قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

*mahdi_joker*

عضو جدید
لطفا نظراتتونو در مورده شعرهام که تو صفحه 54 هست به صفحه مشخصاتم بدین.
ممنون:gol:
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب به احترام آخرین سوسوی نگاهت
که از لابه لای خاطرات شبزده ام
پیداست
تمام چراغ ها را خاموش می کنم!
چقدر آشناست
این سکوت موهوم...!
در این تاریکی
به آغوش تنهایی پناه برده ام!
عجیب نیست؟
تنهاییم تنها کسیست که از من نمی گریزد!!!
همیشه
آخر تمام گریه ها و گلایه ها
اشکهایم را پاک می کند!
همیشه
تا آخر درددلهایم می شنود و بی ریا
تبسم می کند!
***
امشب
به احترام آخرین سوسوی نگاهت
من سکوت می کنم و
تنهایی!
غصه های نبودنت را زمزمه می کنم!
 

n_h_1365

عضو جدید
کی تو خوابه؟کی بیداره؟
گل من خبر نداره ، که ستاره
پشت شیشه ی اتاقش واسه دیدنش بیداره
اما اون خبر نداره ، اما اون خبر نداره
اون تو خوابه ، خوابه نازه
این منم همون ستاره
که واسه دیدن اون ، صبح تا شب آروم نداره
اما امشب گل من ، بارون می باره
ستاره ات نوری نداره
حتما" هم واسه همینه که گلم خبر نداره!
توی رختخواب گرمش ، پلکاشو رو هم می زاره
آی گل من پاشو دیگه
ستاره ات تا به سحر وقتی نداره
ستاره ات خوابی نداره
گرچه کم فروغه امشب
اما باز یه بیقراره ...


http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif نسترن http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
 

n_h_1365

عضو جدید
روزای من شب نمیشه
شب که میاد صبح نمیشه
با این همه آدم خوب
من نباشم روز نمیشه؟
هر شب تو فکر مردنم
صبح میگه بی تو نمیشه
بد که میشم ، دنیا یه فرصتی میده
خوب که میشم ، میگه بمون ، شب بی تو فردا نمیشه
چی کار کنم ؟
می خوام برم
به صبح و شب من چی بگم؟
آی آدمای مهربون
دعا کنید
شاید برم !

http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif نسترن http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
 

goshtasb

عضو جدید
من تا حالا 10.15 تا شعر که چه عرض کنم.کلماته پشته سره هم بیشتر نگفتم.خواهش میکنم به سخره نگیرینم.فقط و فقط تنها دلیلی که اینجا مینویسم اینه که دنباله انتقادم.و اینکه یاد بگیرم که چیکار کنم. از همه معذرت می خوام که خودمو قاطی کردم.


منم یک برگه پاییزم
ز سوزو باداز جا .نمی خیزم

منم زردم چو رویه عاشقه تنها
منم دل خسته از یاریه بی معنا

منم محکم چو سبزی بر همان شاخه
نمی خواهم جدایی از تن و ساقه

نمیلرزم نمی ریزم به خاک از باده پاییزی
امان از دسته ان روزی.که از دلها فرو ریزی
درود
در ابتدا ياد آور مي شوم كه نگارش شما حاوي غلط املايي است.كلماتي مانند:
-- رويه كه صحيح نگارش آن روي است
--منم در اينجا به معناي من هم به كار رفته كه در اين صورت نحوه ي نگارش ايراد دارد
--ياريه كه صحيح آن ياري مي باشد و نيار به ه ندارد بلكه در خواندن بايد صداي زير خوانده شود
--باده كه منظور شما باد است و به اين صورت كه شما نوشته ايد با باده ي مي اشتباه گرفته مي شود

