علي واكسيما خوشتيپ ترين واكسي دنيا!

gordafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
علي واكسيما خواستار شد
گفت‌و گو با علي واكسيما اولين واكسي تلفني ايران
مسوولان به من يك كارت سوخت بدهند


آدم خوش‌قولي بود يكي دو دقيقه‌ بيشتر از 10 و 15دقيقه نگذشته بود كه آمد.
محمدعلي حسن خاني معروف به علي‌ واكسيما يا علي 2000. قدش ميانه است، كتي‌ كبريتي و سرمه‌اي رنگ به تن دارد. ولي موهايش را كه به گفته خودش پنج‌سال طول كشيده تا دمب‌اسبي‌اش كند، كوتاه كرده.
آداب اجتماعي را خوب مي‌داند. مي‌گويد اول خانم‌ها. مي‌رويم. عكاسمان مي‌آيد. همديگر را مي‌شناسند، اهل يك محل‌اند. چاق‌سلامتي‌شان گل مي‌‌اندازد و همديگر را مي‌بوسند. لبخند را هرگز فراموش نمي‌كند.
من و علي 2000روبروي هم نشستيم و جاني‌پور رفت. يك ليست بلند بالا از سوالاتم آماده كرده‌بودم ولي علي واكسي آنقدر خاطره داشت كه ترجيح دادم بيشتر به او مجال دهم. گفتن علي‌واكسيما برايم خيلي سخت بود پس نام فاميلش را صدا كردم و پرسيدم:
آقاي حسن‌خاني چندساله‌اي؟

35ساله. متولد سال 51يعني سال 1972، هشتم ارديبهشت.
اهل كجايي؟ سواد هم داري؟

شهر ري، هفت‌كلاس هم درس خواندم.
چرا آنقدر كم؟

درس را دوست نداشتم، كارم را ترجيح مي‌دهم.
جلوتر از سوالاتم حركت مي‌كند. دوست دارد هر آن كاري را كه تا به حال انجام داده به من بگويد.
از چندسالگي كار كرده‌اي؟

14-15 سال است كه كفش واكس مي‌زنم البته اول در كفاشي كار مي‌كردم. خارج كشور هم رفته‌ام، به تركيه، سوريه و تاجيكستان.

براي تفريح يا كار؟

تركيه و سوريه براي واكس‌زدن رفتم ولي تاجيكستان براي گردش.
پس اوضاعت بهتر ازما روزنامه‌نگاران است؟

مي‌خندد و مي‌گويد نه 400-500هزار تومان بيشتر توي حسابم نيست.
ولي مطمئن‌باش اوضاع زندگي‌ات از ما بهتر است

وقتي آدم به سني خاص مي‌رسد چيزهايي به ذهنش مي‌آيد مثلا وقتي رفتم سوريه. با دوستانم آنهم با يك اتوبوس توريستي فقط 50هزار تومان داشتم. وقتي رسيديم بچه‌ها گفتند اينجا نمي‌شود كار پيدا كرد ولي من روز سوم كار پيدا كردم. توي يك هتل. چند وقت بيشتر طول نكشيد كه خيابان‌هاي سوريه را ياد گرفتم ولي بعد آمدم تهران اما دوباره برگشتم.
چرا نماندي؟

شانه‌هايش را بالا انداخت و آلبوم عكسي را كه با خودش آورده بود نشانم داد مرتب به عكس‌هاي درونش اشاره مي‌كرد. آلبوم جالبي بود پر بود از عكس‌هايي كه با چهره‌هاي سينمايي گرفته بود. گفت: اين عكس فيلم ?غزل? است در آن ديالوگ هم داشتم. اين يكي ?شيفته? است اين هم سريال ?فرنگيس?.
با انگشت‌هايش كه سياهي واكس به خوردش رفته عكس ديگري را نشانم مي‌دهد.
او در پشت صحنه ?پاورچين? دوش به دوش مهران مديري ايستاده، با كيارستمي هم عكس دارد، مهناز افشار را هم با فرقون حمل كرده (مربوط به فيلم آتش‌بس)، ظاهرا با بهرام رادان و محمدرضا گلزار هم خيلي اخت است از پشت صحنه ?سنتوري? هم عكس دارد.
البته كارگردان به او نقش هم داده. آلبومش را جمع مي‌كند. انگار از ا ينكه اين توضيحات را داده، راضي است.
چرا موهايت را كوتاه كردي؟

