنایِ عاشق

آنرا که جفا جوست ،نمی باید خواست
سنگین دل و بد خوست نمی باید خواست
ما را، ز تو غیرِ تو تمنایی نیست
از دوست بجز دوست نمی باید خواست
"رهی"
 

donya_eng

عضو جدید
من نباشم کی تو رؤیا ، موهاتو ناز می کنه ؟
کی با بالای شکسته با تو پرواز می کنه ؟
راس بگو من که نباشم اخمای پیشونیتو
کی میاد دونه دونه با حوصله باز می کنه ؟
من نباشم کی می شینه تا سحر بالای سرت ؟
کی میاد برداره اشکو از رو چشمای ترت ؟
من نباشم کی میاد موقع رفتن اشکاشو
می کنه بدرقه ی راه بلند سفرت ؟
من نباشم کی گلای خواهشت رو آب میده ؟
کی به فریادت با حس عاشقی جواب می ده ؟
راس بگو به غیر من کدوم دیوونه ای میاد
واسه هر اشاره کردنت دو تا کتاب می ده ؟
من نباشم کی میاد با خواهش و با التماس
با یه عالم گل ارکیده و کلی گل یاس
منت چشماتو می کشه فقط به این امید
که بهش بگی برو ، شعرای تو پر از خطاس
من نباشم کی میاد ناز نگاتو می خره ؟
کی میاد دنبال تو تو رو تا خورشید می بره ؟
من نباشم کی میگه همیشه حقا با توا ؟
واسه ی خاطر تو جون می ده پشت پنجره
من نباشم کی می باره تو زمون تشنگیت ؟
کی می خواد تو رو مث من تو تموم زندگیت ؟
من نباشم کی با چشمای تو سازشش می شه ؟
با تموم مهربونی و غم و دیوونگیت
من نباشم کی واسه خوابت لالایی می خونه ؟
تو تو هر هوایی باشی ،‌ باز تو دنیات می مونه ؟
من نباشم کی بهت می گه بازم عاشقتم ؟
اگه حتی دلمو بشکنه و برنجونه
من نباشم کی تحمل می کنه کار تو رو ؟
با رقیب گشتنا و اذیت و آزار تو رو
تو خودت داور میدون شو بگو من نباشم
کیه که جواب نده تلخی رفتار تو رو ؟
من نباشم کی برات قصه می گه تا بخوابی ؟
کی میاد سراغ رؤیات تو شبای مهتابی ؟
من نباشم کی بیداره تا تو خوابت ببره ؟
کی قایم می شه لای ابرا که راحت بتابی ؟
من نباشم کی کلافت می کنه با سوالاش ؟
کی تو رو بهم می ریزه ، با بیان خیالاش ؟
ولی بی انصافیه ،اینم بگم ، من نباشم
کی تو نامه جای اسمت ماهو می ذاره بالاش ؟
من نباشم کی تو هر چیزی بگی گوش می کنه ؟
کی به خاطر تو دنیا رو فراموش می کنه ؟
من نمی گم تو بگو که کی زمون قهر تو
همه ی مردم دنیا رو سیاپوش می کنه ؟
من نباشم کی تو رؤیا درو روت وا می کنه ؟
هر چی که گم می کنی یه جوری پیدا می کنه
واسه ی من افتخاره ، نگی منت می ذاره
ولی که اندازه ی من ، زیبا ‌زیبا می کنه ؟
من نباشم کی به مرغ عشق تو دونه می ده ؟
کی به طاووس قشنگ آرزوت لونه می ده ؟
کی به اون سری که توش عشق یه آدم دیگس
با نهایت جنون و عاشقی شونه می ده ؟
من نباشم کی واست حرفای رنگی می زنه ؟
دیگه کی حرف چش به اون قشنگی می زنه ؟
کی میاد به جای طرحای قدیمی و زیاد
روی نامه طرح برگ توت فرنگی می زنه ؟
من نباشم کی میاد انقدر برات دعا کنه ؟
هر چی برگردونی رو تو ، باز تو رو صدا کنه
کیه که بدونه دیشب با رقیبش بودی و
انقد عاشقت باشه ، بازم بهت نگاه کنه ؟
من نباشم می دونم تو استراحت می کنی
اولش ساده به این نبودن عادت می کنی
اما وقتی فهمیدی راس راسی عاشقت بودم
نمی گی اما یه کم ، احساس غربت می کنی
من نباشم اگه حس کردی یه کم غریب شدی
از یه عاشق یا یه شمع سوخته بی نصیب شدی
بنویس رو کاغذ و بده دس باد بیاره
بنویس فقط تویی ، چون دیگه بی رقیب شدی
من میام گذشته رو می دم دس آب روون
بعدشم با التماس بهت می گم دیگه بمون
اگه پای کسی تو زندگی ما وا نشه
می تونیم با هم بریم تا هفت تا شهر آسمون
من نباشم یه روز امتحان کن و بگو چی شد
اگه امتحان می کردی تو ، چه قد چیزا می شد
بعد امتحان اگه یه وقت کسی بود مث من
نشونم بده بگو شاگرد اولت کی شد ؟
من نباشم می دنم فکر می کنی خود خواهیه
ولی این حقیقته ، قصه آب و ماهیه
هیچ کسی نمی تونه انقد دوست داشته باشه
عشق من یه عشق آسمونی و الهیه
من نباشم ولی نه ،‌ باید خودت بگی بیا
تو باید فرقی بذاری میون عاشقیا
دیگه ما تو عصرمون لیلی و مجنون نداریم
قلبامون سنگی شدن ،‌ رنگ دلامونم سیا
من نباشم به خدا قدر تو رو نمی دونن
دوس دارن باهات بسازن و لیکن نمی تونن
من می رم تا که نباشم ولی یک چیزو بدون
اونا هیچ کدومشون آخر باهات نمی مونن
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
عشق است و آتش و خون
داغ است و درد دوری
کی می توان نگفتن
کی می توان صبوری

کی میتوان نرفتن
گیرم پری نمانده
گیرم که سوختیم و خاکستری نمانده

با دوست عشق زیباست
با یار بیقراری
از دوست درد ماند و از یار یادگاری
 

donya_eng

عضو جدید
سلام دنيا جان خوبي نوه گلم
خدارو شكر بابا كه سر حالي
چه خبر
سلام بابايي
مرسي بابا جون.
سلامتي !

شما چه خبر؟
سلام به همه بچه ها دوست دارين يه چند تا تمثيل گيلكي با ترجمه واستون بنويسم؟؟؟


سلام اقا افشين!

بلي .....مرسي ممنون!
 

afshin_ss

عضو جدید
کاربر ممتاز
گولاب از قمصر و زيره جه كرمان
جه تربت زعفران،تره نبه نان
بج و ماهي بوبور سوغات گيلان
پلا ماهي تره سيرا كنه،جان!!!

گلاب از قمصر و زيره از كرمان
زعفران تربت براي تو نان نمي شود
برنج و ماهي گيلان را سوغاتي ببر
كه پلو ماهي سيرت خواهد كرد!!!
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
حــامد عضویت در گروه دوست داران حافظ ادبیات 0
yanic بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟ ادبیات 3654

Similar threads

بالا