در پايان دوست من به شما پيشنهاد مي كنم بيشتر شعر بخوانيد و سمت سوي علايق ادبي خود را مشخص كنيد
سرايش فقط بيان احساس نيست هر چند كه احساس نخستين اصل آن است
موفق باشيد
 

goshtasb

عضو جدید
مرا به خاک می سپار
به لحظه ای چه ناگوار

که بی تو سر برفته ام
به گوشه ای به یک کنار

مرا به وقته رفتنت
به تلّه خاک می سپار

چه سودی و چه حاصلی
ز خانه های انتظار

چه خانه هایه سوت و کورو ساکتی
که گشته اخرین پناهه بی پناه

چه کرده ام چه کرده ام
که گشته ام دچاره این چنین عذاب
درود مجدد
ايرادات شعر قبلي در اين شعر نيز وجود دارد با اين تفاوت كه در اين شعر احساس را بيشتر پرورانده ايد و كلمات را بيشتر در خدمت گرفته ايد و اين يعني پيشرفت:gol:
 

dadvand

عضو جدید
.
.
.
سخت بر من مگیر
بوسه از گردن تو میخواهم چون
همچو گلبرگ گل سرخ لطیف است لطیف
.
.
.
دست من شانه موهای لطیف است لطیف
آه لطیف است لطیف

دست تو گرم است گرم است و لطیف
که وجودت همه از لطف و لطافت پربار است


بوسه ای گرم ز لبهای تو میخواهم
که لبت نیز لطیف است لطیف
این لطافت همه از غنچه لبهای تو سرشار است

نور خورشید که صبحدم بتابد به سر گیسوی تو
زان طلایی شود و نیز لطیف

از لطافت بی پایان ، انتهای سر زلف تو که آن نیز لطیف
که وجودت همه لطفیست لطیف
.
.
.
.
.
آه لطیف است لطیف
 
آخرین ویرایش:

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود مجدد
ايرادات شعر قبلي در اين شعر نيز وجود دارد با اين تفاوت كه در اين شعر احساس را بيشتر پرورانده ايد و كلمات را بيشتر در خدمت گرفته ايد و اين يعني پيشرفت:gol:
سلام
مرسی که همیشه رسیدگی می کنی اما اینجا نه...
قرارمون بود نقد و بررسی و اعلام نظر باشه توی تاپیک نقد ادبی دیگه !
مرسی داداش!
 

*mahdi_joker*

عضو جدید
متشکرم که توجه کردین.شرمندم کردین.
aseman جان عرض کنم که من تقاضا کرده بودم که نقد ها رو برای صفحه مشخصاتم بفرستن.تقصیر از من نبود ها:redface:

goshtasb عزیز از راهنماییهاتون ممنونم.چشم.سعی میکنم عمل کنم.
از همه ممنونم
 

n_h_1365

عضو جدید
گر در دل من هوای عشقبازی بود
در دل هوس شیطنت و بازی بود
دیگر که چرا به سوی تو می آمد
این دل که پر از ملول و تنهایی بود
گر در سر تو خیال مذمومی بود
هوی و هوس جوانی و خامی بود
آخر که چرا مرا به این بازی خواند
آن هم دل من که شهره در عشق تو بود ...


http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif نسترن http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
 

*mahdi_joker*

عضو جدید
می روم سوی تو ایام گذشته
دل من در غمه ایام گذشته
دل من سرد شده چون شب یلدا
و یخش اب شده
با طلبه شوره گذشته
و طلب کرد دلم
روی تماشای تو شبهای گذشته
که چه شوری به سرت بود
به ایام گذشته
و تو شبهای گذشته
که گذشته دل من خون کردی
و جگر پاره تر از قصه مجنون کردی
سر و پا ناب شدم.
در گذر از خواب شدم
و چه خالص شده روحم
به هوای تو
تمنای گذشته
 

goshtasb

عضو جدید
می روم سوی تو ایام گذشته​


دل من در غمه ایام گذشته
دل من سرد شده چون شب یلدا
و یخش اب شده
با طلبه شوره گذشته
و طلب کرد دلم
روی تماشای تو شبهای گذشته
که چه شوری به سرت بود
به ایام گذشته
و تو شبهای گذشته
که گذشته دل من خون کردی
و جگر پاره تر از قصه مجنون کردی
سر و پا ناب شدم.
در گذر از خواب شدم
و چه خالص شده روحم
به هوای تو​