مي‌گويد: براي تنوع. اين هم جزو برنامه‌هاي كاري‌ام بود با خودم قرار گذاشته بودم كه زمستان 86 موهايم را كوتاه كنم.
البته اينطوري بيشتر به شما مي‌آيد.
رشد موهايم خوب است تا خرداد دوباره بلند مي‌شود.
شيوه كارت چگونه است؟ يعني چه‌طور تلفني سفارش واكس زدن مي‌گيري؟

چون كارم نو بود هميشه دنبال واكس خارجي و جديد بودم. من هميشه در مورد واكسي كه مي‌خرم تحقيق مي‌كنم بعضي وقت‌ها هم به دارالترجمه مي‌روم تا نوشته روي واكس‌ها را برايم ترجمه كنند؛ يعني بگويند كدام واكس به درد كدام كفش مي‌خورد آخر بعضي واكس‌ها به كفش‌هاي ايراني نمي‌خورد.
چرا كفش خودت را واكس نزدي؟

نگاهي به كفشش مي‌اندازد و مي‌گويد امروز واكس نزدم. وسايل كارم را همراهم نياورده‌ام. ولي فقط امروز واكس نزدم.
قبول داري آدم عجيبي هستي؟

آدم نجيبي هستم.
كجا زندگي مي‌كني؟

ولي‌عصر.
خانه داري؟

نه مستاجرم. يك سوئيت خيلي كوچك دارم.
ماهانه چه‌قدر مي‌دهي؟

100هزار تومان.
اوضاع كاسبي چه‌طور است؟

خراب. البته تابستان بهتر است. فرهنگ واكس زدن ميان مردم ما جا نيفتاده. آنها فكر نمي‌كنند كه كفش در زمستان بيشتر احتياج به مراقبت دارد. بعضي‌ها هم مي‌گويند ?كي حال داره تو اين سرما كفششو دراره و دمپايي بپوشه?
بابت هر واكس كفش چه‌قدر مي‌گيري؟

500 تا 1000تومان. بستگي به نوع كفش دارد. قيمت خارجي و ايراني فرق دارد.
يعني چه؟

وقتي كسي 100هزار تومان پول كفش مي‌دهد خيلي راحت دو هزار تومان پول واكس مي‌دهد.
مشتري دائم هم داري؟

بله، اغلب كافي‌شاپ‌‌ها، مهران مديري، بهرام رادان، كارگردان‌ها، دفاتر سينمايي، لوكيشن‌‌ها.
كارگردان‌ها به خاطر واكس زدن كفش‌هايشان نقش هم به تو مي‌دهند؟

بعضي وقت‌ها؛ ولي مهران مديري در كار جديدش به من نقش نداد.

دوباره به آلبوم عكسش اشاره مي‌كند و بي‌مقدمه مي‌گويد: من سگ هم دارم، اسمش ميشل است و مي‌خندد.
از بازيگرها و كارگردان‌ها چقدر پول مي‌گيري؟

خودشان مي‌دهند. بعضي وقت‌ها 500، بعضي‌ وقت‌ها پنج‌هزار تومان، بعضي وقت‌ها هم نمي‌دهند.
چيزي نمي‌گويي؟

نه. با خودم مي‌گويم شايد مي‌خواهند بعدا مثلا عيد به من پول خوبي بدهند.
پس اميد هم داري؟

بله.
بگذريم، كفش مشتري‌ها را چه طور واكس مي‌زني؟

كفششان را مي‌گيرم و با واكس مناسب براقش مي‌كنم. البته به بند كفش‌هايشان هم ادكلن مي‌زنم اگر هم بند نداشت به پاچه شلوارشان مي‌زنم تا وقتي جايي در بسته قرار گرفتند بو ندهند. البته MP3 هم به آنها مي‌دهم تا موسيقي گوش دهند. بعضي وقت‌ها هم برايشان سانديس مي‌خرم؛ ولي پولش را مي‌گيرم.
پس مردم را حسابي تحويل مي‌گيري؟

بله، الان مردم اين‌طوري مي‌پسندند.


