محسن جعفر
عضو جدید
[FONT="]علل تاريخی تعدد زوجات ( 1[/FONT][FONT="] ) [/FONT]
[FONT="]علل تاريخی و اجتماعی تعدد زوجات چيست ؟ چرا بسياری از ملل جهان و [/FONT]
[FONT="]مخصوصا ملل شرقی اين رسم و سنت را پذيرفتند و بعضی از ملل مانند ملل [/FONT]
[FONT="]غربی هيچوقت آنرا نپذيرفتند ؟ چرا در ميان شكلهای سه گانه چند همسری ، [/FONT]
[FONT="]چند زنی رواج و مقبوليت بسزائی يافت ، بر خلاف چند شوهری و اشتراكيت [/FONT]
[FONT="]جنسی ، كه يا هرگز صورت عمل بخود نگرفته است و يا بسيار بندرت واقع [/FONT]
[FONT="]شده و جنبه استثنائی داشته است ؟ [/FONT]
[FONT="]تا درباره اين علل تحقيق نكنيم نمیتوانيم درباره تعدد زوجات از نظر [/FONT]
[FONT="]اسلام بحث كنيم و هم نمیتوانيم اين مسئله را از نظر احتياجات امروز بشر [/FONT]
[FONT="]مورد بررسی قرار دهيم[/FONT] .
[FONT="]اگر ملاحظات روانی و اجتماعی زيادی كه وجود دارد از نظر دور بداريم ، و [/FONT]
[FONT="]مانند بسياری از نويسندگان سطحی فكر كنيم ، كافی است كه برای توضيح و [/FONT]
[FONT="]توجيه علل تاريخی و اجتماعی تعدد زوجات همان " ترجيع بند " معروفی كه [/FONT]
[FONT="]در اينگونه زمينهها همواره بازگوميشود تكرار كنيم و بگوئيم [/FONT]: " [FONT="]خيلی واضح است كه علت تعدد زوجات [/FONT]
[FONT="]چيست و چه بوده است ؟ علتش زورگوئی و تسلط مرد و بردگی زن است ، [/FONT]
[FONT="]علتش پدرشاهی است ، مرد چون بر زن تسلط و حكمروائی داشته است ، رسوم و [/FONT]
[FONT="]قوانين را بنفع خود ميچرخانده است ، و لهذا رسم چند زنی را بنفع خود و [/FONT]
[FONT="]عليه زن ، قرنها معمول داشته است[/FONT] . [FONT="]و زن چون محكوم مردم بوده است [/FONT]
[FONT="]نتوانسته است چند شوهری را بنفع خود مجری دارد [/FONT]. [FONT="]امروز كه دوره پايان [/FONT]
[FONT="]زورگوئی مرد است امتياز چند زنی نيز مانند بسياری از امتيازات غلط ديگر [/FONT]
[FONT="]جای خود را بحقوق متساوی و متقابل زن و مرد ميدهد[/FONT] " .
[FONT="]اگر اينچنين فكر كنيم ، بسيار سطحی و ناشيانه فكر كردهايم نه علت رواج [/FONT]
[FONT="]يافتن چند زنی ، زورگوئی مرد بوده است ، و نه علت شكست چند شوهری ضعف [/FONT]
[FONT="]و محكوميت زن بوده است ، و نه علت اينكه امروز تعدد زوجات عملا منسوخ [/FONT]
[FONT="]ميشود اينست كه دوران زورگوئی مرد بپايان رسيده است ، و نه مرد امروز [/FONT]
[FONT="]بواسطه ترك تعدد زوجات واقعا امتيازی را از دست ميدهد . بلكه برعكس [/FONT]
[FONT="]امتيازی بنفع خود عليه زن كسب میكند[/FONT] .
[FONT="]من منكر عامل " زور و قدرت " بعنوان يكی از عوامل گرداننده تاريخ [/FONT]
[FONT="]بشری نيستم ، و هم منكر اينكه مرد در طول تاريخ از قدرت خود عليه زن سوء [/FONT]
[FONT="]استفاده كرده نمیباشم [/FONT]. [FONT="]اما معتقدم كه منحصر كردن عاملها بعامل زور و [/FONT]
[FONT="]قدرت مخصوصا در توجيه و توضيح روابط خانوادگی زن و مرد ناشی از كوته [/FONT]
[FONT="]فكری است[/FONT] .
