كلامي چند از دكتر علي شريعتي

medi2536

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

*من رقص دختران** **هندي را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از
روي عشق و** **علاقه مي رقصند ولي پدر و مادرم از روي عادت نماز مي خوانند** .*

*«دکتر علي شريعتي»*

*-----------------------------------------------------------*

*به سه چيز تکيه** **نکن، غرور، دروغ و عشق. آدم با غرور مي تازد، با دروغ مي
بازد و با عشق مي ميرد.** ** «دکتر علي شريعتي»*

*-----------------------------------------------------------*

*زن عشق مي كارد** **و كينه درو مي كند... ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش
با تو** **برابر...** **مي تواند تنها يك همسر داشته باشد** **و تو مختار به
داشتن چهار همسرهستي** **.... ** **براي ازدواجش ــ در هر سني ـ اجازه ولي**
**لازم است و تو هر زماني بخواهي به لطف قانونگذار ميتواني ازدواج** **كني** **
...** **در محبسي به نام بكارت زنداني است و** **تو** **...** **او كتك مي
خورد و تو محاكمه نمي** **شوي** **...** **او مي زايد و تو براي
فرزندش نام انتخاب مي كني...او درد مي** **كشد و تو نگراني كه كودك دختر نباشد*
* **....** **او** **بي خوابي مي كشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي** **بيني*
* **...** **او مادر مي شود و همه جا مي پرسند** **نام** ** *
*پدر** **.....*

*-----------------------------------------------------------*

*اگر تنهاترين** **تنها شوم باز خدا هست او جانشين همه نداشتنهاست*

*-----------------------------------------------------------*

*عاقلانه ازدواج** **کن تا عاشقانه زندگي کني** **.*

*دکتر** **شريعتي*

*-----------------------------------------------------------*

*اگر مثل گاو** **گنده باشي،ميدوشنت، اگر مثل خر قوي باشي،بارت مي كنند، اگر
مثل اسب** **دونده باشي،سوارت مي شوند.... فقط از فهميدن تو مي ترسند*

*-----------------------------------------------------------*

*آن روز که همه** **به دنبال چشم زيبا هستند، تو به دنبال نگاه زيبا باش*

*-----------------------------------------------------------*

*هر لحظه حرفي در** **ما زاده مي‏شود*

*هر لحظه دردي سر** **بر مي‏دارد*

*و هر لحظه نيازي** **از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش مي‏کند*

*اين ها بر سينه** **مي‏ريزند و راه فراري نمي‏يابند*

*مگر اين قفس** **کوچک استخواني گنجايش‏اش چه اندازه است؟*

*-----------------------------------------------------------*

*دکتر شريعتي** **: «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هيکلي در ته کلاس ما مي نشست
که براي من** **مظهر تمام چيزهاي چندش آور بود ،آن هم به سه دليل ؛ اول آنکه
کچل** **بود، دوم اينکه سيگار مي کشيد و سوم - که از همه تهوع آور بود- اينکه**
**در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالي گذشت يک روز که با همسرم ازخيابان
مي گذشتيم ،آن پسر قوي هيکل ته کلاس را ديدم در حاليکه خودم** **زن داشتم
،سيگار مي کشيدم و کچل شده بودم*

*-----------------------------------------------------------*

*هر كس آنچنان ميميرد كه زندگي مي كند*

-------------------------------------------------------------------
*اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را
نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا
را نمیدانم. وقتي كه بچه بودم هر شب دعا ميكردم كه خدا يك دوچرخه به من بدهد.
بعد فهميدم كه اينطوري فايده ندارد. پس يك دوچرخه دزديدم و دعا كردم كه خدا مرا
ببخشد. هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می
ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن
است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن
دکتر شريعتي*

--

[FONT=Courier, Monospaced]"هزاران نفر برای باریدن باران دعا می‌کنند غافل از آنکه خداوند با کودکی است
که چکمه‌هایش سوراخ است."