 

gordafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
نسبت به عكس‌هاي قديمي‌ات بهتر شده‌اي؟
خب بايد طرز لباس پوشيدنم را تغيير بدهم. من هر روز يك كراوات مي‌زنم. لباس‌هايم را هم از... مي‌خرم. مي‌گويم از آمريكا برايم فرستاده‌اند. خيلي صداقت دارد. لبخند را هم اصلا فراموش نمي‌كند.
چرا واكسيما؟

خيلي پراكنده جوابم را داد به هر دري زد تا بگويد كه اهل سواركاري، دوچرخه‌سواري و كوهنوردي است.
گفت: وقتي يك روز به كوه رفته بودم، حول و حوش 10سال قبل يك ماكسيما ديدم گفتم چه مي‌شود اگر M آن را برگردانم و W كنم، واكسيما يعني واكس‌ ما.

با اين كه زياد درس نخوانده، اما معلوماتش خوب است. مي‌گويد: هنوز كامپيوتر ندارم؛ ولي كافي‌نت مي‌روم. چند سال پيش يك كيبورد خريدم و بدون مانيتور تايپ تمرين مي‌كردم. كم‌كم اينترنت و ايميل را هم شناختم. انگليسي را هم يواش‌يواش ياد گرفتم. الان سايت، وبلاگ و بلاگفا هم دارم.
خودت سايت را راه‌ انداختي؟

نه بچه‌ها سايت را برايم طراحي كردند و همه هزينه‌هايش را پرداختند. آنها به من هديه دادند.

چه طور سفارش تلفني مي‌گيري؟

يكسري مشتري دائم دارم، كارت ويزيت هم مي‌دهم، شماره تماسم هم روي ماشين نوشته شده. مردم تماس مي‌گيرند و من مي‌روم. البته حداكثر روزي پنج جا؛ آن هم در محدوده كريمخان، هفت‌تير، سيدخندان و آرژانتين.
يك‌دفعه موضوع بحث را عوض مي‌كند و كمي جدي مي‌شود. مي‌گويد: من ايده زياد دارم اگر مسوولان كمكم كنند و از نظر مالي حمايتم كنند مي‌توانم خود اشتغالي داشته باشم. مثلا به جاي اينكه الان تنها كار مي‌كنم مردم با گرفتن يك شماره علي واكسي و كارمندهايش را براي كفش تعميري يا واكسي خبر كنند. البته حاضرم ايده‌هايم را هم بفروشم.

از دولت چه تقاضايي داري؟

چند وقت قبل به جشن رمضان رفتم و با رييس كميته امداد صحبت كردم و دنبال كارهاي اداري‌اش رفتم؛ ولي بعدا گفتند ايده‌ات قبول نشد من هم توي دلم گفتم...

زمان دولت خاتمي كار و بارت بهتر بود يا الان؟

من سياسي حرف نمي‌زنم.

اينكه حرف سياسي نيست؟

من توي اين فازها نيستم با دولت كاري ندارم خدا روزي‌ام را مي‌دهد. وقتي كسي كارش گير مي‌كند به اين و آن فحش مي‌دهد ولي من سرم در لاك خودم است.

از ماشين كوچكت بگو.

اين ماشين را از يك شركت در اسلامشهر گرفتم. البته براي معلولان است.
از من خواست تا اين جملات را حتما بنويسم؛ دوست داشت از صميم قلب از دو نفر تشكر كند و اسمشان را به زبان بياورد. گفت: ابوالفضل صابري خيلي به من كمك كرد او اين ماشين سه‌چرخ را بدون اينكه سودي بگيرد به قيمت توليد شده به من داد.


آقاي كثيري‌ها هم خيلي به من لطف كرد و در ساخت سه‌چرخه قبلي‌ام (قبل از خريد ماشين) خيلي كمكم كرد.

در زندگي افراد ديگري هم كمكت كرده‌اند؟

بله دوستانم. هر كسي كه به من ايده داده. سال‌ها قبل من جعبه واكسم را با نگاتيو عكس رنگ مي‌كردم؛ ولي عده‌اي آمدند و به من پيشنهادات تازه‌اي دادند.


دوباره از موضوع بحث جدا مي‌شود و درددل‌مانندي را شروع مي‌كند. با وجود اينكه آدم سياسي‌اي نيست ولي سياست دولتمردان در زندگي‌اش اثر گذاشته.


مي‌گويد: من كارت سوخت ندارم چون ماشينم نمره شده نيست. در ايران سه‌چرخه‌ها نمره نمي‌شوند. لطفا مسوولان به من يك كارت سوخت بدهند براي تشويق هم كه شده اين كار را بكنند. البته مسوولان هم خيلي به من زنگ مي‌زنند حتي رده‌هاي بالا.