[FONT="]اگر نظريه بالا درست باشد ، الزاما بايد قبول كنيم كه مواقع نادر و [/FONT]
[FONT="]استثنائی كه چند شوهری معمول شده ، مانند دوره جاهليت عرب ، و يا زمانی [/FONT]
[FONT="]كه بقول منتسكيو در ميان قبيله نائير در سواحلمالايا چند شوهری معمول شده است ، زمانی بوده كه زن فرصتی يافته و قدرتی [/FONT]
[FONT="]عليه مرد بدست آورده تا توانسته است چند شوهری را بمرد تحميل كند ، و [/FONT]
[FONT="]بايد قبول كنيم كه اين دورهها دوره طلائی زن بوده است[/FONT] . [FONT="]و حال آنكه [/FONT]
[FONT="]میدانيم دوره جاهليت عرب يكی از دورههای سياه و تاريك زندگی زن است[/FONT] .
[FONT="]در مقاله پيش ، از منتسكيو نقل كرديم كه رواج چند شوهری در ميان قبيله [/FONT]
[FONT="]نائير مربوط بقدرت و احترام زن نبوده است . علت اين امر تصميم اجتماع [/FONT]
[FONT="]بدور نگهداشتن سربازان از علائق خانوادگی و حفظ روحيه سربازی بوده است [/FONT].
[FONT="]بعلاوه اگر علت تعدد زوجات ناشی از پدرشاهی و پدر سالاری است چرا در [/FONT]
[FONT="]ميان ملل غربی رائج نشده است ؟ آيا پدرشاهی منحصر بمشرق زمين است [/FONT].
[FONT="]مغرب زمينیها آنچنان عيسی رشته و مريم بافته بودهاند كه از ابتدا برای [/FONT]
[FONT="]زن حقوق متساوی و متقابل نسبت بمرد قائل بودهاند ؟ آيا فقط در مشرق زمين [/FONT]
[FONT="]عامل قدرت بنفع مرد كار كرده است و در مغرب زمين اين عامل در جهت [/FONT]
[FONT="]عدالت سير ميكرده است ؟ [/FONT]
[FONT="]زن غربی تا نيم قرن پيش از بدبختترين زنان دنيا بود . حتی در اموال [/FONT]
[FONT="]خود نيازمند قيمومت شوهر بود . به اقرار خود غربیها در قرون وسطی زن [/FONT]
[FONT="]شرقی از زن غربی وضع بسيار بهتری داشته است . گوستاولوبون ميگويد[/FONT] " [FONT="]در [/FONT]
[FONT="]دوره تمدن اسلام به زنان عينا همان درجه و مقام داده شد كه زنان اروپا بعد [/FONT]
[FONT="]از مدت طولانی آنرا دارا شدند . يعنی بعد از آنكه رفتار بهادرانه اعراب [/FONT]
[FONT="]اندلس در اروپا بنای اشاعت را گذاشت [/FONT]. . . [FONT="]در اهالی اروپا اخلاق [/FONT]
[FONT="]بهادرانه كه يك جزء عمده آن رفتار با زنان است از مسلمين آمدهو از آنها تقليد شده است ، و مذهبی كه توانست زن را از درجه پست و [/FONT]
[FONT="]ذلت نجات بخشيده و باوج عزت و رفعت نائل سازد ، مذهب اسلام بوده است [/FONT]
[FONT="]، نه مذهب مسيح چنانكه عامه خيال میكنند . زيرا میبينيم كه در قرون وسطی [/FONT]
[FONT="]رؤساء و سردارهای ما با آنكه مسيحی بودند معهذا پاس احترام زن را نگه [/FONT]
[FONT="]نمیداشتند و از بررسی تواريخ قديمه در اين مطلب شبههای باقی نمیماند كه [/FONT]
[FONT="]قبل از اينكه مسلمين رعايت و احترام زن را به اسلاف ما بياموزند ، امرا [/FONT]
[FONT="]و سرداران ما نسبت به زن با كمال وحشيگری سلوك مينمودند [/FONT]. " .
[FONT="]ديگران نيز كم و بيش اوضاع زن غربی را در قرون وسطی همينطور وصف [/FONT]
[FONT="]كردهاند . با همه اين احوال ، با اينكه پدرشاهی و زور و تحكم مرد بحد اعلا [/FONT]
[FONT="]در اروپای قرون وسطی حكومت ميكرده است چرا تعدد زوجات معمول نبوده [/FONT]
[FONT="]است ؟ [/FONT]
[FONT="]حقيقت اينستكه نه آنجا كه چند شوهری معمول شده است بواسطه فرصت و [/FONT]
[FONT="]قدرت زن بوده است ، و نه علت شكست چند شوهری ضعف و ناتوانی زن بوده [/FONT]
[FONT="]است و نه موجب رواج تعدد زوجات در مشرق زمين زور و تحكم مرد بوده است [/FONT]
[FONT="]، و نه منشأ عدم رواج تعدد زوجات در مغرب زمين قدرت و برابری زن با [/FONT]
[FONT="]مرد بوده است[/FONT] .[FONT="] علت شكست چند همسری [/FONT]
[FONT="]مخصوصا ملل شرقی اين رسم و سنت را پذيرفتند و بعضی از ملل مانند ملل [/FONT]
[FONT="]غربی هيچوقت آنرا نپذيرفتند ؟ چرا در ميان شكلهای سه گانه چند همسری ، [/FONT]
[FONT="]چند زنی رواج و مقبوليت بسزائی يافت ، بر خلاف چند شوهری و اشتراكيت [/FONT]
[FONT="]جنسی ، كه يا هرگز صورت عمل بخود نگرفته است و يا بسيار بندرت واقع [/FONT]
[FONT="]شده و جنبه استثنائی داشته است ؟ [/FONT]
[FONT="]تا درباره اين علل تحقيق نكنيم نمیتوانيم درباره تعدد زوجات از نظر [/FONT]
[FONT="]اسلام بحث كنيم و هم نمیتوانيم اين مسئله را از نظر احتياجات امروز بشر [/FONT]
[FONT="]مورد بررسی قرار دهيم[/FONT] .
