tiamolove24
عضو جدید
اما چی؟خوش اومدی اما ... !!!!!!!
اما چی؟خوش اومدی اما ... !!!!!!!
من مهردادم
قبلا خودمو معرفی کرده بودم اما مثل اینکه پاک شده
24 سالمه
محقق هستم و استاد دانشگاه
دیگه چی باس بگم؟
بابا ای ول ! چه جوری به این زودی استاد شدی ؟ ما که اندر خم کوچه دومیم هنوز دادا !
ارادت مندیم داداهیچی!
ارادت داریم ...
شوما لطف داری دادا من خیلی هم جوون نیسمدادا شما چرا فکر میکنی عجیبه؟
من استاد آزمایشگام هنوز
مونده تا بشم استاد تمام
شما هنوز جوونی آباجی
حتما لطف میکنه!
خوب دیسلایک
ایشالا بخت همه جوونا باز بشه
خوب شد؟؟؟؟
راستش این رفتاری که من از بعضی دخترا دیدم آره شک دارم!نکنه شک دارید شما؟؟؟؟؟؟
خیلی خوبه!یعنی شما به عروسی دعوت کنم تشریف میارید؟؟؟بله خوب شد،بخت شما هم باز شه ،یه زن خوب گیردون بیاد و ما هم یه عروسی بیفتیم،چطوره؟
خیلی خوبه که آب را واز کردند فقط حیف که تا 1 ماه دیگه دوباره آب را می بندند
بیچاره اون مردی که باید صبر کنه تا مسابقه تموم شه
چون بعد از اتمام مسابقه شکنجه اون شروع می شه
خیلی خوبه!یعنی شما به عروسی دعوت کنم تشریف میارید؟؟؟
باور کنننننننننننننن
اگه اتفاق خاصی نیفته طبق برنامه سازمان آب فقط یک ماه آب باز است
البته تا آب را می بندند دوباره یکی دو ماهی طول می کشه تا رودخونه خشک بشه
یارو زبونش می گرفته، می ره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟
کارمند داروخونه می گه: دیب دیگه چیه؟
یارو جواب می ده: دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
کارمنده می گه: والا ما تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟
یارو می گه: بابا دیب، دیب!
طرف میبینه نمی فهمه، می ره به رئیس داروخونه می گه.
اون میآد می پرسه: چی میخوای عزیزم؟
یارو می گه: دیب!
رئیس می پرسه: دیب دیگه چیه؟
یارو می گه: بابا دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
رئیس داروخونه می گه: تو مطمئنی که اسمش دیبه؟
یارو می گه: آره بابا. خودم دائم مصرف دارم. شما نمیدونید دیب چیه؟
رئیس هم هر کاری میکنه، نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه…
یکی از کارمندای داروخونه میآد جلو و می گه: یکی از بچههای داروخونه مثل همین آقا زبونش میگیره. فکر کنم بفهمه این چی میخواد. اما الان شیفتش نیست.
رئیس داروخونه که خیلی مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع برش داره بیارتش.
میرن اون کارمنده رو میارن. وقتی می رسه، از یارو میپرسه: چی می خوای؟
یارو می گه: دیب!
کارمنده می گه: دیب؟
یارو: آره.
کارمنه می گه: که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟
یارو: آره.
کارمند: داریم! چطور نفهمیدن تو چی می خوای؟!
همه خیلی خوشحال شدن که بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی یه مشمع مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش.
همه جمع می شن دور اون کارمند و با کنجکاوی میپرسن: چی میخواست این؟
کارمنده می گه: دیب!
میپرسن: دیب؟ دیب دیگه چیه؟
می گه: بابا همون که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!
رئیس شاکی می شه و می گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟
کارمنده می گه: تموم شد. آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!
سلام!!!
خوش اومدین ...
چرا بیکار ... ؟!!!!
حتما خودتون نخواستید و دنبالش نرفتید!!!
درسته؟!!!!