رده بالا مثلا كي؟

جوابم را نمي‌دهد. انگار مي‌خواست حرفش را مزه‌مزه كند. فقط مي‌گويد: آنها مي‌گويند مثلا من نماينده‌ام، اسمشان را نمي‌گويند. از چپ و راست هر دو زنگ مي‌زنند. ولي آدم‌هاي حسود هم كم نيستند. به من زنگ مي‌زنند و مي‌گويند مجوز داري؟ چرا با شبكه‌هاي خارجي مصاحبه مي‌كني؟


من هم مي‌گويم من كه حرف سياسي نمي‌زنم از واكس حرف مي‌زنم. بعضي وقت‌ها هم برايم ايميل مي‌فرستند و مي‌نويسند كاسه و كوزه‌ات را به هم مي‌زنيم.

شهرداري چه طور با تو برخورد مي‌كند؟

من پاتوق آنچناني ندارم، يعني جاي شلوغ كار نمي‌كنم كه سد معبر شود. كارم داخل ماشينم است. اگر بخواهند گير بدهند مي‌روم و داخل ماشين كار مي‌كنم. حق پارك كه دارم.


ناگهان خاطره‌اي يادش مي‌آيد و با هيجان مي‌گويد: جعبه واكس‌هاي قبلي من دزدگير داشت ماموران شهرداري كه مي‌ديدند با دست زدن به جعبه صدايش درمي‌آيد و بامزه است، ول مي‌كردند و مي‌رفتند.


دوباره آلبوم عكسش را پيش مي‌كشد. جعبه‌هاي واكسش واقعا بامزه است به‌خصوص آن يكي كه شكل گيتار است.

فكر مي‌كنم آرزوهاي زياد و بزرگي داري؟

وقتي بودجه باشد و حمايت بشوي، آرزوهايت را هم مي‌تواني انجام دهي وگرنه پير مي‌شوي و عزرائيل سراغت مي‌آيد.
نه منظورم اين نبود، فكر مي‌كنم آدم رويايي‌اي باشي؟


نه رويايي نيستم. براي چه فكر كنم. روزهاي تعطيل مي‌روم كوه‌نوردي.

مي‌دانم رويا داري،رويايت چيست؟

اجرا كردن طرح واكس تلفني كه هشت سال پيش به ذهنم آمد، مي‌خواستم بهترين واكسي دنيا بشوم كه شدم. البته نه اينكه از همه بهتر باشم. چون من هنوز كارهايي را كه بلد نيستم از قديمي‌هاي كفش مي‌پرسم. ولي دوست داشتم در كارم بهترين باشم. پس حالا ديگر آرزويي ندارم.

از اينكه در خيابان بقيه نگاهت مي‌كنند، چه احساسي داري؟

نگاه مردم تشويق است. يك وقتي پيتزافروشي روي بورس بود. الان هم كافي‌شاپ. دوست دارم تا چند سال ديگر واكسي تلفني همه جا راه بيافتد.

ناراحت نمي‌شوي؟

نه آنها هم روزي خودشان را دارند. من اگر ناراحت شوم خدا هم روزي من را قطع مي‌كند.


درآمد روزانه‌ات چقدر است؟


زمستان 8-7هزار تومان و تابستان تا 20هزار تومان. البته بازار كسادي هم دارد، بعضي وقت‌ها 10هزار تومان.

بيمه هم هستي؟
نه.
چرا؟ فكر آينده‌ات را كرده‌‌اي؟

شانه بالا مي‌اندازد.


دوباره از آرزوها و ايده‌هاي خوبي كه در سر دارد، مي‌گويد: دوست دارم اتحاديه واكسي‌ها را تشكيل دهم. بعضي‌ها از بيكاري واكسي مي‌شوند و اصلا هم كار بلد نيستند. من دوست دارم با تاسيس اتحاديه به افراد آموزش بدهم و بعدا به آنها مدرك و كارت شناسايي بدهم. دوست دارم واكسي هر محله لباسش يك رنگ باشد؛ مثلا جردن رنگ قرمز، كارت هم داشته باشند. بعضي واكسي‌ها كفش مشتري‌ها را مي‌دزدند. دزدي در اين شغل زياد است.


از تجربه كاري‌اش در تركيه مي‌گويد.او هم به كاستي‌هاي مملكتمان واقف است. به گفته او يك شركت در تركيه هست كه نماينده انحصاري فروش جعبه‌هاي واكس است؛ همه يك شكل، فقط واكسي‌ها آن را از شهرداري اجاره مي‌كنند و بابتش ماهيانه ماليات مي‌دهند؟

اوضاع كار در تركيه چطور است.