[FONT="]اگر ملاحظات روانی و اجتماعی زيادی كه وجود دارد از نظر دور بداريم ، و [/FONT]
[FONT="]مانند بسياری از نويسندگان سطحی فكر كنيم ، كافی است كه برای توضيح و [/FONT]
[FONT="]توجيه علل تاريخی و اجتماعی تعدد زوجات همان " ترجيع بند " معروفی كه [/FONT]
[FONT="]در اينگونه زمينهها همواره بازگوميشود تكرار كنيم و بگوئيم [/FONT]: " [FONT="]خيلی واضح است كه علت تعدد زوجات [/FONT]
[FONT="]چيست و چه بوده است ؟ علتش زورگوئی و تسلط مرد و بردگی زن است ، [/FONT]
[FONT="]علتش پدرشاهی است ، مرد چون بر زن تسلط و حكمروائی داشته است ، رسوم و [/FONT]
[FONT="]قوانين را بنفع خود ميچرخانده است ، و لهذا رسم چند زنی را بنفع خود و [/FONT]
[FONT="]عليه زن ، قرنها معمول داشته است[/FONT] . [FONT="]و زن چون محكوم مردم بوده است [/FONT]
[FONT="]نتوانسته است چند شوهری را بنفع خود مجری دارد [/FONT]. [FONT="]امروز كه دوره پايان [/FONT]
[FONT="]زورگوئی مرد است امتياز چند زنی نيز مانند بسياری از امتيازات غلط ديگر [/FONT]
[FONT="]جای خود را بحقوق متساوی و متقابل زن و مرد ميدهد[/FONT] " .
[FONT="]اگر اينچنين فكر كنيم ، بسيار سطحی و ناشيانه فكر كردهايم نه علت رواج [/FONT]
[FONT="]يافتن چند زنی ، زورگوئی مرد بوده است ، و نه علت شكست چند شوهری ضعف [/FONT]
[FONT="]و محكوميت زن بوده است ، و نه علت اينكه امروز تعدد زوجات عملا منسوخ [/FONT]
[FONT="]ميشود اينست كه دوران زورگوئی مرد بپايان رسيده است ، و نه مرد امروز [/FONT]
[FONT="]بواسطه ترك تعدد زوجات واقعا امتيازی را از دست ميدهد . بلكه برعكس [/FONT]
[FONT="]امتيازی بنفع خود عليه زن كسب میكند[/FONT] .
[FONT="]من منكر عامل " زور و قدرت " بعنوان يكی از عوامل گرداننده تاريخ [/FONT]
[FONT="]بشری نيستم ، و هم منكر اينكه مرد در طول تاريخ از قدرت خود عليه زن سوء [/FONT]
[FONT="]استفاده كرده نمیباشم [/FONT]. [FONT="]اما معتقدم كه منحصر كردن عاملها بعامل زور و [/FONT]
[FONT="]قدرت مخصوصا در توجيه و توضيح روابط خانوادگی زن و مرد ناشی از كوته [/FONT]
[FONT="]فكری است[/FONT] .
[FONT="]اگر نظريه بالا درست باشد ، الزاما بايد قبول كنيم كه مواقع نادر و [/FONT]
[FONT="]استثنائی كه چند شوهری معمول شده ، مانند دوره جاهليت عرب ، و يا زمانی [/FONT]
[FONT="]كه بقول منتسكيو در ميان قبيله نائير در سواحلمالايا چند شوهری معمول شده است ، زمانی بوده كه زن فرصتی يافته و قدرتی [/FONT]
[FONT="]عليه مرد بدست آورده تا توانسته است چند شوهری را بمرد تحميل كند ، و [/FONT]
[FONT="]بايد قبول كنيم كه اين دورهها دوره طلائی زن بوده است[/FONT] . [FONT="]و حال آنكه [/FONT]
[FONT="]میدانيم دوره جاهليت عرب يكی از دورههای سياه و تاريك زندگی زن است[/FONT] .