[/FONT]
 

سایرس

عضو جدید

*من رقص دختران** **هندي را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از
روي عشق و** **علاقه مي رقصند ولي پدر و مادرم از روي عادت نماز مي خوانند** .*

*«دکتر علي شريعتي»*

*-----------------------------------------------------------*

*به سه چيز تکيه** **نکن، غرور، دروغ و عشق. آدم با غرور مي تازد، با دروغ مي
بازد و با عشق مي ميرد.** ** «دکتر علي شريعتي»*

*-----------------------------------------------------------*

*زن عشق مي كارد** **و كينه درو مي كند... ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش
با تو** **برابر...** **مي تواند تنها يك همسر داشته باشد** **و تو مختار به
داشتن چهار همسرهستي** **.... ** **براي ازدواجش ــ در هر سني ـ اجازه ولي**
**لازم است و تو هر زماني بخواهي به لطف قانونگذار ميتواني ازدواج** **كني** **
...** **در محبسي به نام بكارت زنداني است و** **تو** **...** **او كتك مي
خورد و تو محاكمه نمي** **شوي** **...** **او مي زايد و تو براي
فرزندش نام انتخاب مي كني...او درد مي** **كشد و تو نگراني كه كودك دختر نباشد*
* **....** **او** **بي خوابي مي كشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي** **بيني*
* **...** **او مادر مي شود و همه جا مي پرسند** **نام** ** *
*پدر** **.....*

*-----------------------------------------------------------*

*اگر تنهاترين** **تنها شوم باز خدا هست او جانشين همه نداشتنهاست*

*-----------------------------------------------------------*

*عاقلانه ازدواج** **کن تا عاشقانه زندگي کني** **.*

*دکتر** **شريعتي*

*-----------------------------------------------------------*

*اگر مثل گاو** **گنده باشي،ميدوشنت، اگر مثل خر قوي باشي،بارت مي كنند، اگر
مثل اسب** **دونده باشي،سوارت مي شوند.... فقط از فهميدن تو مي ترسند*

*-----------------------------------------------------------*

*آن روز که همه** **به دنبال چشم زيبا هستند، تو به دنبال نگاه زيبا باش*

*-----------------------------------------------------------*

*هر لحظه حرفي در** **ما زاده مي‏شود*

*هر لحظه دردي سر** **بر مي‏دارد*

*و هر لحظه نيازي** **از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش مي‏کند*

*اين ها بر سينه** **مي‏ريزند و راه فراري نمي‏يابند*

*مگر اين قفس** **کوچک استخواني گنجايش‏اش چه اندازه است؟*

*-----------------------------------------------------------*

*دکتر شريعتي** **: «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هيکلي در ته کلاس ما مي نشست
که براي من** **مظهر تمام چيزهاي چندش آور بود ،آن هم به سه دليل ؛ اول آنکه
کچل** **بود، دوم اينکه سيگار مي کشيد و سوم - که از همه تهوع آور بود- اينکه**
**در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالي گذشت يک روز که با همسرم ازخيابان
مي گذشتيم ،آن پسر قوي هيکل ته کلاس را ديدم در حاليکه خودم** **زن داشتم
،سيگار مي کشيدم و کچل شده بودم*

*-----------------------------------------------------------*

*هر كس آنچنان ميميرد كه زندگي مي كند*

-------------------------------------------------------------------
*اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را
نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا
را نمیدانم. وقتي كه بچه بودم هر شب دعا ميكردم كه خدا يك دوچرخه به من بدهد.
بعد فهميدم كه اينطوري فايده ندارد. پس يك دوچرخه دزديدم و دعا كردم كه خدا مرا
ببخشد. هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می
ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن
است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن
دکتر شريعتي*

--

[FONT=Courier, Monospaced]"هزاران نفر برای باریدن باران دعا می‌کنند غافل از آنکه خداوند با کودکی است
که چکمه‌هایش سوراخ است."

مرسی عالی بود حرف نداشت مخصوصا جمله دوم وسومش بازم ادامه بدید.................
[/FONT]
 

maryam v

عضو جدید
مرسی_یه عالمه ذوق کردم
عالی بود!بازم خوشحالمون بکن با جمله های ناب..
 

Sarp

مدیر بازنشسته
دموکراسي مي گويد : رفيق، حرفت را خودت بزن، نانت را من مي خورم
مارکسيسم مي گويد : رفيق، نانت را خودت بخور، حرفت را من مي زنم
فاشيسم مي گويد : رفيق، نانت را من مي خورم، حرفت را هم من مي زنم و تو فقط براي من دست بزن
اسلام حقيقي مي گويد : نانت را خودت بخور، حرفت را هم خودت بزن و من فقط براي اينم که تو به اين حق برسد
اسلام دروغين مي گويد : تو نانت را بياور به ما بده و ما قسمتي از آن را جلوي تو مي اندازيم، و حرف بزن، امّا آن حرفي را که ما مي گوييم
 

Similar threads

بالا