تمنای گذشته
درود
"در غمه" اشتباه است و باید بنویسید "در غم"
"طلبه" به کسی گویند که در حوزه درس می خواند و منظور شما "در طلب" است
"شوره" به پوسته پوسته شدن پوست گویند(معمولا سر) و منظور شما" شور" است به معنای هیجان
کمی هم مصراع ها را منظم تر کنید
:gol:
 

goshtasb

عضو جدید
کودکم.دردانه ام امشب چرا چشمان زیبایت نمی خوابد؟

چرا سنگینی رویا به دوش پلک هایت بر نمیتابد؟
چرا دل بر نمی چیند از این دنیای پر کینه؟
چرا ره سوی خلوتگاه دیرینش نمی یابد؟
چه امیدی است او را اندر این دنیای صد رنگ هزاران رنگ
که شمع خویش می سوزد ولیکن آن نمی جوید؟
عزیزم.دلبرم . نوباوه ی شیرین و محبوبم
چرا امشب وجودت رنگ آرامش نمی گیرد؟
چرا چشمت ز دنیا دل نمی گیرد؟نمی خوابد؟
چرا روحت دمی در ظلمت این شب نیاساید؟
بخواب ای دلبرم . فردا چو امروز است از بهرت
جهان از بهر مسکینان دگرگون رخ نیاراید
بخواب ای دلبر شیرین لب مهروی خرد من
که شاید خواب شیرینی تو را کامت عسل آرد
بخواب ای کودکم امشب دگر ازبهر تو لالا نمی خوانم
 

baran-bahari

کاربر بیش فعال
تولد گل زرد
من از اه سرد مادرم
متولد شده ام
كنار پيچكي سبز
وجاري بودن روح
من ازاه سرد مادرم
متولد شده ام
از دردي خفته
از وحشتي پنهان
هر صبح با طلوع خورشيد
قد كشيده ام
هر شب با ناله مادرم
پر گشوده ام به دامنش
درزير سنگ سفيد خفته ام
با عطر مادرم
مرده ام
با عطر مادرم
مرده ام
 

*mahdi_joker*

عضو جدید
من خسته تر ز فرهاد کوه کنم
چون راه به جایی نبرده ام

راهی و قافله ای من ندیده ام
هرچه که دیده ام بپندار شنیده ام

این راه پر خم و خاموش رهنما نداشت
بوده است اری ولی من ندیده ام

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
اری ولی هیچ دلدار ندیده ام

اری که ثروت و قدرت همه پوچ است و بی ثمر
اری ولی درهم و دینار ها بدیده ام

برگهایش همه سبز و میوه هایش شیرین
اری ولی شکار درخت مصفا بدیده ام

دانی که معرفت همه دری گرانبهاست
من در بر آستین چه مارها بدیده ام

من در پی ستیز نبودم اما...
زین عالم کثیف چه زخمها چشیده ام
 

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
انچنان مستت شدم که بیخودم من از خودم
انچنان در فکرتم یادم نیاید از خودم
خود فراموش کرده ام بایادتو من زنده ام
رخ نما ای یار من تا من ببینم از خودم
 

n_h_1365

عضو جدید
توی خوابم نمی دیدم، که یه روز ازت جدا شم
تو منو تنها بزاری، من تو غصه ها رها شم
توی خوابم نمی دیدم که به یه سوء تفاهم
تو بگی دوسم نداری،دیگه می خوام بی تو باشم
تو نخواستس و نزاشتی که منم تو قلب سنگت
یه جای ک.چیک و آروم داشته باشم
من فقط تورو می خواستم،اما هرگز ندونستی
تو فقط با زخم زبون ، رو دلم خنجر گذاشتی
حالا رفتی و هنوزم،جای زخمات روی این دل
تو رو یاد من میاره ، دیگه طاقت و تحملی نداره ...


http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif نسترن http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتی برمی گردی!

گفتی برمی گردی!