[FONT="]در مقاله پيش ، از منتسكيو نقل كرديم كه رواج چند شوهری در ميان قبيله [/FONT]
[FONT="]نائير مربوط بقدرت و احترام زن نبوده است . علت اين امر تصميم اجتماع [/FONT]
[FONT="]بدور نگهداشتن سربازان از علائق خانوادگی و حفظ روحيه سربازی بوده است [/FONT].
[FONT="]بعلاوه اگر علت تعدد زوجات ناشی از پدرشاهی و پدر سالاری است چرا در [/FONT]
[FONT="]ميان ملل غربی رائج نشده است ؟ آيا پدرشاهی منحصر بمشرق زمين است [/FONT].
[FONT="]مغرب زمينیها آنچنان عيسی رشته و مريم بافته بودهاند كه از ابتدا برای [/FONT]
[FONT="]زن حقوق متساوی و متقابل نسبت بمرد قائل بودهاند ؟ آيا فقط در مشرق زمين [/FONT]
[FONT="]عامل قدرت بنفع مرد كار كرده است و در مغرب زمين اين عامل در جهت [/FONT]
[FONT="]عدالت سير ميكرده است ؟ [/FONT]
[FONT="]زن غربی تا نيم قرن پيش از بدبختترين زنان دنيا بود . حتی در اموال [/FONT]
[FONT="]خود نيازمند قيمومت شوهر بود . به اقرار خود غربیها در قرون وسطی زن [/FONT]
[FONT="]شرقی از زن غربی وضع بسيار بهتری داشته است . گوستاولوبون ميگويد[/FONT] " [FONT="]در [/FONT]
[FONT="]دوره تمدن اسلام به زنان عينا همان درجه و مقام داده شد كه زنان اروپا بعد [/FONT]
[FONT="]از مدت طولانی آنرا دارا شدند . يعنی بعد از آنكه رفتار بهادرانه اعراب [/FONT]
[FONT="]اندلس در اروپا بنای اشاعت را گذاشت [/FONT]. . . [FONT="]در اهالی اروپا اخلاق [/FONT]
[FONT="]بهادرانه كه يك جزء عمده آن رفتار با زنان است از مسلمين آمدهو از آنها تقليد شده است ، و مذهبی كه توانست زن را از درجه پست و [/FONT]
[FONT="]ذلت نجات بخشيده و باوج عزت و رفعت نائل سازد ، مذهب اسلام بوده است [/FONT]
[FONT="]، نه مذهب مسيح چنانكه عامه خيال میكنند . زيرا میبينيم كه در قرون وسطی [/FONT]
[FONT="]رؤساء و سردارهای ما با آنكه مسيحی بودند معهذا پاس احترام زن را نگه [/FONT]
[FONT="]نمیداشتند و از بررسی تواريخ قديمه در اين مطلب شبههای باقی نمیماند كه [/FONT]
[FONT="]قبل از اينكه مسلمين رعايت و احترام زن را به اسلاف ما بياموزند ، امرا [/FONT]
[FONT="]و سرداران ما نسبت به زن با كمال وحشيگری سلوك مينمودند [/FONT]. " .
[FONT="]ديگران نيز كم و بيش اوضاع زن غربی را در قرون وسطی همينطور وصف [/FONT]
[FONT="]كردهاند . با همه اين احوال ، با اينكه پدرشاهی و زور و تحكم مرد بحد اعلا [/FONT]
[FONT="]در اروپای قرون وسطی حكومت ميكرده است چرا تعدد زوجات معمول نبوده [/FONT]
[FONT="]است ؟ [/FONT]
[FONT="]حقيقت اينستكه نه آنجا كه چند شوهری معمول شده است بواسطه فرصت و [/FONT]
[FONT="]قدرت زن بوده است ، و نه علت شكست چند شوهری ضعف و ناتوانی زن بوده [/FONT]
[FONT="]است و نه موجب رواج تعدد زوجات در مشرق زمين زور و تحكم مرد بوده است [/FONT]
[FONT="]، و نه منشأ عدم رواج تعدد زوجات در مغرب زمين قدرت و برابری زن با [/FONT]
[FONT="]مرد بوده است[/FONT] .[FONT="] علت شكست چند همسری [/FONT]
[FONT="]علت شكست چند شوهری ، اينست كه نه با طبيعت مرد موافق است و نه با [/FONT]
[FONT="]طبيعت زن . اما از نظر مرد برای اينكه اولا با روحيه انحصار طلبی مرد [/FONT]
[FONT="]ناسازگار است و ثانيا با اصل اطمينان پدری مخالف است . علاقه بفرزند ، [/FONT]
[FONT="]طبيعی و غريزی بشر است . بشرطبعا میخواهد توالد و تناسل كند و میخواهد رابطهاش با نسل آينده و نسل [/FONT]
[FONT="]گذشته مشخص و اطمينان بخش باشد . میخواهد بداند پدر كدام فرزند است و [/FONT]
[FONT="]فرزند كدام پدر است . چند شوهری زن با اين غريزه و طبيعت آدمی ناسازگار [/FONT]
[FONT="]بوده است ، بر خلاف چند زنی مرد كه از اين نظر نه بمرد لطمه ميزند و نه [/FONT]
[FONT="]به زن[/FONT] . . .