تركيه كشوري توريستي است. اگر در ايران هم توريست بيايد، اوضاع خوب است ولي فرهنگ واكس زدن در ايران جا نيافتاده.


دوباره موضوح بحث را به جايي كه مي‌خواهد مي‌كشاند.


چند سال قبل او در چهار راه استامبول تهران عده‌اي دوچرخه‌سوار سوئيسي را ديده كه به محض ديدن او به طرفش آمده‌اند و جمله ?you ask for it? نوشته شده بر روي جعبه واكس توجهشان را جلب كرده است. سوئيسي‌ها البته به او يك ضرب‌المثل فرانسوي هم ياد داده‌اند ?اگر لباس پاره داري كفشت را واكس بزن? او اين جمله را خيلي دوست دارد و با خطي خوش آن را پشت ماشينش نوشته است.


با حوصله به حرف‌هايش گوش مي‌دهم. البته او در ميانه مصاحبه سراغ چاي را هم گرفت كه بعداز دقايقي معطلي دبير سرويسمان آبرويمان را خريد و با دو فنجان چاي وارد شد. لبش را به چاي نه چندان داغ آشنا كرد و جواب سوالم را داد.
حتما واكسي‌هايي را ديده‌اي كه به كفش آب دهانشان را مي‌پاشند. نظرت چيست؟


من بارها به آنها گفته‌ام كه اين كار غلط است. يادشان داده‌ام كه به جاي آب‌دهان با آب‌پاش كفش را تر كنند.

ازدواج هم كرده‌اي؟

نه

چرا؟

من دنبال كسي مي‌گردم كه برنج نخورد. تا حال 15-10 تا دختر هم زنگ زده‌اند و دلشان خوش است كه با علي واكسيما حرف مي‌زنند. ولي من به آنها گفته‌ام وقتشان را تلف نكنند ولي آنها اصرار دارند كه من به خواستگاريشان بروم. مي‌گويند خيلي خوشگل‌اند؛ ولي من زير بار نمي‌روم و مي‌گويم مگر شما چه قدر .... ولي با اين همه زندگي خرج دارد.
مگر خودت برنج نمي‌خوري؟


نه نمي‌خورم. ولي 8-7سالي است كه مجاني غذا مي‌خورم. تبليغ رستوران ... را روي ماشينم كرده‌ام و صاحب رستوران هم به من غذاي مجاني مي‌دهد.


شرايطت براي ازدواج خيلي سخت است؛ مگر مي‌شود برنج نخورد.


باز هم خنده تحويلم مي‌دهد و مي‌گويد كسي به ما زن نمي‌دهد.

راستي كراواتت كجاست؟

به نوشته‌هايم كه جمع و جورشان مي‌كنم، اشاره مي‌كند و مي‌گويد ?مشقاتو نوشتي? مي‌خندم و مي‌نويسم: كراوات‌هايم را كه همه مارك‌دار هستند، شركت‌هاي بزرگ پوشاك به من داده‌اند. من هم روزي ديدم 800-700 تا كراوات دارم. پس آن را در خيابان جمهوري حراج كردم، سه تا هزار... به مردم هديه مي‌‌دادم.



دوست داشت حرف‌هايش را دوباره ادامه بدهد. خاطراتش تمامي نداشت. عذرخواهي كردم كه وقتش را گرفته‌ام؛ ولي او اعتراضي نداشت. خيلي دلش مي‌خواست ماشينش را نشانم بدهد. با هم لب پنجره رفتيم. ماشينش واقعا سوژه است، پايين سپرش را هم سبز كرده ولي مي‌گويد قصد دارد آبي‌اش كند.

روي پله‌ها جوك هم برايم تعريف كرد. كلماتش بوي سياست مي‌داد با شوخي تذكر دادم، خنديد و تشكر كرد. يك بار ديگر براندازش كردم، كفش‌هاي نو، شلوار مشكي، پيراهن نوك مدادي و كتي كبريتي و سرمه‌اي؛ او واقعا شيك‌ترين واكسي دنيا است
 

k.m.r.c

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شریف جان ،تاپیکهای جالبی رو همیشه ارائه می دید.ممنون................:heart:
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسي ! جالب بود :smile:

فقط كاش ميدونستم كه اين اقا ايا شاگرد لازم داره يا نه ؟؟!!!!! ;) :D
 

Similar threads

بالا