تو گفتی برمی گردی
گفتی این آیینه های سوت و کور را چراغانی می کنی!
گفتی تمام ترانه های پابرهنه را به میهمانی دریا می بری!
امروز
به تقویم ترانه
هشت ترانه از رفتنت گذشته است!
هشت ترانه ی بی تو...
من
هر شب ِ ترانه
کنار آوازهایت شمعی روشن می کنم
و تا طلوع شیشه ای اشک از پشت افق مه گرفته نگاهم
هم آوایت می شوم!
آه
صدای غصه ات می آید
یادت هست؟
وقتی می رفتی نوزاد بود
ببین چقدر شبیه تو شده!
بزرگ شده
به بزرگی آوار تنهایی که هنوز هم از درو دیوار می بارد!
اما هنوز صبورم!
مطمئن باش تا آخرین ترانه کنار یادگارت
-همین غصه ی نوزاد را می گویم-
خواهم ماند!
باز ترانه به سکوت می رسد
من به تو!
گفته بودی برمی گردی....
 

*mahdi_joker*

عضو جدید
دانی درون سینه ام دردی فزون از غم بود
دردی که دل اتش زند,من عابد و کافر کند

دردی از این عالم,دردی که جان کاهد
دردی که چون سوهان, بر فکر می ساید

این درد جان کاهم,حرفی نمی باشد
جز این که این عالم,گریان بخنداند,خندان بگریاند
 

baran-bahari

کاربر بیش فعال
من ديدم
با چشم هاي خود
آرزوهاي خفته در خاك
روزهايي كه همراه هيچ كس نشدند
بادهايي كه مي وزيدند
گرد مرگ را مي پاشيدند
باغچه هايي كه با خاك انديشه هاي تلخ
بي ثمر شدند
ديگر در مغازه ها
عاطفه مادري نمي فروشند
ديگر هيچ جسمي اراده اي بهتر از
نمايان كردن خود ندارد
و چه ساده خود را مي فروشند
آهسته
قدم قدم
به انزواي
كوته فكري خويش نزديك مي شوند
 
آخرین ویرایش:

goshtasb

عضو جدید
تمام لحظه های من از اشک لبریز است
از آن زمان که تو رفتی نفس چو سنگین است
به دست خویش هزار پاره کرده ام این دل
کنون ز ماتم دل جامه ها چو مشکین است
زبان به کام نتوان نگه همی داری
جزای بی خردان نه به که از این است
 

n_h_1365

عضو جدید
برو دیگر نگاهت را نمی خوانم
برو دیگر نگاهم را به راه تو نمی بندم
برو دیگر به یاد تو نمی گریم
برو دگر که این قلبم به یاد تو نمی نالد
برو دیگر نگاهم با نگاه تو نمی بارد
برو دیگر تو را در اوج تنهایی نمی جویم
برو دیگر به یاد لحظه های تو نمی مانم
برو دیگر به یاد نامه های تو در این دنیا نمی خوانم
برو دیگر به یاد عشق تو عاشق نمی مانم
برو دیگر تو را معشوقه ی نازم نمی خوانم
برو دیگر خیابان های سرد و خیس و بارانی ، مرا با تو نمی خواهند
تو را دیگر نمی خوانم ، تو را دیگر نمی خواهم ...

http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif نسترن http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
 

*mahdi_joker*

عضو جدید
دیدن سیمای تو بر من حرام است مگر
عاشق و شیدا شدن بر من گناه است مگر

دل به تو من بسته ام جانانه ام
در پناه عشق تو دیوانه دیوانه ام

چون تویی در عالم امکان نبود
چون منی مجنون تو را با دل ربود

هر کجا و هر زمان و هر نگاهی بینمت
هرچه را من بنگرم بیننده ات

دوست دارت باشم و در فکر تو
عاشقت شب تا سحر با ذکر تو

عاشقان را خواب باشد حرام
شب فلق;با ذکز دل باشد ثواب

علم و عشق و معرفت در کیشمان
مهر باشد.مهر و مهر و به, به آن

مهر من ابم بکن تا تن به نابودی رود
از تن من هر چه ماند آبرویم میبرد

از زمان نیز بیرون باشد لحظه ام
چون به طاهر عشق تو اکنده ام
 

samanana

عضو جدید
اينم يه شعر ديگه از خودم، يه كاريكلماتور:

" فواره ي پارك هم
وقتي تو را با "او" ديد، فروريخت!!! "
 
بالا