[FONT="]ميگويند گروهی از زنان ، در حدود چهل نفر ، گرد آمدند و بحضور علی بن [/FONT]
[FONT="]ابيطالب عليهالسلام رسيدند ، گفتند چرا اسلام بمردان اجازه چند زنی داده ، [/FONT]
[FONT="]اما به زنان اجازه چند شوهری نداده است . آيا اين امر يك تبعيض ناروا [/FONT]
[FONT="]نيست ؟ [/FONT]
[FONT="]علی ( ع ) دستور داد ظرفهای كوچكی از آب آوردند و هر يك از آنها را [/FONT]
[FONT="]بدست يكی از آن زنان داد [/FONT]. [FONT="]سپس دستور داد همه آن ظرفها را در ظرف [/FONT]
[FONT="]بزرگی كه وسط مجلس گذاشته بود خالی كنند[/FONT] . [FONT="]دستور اطاعت شد ، آنگاه [/FONT]
[FONT="]فرمود اكنون هر يك از شما دو مرتبه ظرف خود را از آب پر كنيد اما بايد [/FONT]
[FONT="]هر كدام از شما عين همان آبی كه در ظرف خود داشته بردارد . گفتند اين [/FONT]
[FONT="]چگونه ممكن است ؟ آبها با يكديگر ممزوج شدهاند ، و تشخيص آنها ممكن [/FONT]
[FONT="]نيست . علی ( ع ) فرمود اگر يك زن چند شوهر داشته باشد ، خواه ناخواه ، [/FONT]
[FONT="]با همه آنها هم بستر میشود ، و بعد آبستن ميگردد . چگونه ميتوان تشخيص [/FONT]
[FONT="]داد كه فرزندی كه بدنيا آمده است از نسل كدام شوهر است ؟ اين از نظر [/FONT]
[FONT="]مرد[/FONT] .
[FONT="]اما از نظر زن ، چند شوهری هم با طبيعت زن منافی است و هم با منافع [/FONT]
[FONT="]وی . زن از مرد فقط عاملی برای ارضاء غريزه جنسی خود نمیخواهد كه گفته [/FONT]
[FONT="]شود هر چه بيشتر برای زن بهتر . زن ازمرد موجودی میخواهد كه قلب آن موجود را در اختيار داشته باشد ، حامی و [/FONT]
[FONT="]مدافع او باشد . برای او فداكاری نمايد ، زحمت بكشد و پول درآورد و [/FONT]
[FONT="]محصول كار و زحمت خود را نثار او نمايد ، غمخوار او باشد . پولی كه مرد [/FONT]
[FONT="]به زن بعنوان يك " روسپی " میداده و ميدهد ، همچنين پولی كه زن از راه [/FONT]
[FONT="]كار و فعاليت بدست آورده و میآورد ، نه به احتياجات مالی وسيع زن كه [/FONT]
[FONT="]چندين برابر احتياجات مرد است وافی بوده ، و نه ارزش آن پولی را داشته [/FONT]
[FONT="]كه مرد به خاطر علاقه و محبت و در راه عشق به زن میپرداخته است [/FONT].
[FONT="]احتياجات مالی وسيع زن را همواره مرد بعنوان يك فداكار تأمين كرده است [/FONT]
. [FONT="]بهترين و نيرومندترين مشوق مرد بكار و فعاليت نيز كانون خانوادگی او [/FONT]
[FONT="]يعنی همسر و فرزندان او بوده است[/FONT] .
[FONT="]زن در چند شوهری هرگز نمیتوانسته است حمايت و محبت و عواطف خالصانه [/FONT]
[FONT="]و فداكاری يك مرد را نسبت بخود جلب كند . از اينرو چند شوهری نظير [/FONT]
[FONT="]روسپیگری همواره مورد تنفر زن بوده است [/FONT]. [FONT="]عليهذا چند شوهری نه با [/FONT]
[FONT="]تمايلات و خواستههای مرد موافقت داشته است و نه با خواستهها و تمايلات [/FONT]
[FONT="]زن[/FONT] .[FONT="] شكست اشتراكيت جنسی [/FONT]
[FONT="]طبيعت زن . اما از نظر مرد برای اينكه اولا با روحيه انحصار طلبی مرد [/FONT]
[FONT="]ناسازگار است و ثانيا با اصل اطمينان پدری مخالف است . علاقه بفرزند ، [/FONT]
[FONT="]طبيعی و غريزی بشر است . بشرطبعا میخواهد توالد و تناسل كند و میخواهد رابطهاش با نسل آينده و نسل [/FONT]
[FONT="]گذشته مشخص و اطمينان بخش باشد . میخواهد بداند پدر كدام فرزند است و [/FONT]
[FONT="]فرزند كدام پدر است . چند شوهری زن با اين غريزه و طبيعت آدمی ناسازگار [/FONT]
[FONT="]بوده است ، بر خلاف چند زنی مرد كه از اين نظر نه بمرد لطمه ميزند و نه [/FONT]
[FONT="]به زن[/FONT] . . .
[FONT="]ميگويند گروهی از زنان ، در حدود چهل نفر ، گرد آمدند و بحضور علی بن [/FONT]
[FONT="]ابيطالب عليهالسلام رسيدند ، گفتند چرا اسلام بمردان اجازه چند زنی داده ، [/FONT]
[FONT="]اما به زنان اجازه چند شوهری نداده است . آيا اين امر يك تبعيض ناروا [/FONT]
[FONT="]نيست ؟ [/FONT]
[FONT="]علی ( ع ) دستور داد ظرفهای كوچكی از آب آوردند و هر يك از آنها را [/FONT]
[FONT="]بدست يكی از آن زنان داد [/FONT]. [FONT="]سپس دستور داد همه آن ظرفها را در ظرف [/FONT]
[FONT="]بزرگی كه وسط مجلس گذاشته بود خالی كنند[/FONT] . [FONT="]دستور اطاعت شد ، آنگاه [/FONT]
[FONT="]فرمود اكنون هر يك از شما دو مرتبه ظرف خود را از آب پر كنيد اما بايد [/FONT]
[FONT="]هر كدام از شما عين همان آبی كه در ظرف خود داشته بردارد . گفتند اين [/FONT]
[FONT="]چگونه ممكن است ؟ آبها با يكديگر ممزوج شدهاند ، و تشخيص آنها ممكن [/FONT]
[FONT="]نيست . علی ( ع ) فرمود اگر يك زن چند شوهر داشته باشد ، خواه ناخواه ، [/FONT]
[FONT="]با همه آنها هم بستر میشود ، و بعد آبستن ميگردد . چگونه ميتوان تشخيص [/FONT]
[FONT="]داد كه فرزندی كه بدنيا آمده است از نسل كدام شوهر است ؟ اين از نظر [/FONT]
[FONT="]مرد[/FONT] .
[FONT="]اما از نظر زن ، چند شوهری هم با طبيعت زن منافی است و هم با منافع [/FONT]
[FONT="]وی . زن از مرد فقط عاملی برای ارضاء غريزه جنسی خود نمیخواهد كه گفته [/FONT]
[FONT="]شود هر چه بيشتر برای زن بهتر . زن ازمرد موجودی میخواهد كه قلب آن موجود را در اختيار داشته باشد ، حامی و [/FONT]
[FONT="]مدافع او باشد . برای او فداكاری نمايد ، زحمت بكشد و پول درآورد و [/FONT]
[FONT="]محصول كار و زحمت خود را نثار او نمايد ، غمخوار او باشد . پولی كه مرد [/FONT]
[FONT="]به زن بعنوان يك " روسپی " میداده و ميدهد ، همچنين پولی كه زن از راه [/FONT]
[FONT="]كار و فعاليت بدست آورده و میآورد ، نه به احتياجات مالی وسيع زن كه [/FONT]
[FONT="]چندين برابر احتياجات مرد است وافی بوده ، و نه ارزش آن پولی را داشته [/FONT]
[FONT="]كه مرد به خاطر علاقه و محبت و در راه عشق به زن میپرداخته است [/FONT].
[FONT="]احتياجات مالی وسيع زن را همواره مرد بعنوان يك فداكار تأمين كرده است [/FONT]
. [FONT="]بهترين و نيرومندترين مشوق مرد بكار و فعاليت نيز كانون خانوادگی او [/FONT]
[FONT="]يعنی همسر و فرزندان او بوده است[/FONT] .
[FONT="]زن در چند شوهری هرگز نمیتوانسته است حمايت و محبت و عواطف خالصانه [/FONT]
[FONT="]و فداكاری يك مرد را نسبت بخود جلب كند . از اينرو چند شوهری نظير [/FONT]
[FONT="]روسپیگری همواره مورد تنفر زن بوده است [/FONT]. [FONT="]عليهذا چند شوهری نه با [/FONT]
[FONT="]تمايلات و خواستههای مرد موافقت داشته است و نه با خواستهها و تمايلات [/FONT]
[FONT="]زن[/FONT] .[FONT="] شكست اشتراكيت جنسی [/FONT]
[FONT="]همچنانكه علت شكست اشتراكيت جنسی نيز همين است . اشتراكيت جنسی و [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]از ميان رفتن اختصاص از دو طرف ، كه نه زن بمرد معينی اختصاص داشته [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]باشد و نه مرد به زن معينی ، همچنانكه اشاره كرديم ، از طرف افلاطون [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]پيشنهاد شد ، منتها در شعاع طبقه حاكمه ، يعنی طبقه حاكمان فيلسوف و [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]فيلسوفان حاكم بعقيده افلاطون . اين پيشنهاد نه تنها مورد پذيرش ديگران [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]واقع نشده بلكه خود[/FONT][FONT="]افلاطون نيز از عقيده خود عدول كرد[/FONT] .
[FONT="]در يك قرن اخير فردريك انگلس پدر دوم كمونيسم نيز اين فرضيه را [/FONT]
[FONT="]پيشنهاد و از آن دفاع كرد[/FONT] . [FONT="]اما دنيای كمونيسم آنرا نپذيرفت[/FONT] . [FONT="]ميگويند [/FONT]
[FONT="]دولت شوروی در اثر تجربيات تلخ فراوان در اجرای تئوری اشتراكی خانوادگی [/FONT]
[FONT="]انگلس در سال 1938 قوانينی بنفع خانواده گذرانيد و تك همسری را بعنوان [/FONT]
[FONT="]زناشوئی رسمی كمونيستی پذيرفت[/FONT] .
[FONT="]چند زنی برای يك مرد ميتوانسته امتيازی شمرده شود ، اما چند شوهری [/FONT]
[FONT="]هيچوقت برای زن امتيازی نبوده و نخواهد بود . علت اين تفاوت اينست كه [/FONT]
[FONT="]مرد طالب شخص زن است ، و زن طالب قلب مرد و فداكاريهای او[/FONT] . [FONT="]برای [/FONT]
[FONT="]مرد ماداميكه شخص زن را در اختيار دارد اهميتی ندارد كه قلب زن را از [/FONT]
[FONT="]دست بدهد ، از اينرو مرد اهميتی نميداده كه در چند زنی قلب و عواطف زن [/FONT]
[FONT="]را از دست ميدهد . ولی برای زن ، قلب و عواطف مرد اصالت دارد[/FONT] . [FONT="]اگر [/FONT]
[FONT="]آن را از دست بدهد همه چيز را از دست داده است[/FONT] .
[FONT="]بعبارت ديگر در امر زناشوئی دو عنصر دخالت دارد : يكی مادی و ديگری [/FONT]
[FONT="]معنوی . عنصر مادی زناشوئی جنبههای جنسی آن است كه در جوانی در منتهای [/FONT]
[FONT="]اوج و غليان است و تدريجا رو به كاهش و آرامش ميرود . جنبه معنوی آن [/FONT]
[FONT="]عواطف رقيق و صميمانهايست كه ميان آنها حكمفرما ميشود و احيانا هر چه [/FONT]
[FONT="]زمان ميگذرد نيرومندتر ميگردد . يكی از تفاوتهای زن و مرد اينست كه برای [/FONT]
[FONT="]زن عنصر دوم بيش از عنصر اول اهميت دارد بر خلاف مرد ، زناشوئی برای زن [/FONT]
[FONT="]بيشتر جنبه معنوی دارد و برای مرد بيشتر جنبه مادی و لا اقل جنبه مادی و [/FONT]
[FONT="]معنوی زناشوئی برای مرد مساوی است[/FONT] .[FONT="] [/FONT][FONT="]گذشته از اينها در مقاله 24 گفتيم و سخنان يك بانوی روانشناس اروپائی [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]را نيز شاهد آورديم كه زن از آن نظر كه پرورش دهنده فرزند در رحم و دامن [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]است ، حالات روانی مخصوصی دارد ، كه سخت او را به محبت و عواطف [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]مهرآميز شوهر بعنوان پدر فرزندش نيازمند ميسازد[/FONT][FONT="] . [/FONT][FONT="]حتی ميزان محبت زن [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]بفرزندان ، بستگی زيادی دارد بميزان محبت و علاقه مرد باو بعنوان پدر [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]فرزندش و بعنوان عاملی كه موجب بوجود آمدن فرزند شده است . اين نياز [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]زن منحصرا در تك شوهری برآورده ميشود[/FONT][FONT="] .
[/FONT][FONT="]عليهذا مقايسه چند شوهری به چند زنی ، و تصور اينكه فرقی ميان چند زنی [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]و چند شوهری نيست و علت اينكه چند زنی در قسمتی از جهان معمول و مجری [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]شده است ، اينستكه مرد زورمندتر بوده است ، و علت اينكه زن نتوانسته [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]است چند شوهری را بعنوان يك امتياز برای خود حفظ كند ضعف و ناتوانی زن [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]بوده است ، اشتباه فاحش است[/FONT][FONT="] .
[/FONT][FONT="]خانم منوچهريان در كتاب انتقاد بر قوانين اساسی و مدنی ايران صفحه [/FONT][FONT="]34
[/FONT][FONT="]ميگويد " قانون مدنی ماده 1049 ميگويد : هيچكس نمیتواند دختر برادر يا [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]دختر خواهر زن را بگيرد مگر با اجازه زن خود . . . زن اگر اجازه دهد شوهر [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]وی ميتواند دختر برادر يا خواهر او را بگيرد . حالا بايد ديد كه اگر اجازه [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]ندهد چه ميشود ؟ هيچ . باصطلاح آنكه عوض دارد گله ندارد ، مرد با ديگری [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]ازدواج ميكند . خوب حالا اگر قضيه را بعكس كنيم آنوقت چه خواهد شد ؟ [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]مثلا اگر بگوئيم زن نمیتواند با پسر برادر يا پسر خواهر شوهر خود ازدواج [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]كند ( در همان حالی كه زن اين شوهر است ) مگر با اجازه شوهر ، از شنيدن [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]اين سخن [/FONT][FONT="]خون رگهای متعصب بجوش میآيد و فرياد ميزنند اين پيشنهاد بر خلاف اصول [/FONT]
[FONT="]انسانيت است و اصلا طبع و نهاد زن هم با آن مباينت دارد . در پاسخ بايد [/FONT]
[FONT="]گفت تنها اين پيشنهاد مخالف با اصل بردگی زن است . همچنانكه يك مال [/FONT]
[FONT="]بيش از يك مالك ندارد و يا اگر هم داشته باشد محصول آن پس از افراز [/FONT]
[FONT="]باز بيك مالك بر میگردد . زن هم چون بنا بقوانين صريح و ضمنی كشور ما [/FONT]
[FONT="]در حكم اموال است از اين رو نبايد بيشتر از يك مالك داشته باشد[/FONT] . . .
"
[FONT="]در صفحه 73 آن كتاب ميگويد[/FONT] :
" [FONT="]ما ميتوانيم بگوئيم همچنانكه مرد تا چهار زن میتواند داشته باشد ، [/FONT]
[FONT="]زن هم چون بشر است و با مرد برابر ، بايد بتواند حقوقی را كه او دارد [/FONT]
[FONT="]دارا شود . نتيجه اين صغری ، كبری منطقی برای مردان بسيار وحشت آور [/FONT]
[FONT="]ميشود . اينجاست كه خون در رگهای آنان بجوش میآيد و با چهرهای [/FONT]
[FONT="]برافروخته و چشمانی آتشبار فرياد ميزنند چگونه زن میتواند بيش از يك [/FONT]
[FONT="]شوهر داشته باشد ؟ ما در پاسخ با سردی و آرامی ميگوئيم چرا مرد میتواند [/FONT]
[FONT="]بيش از يك زن داشته باشد . ؟ [/FONT]
" [FONT="]ما در اينجا نميخواهيم ترويج فساد اخلاق كنيم ، و نمیخواهيم عفت و [/FONT]
[FONT="]پاكدامنی زنان را ناچيز و بيهوده بگيريم ، ولی میخواهيم به مردان [/FONT]
[FONT="]بفهمانيم كه درباره زن عقيده آنان چنانكه ميپندارند بر پايهای محكم و [/FONT]
[FONT="]تزلزل ناپذير جای ندارد . زن يكی است و مرد يكی . هر دو با هم برابرند[/FONT] .
[FONT="]اگر بمردان از لحاظ اينكه مردند حق داده شده است كه تا چهار زن بگيرند ، [/FONT]
[FONT="]بايد زنان هم همين حق را داشته باشند . اگر فرضا از لحاظ عقل تواناتر از [/FONT]
[FONT="]مرد نباشد ، بايد اذعان كرد كه تجلی روح و كيفيات نفسانی در زن ضعيفتر [/FONT]
[FONT="]ازمرد نيست[/FONT] " .
[FONT="]چنانكه ملاحظه ميفرمائيد در بيانات فوق هيچ فرقی ميان چند زنی و چند [/FONT]
[FONT="]شوهری گذاشته نشده است جز اينكه مرد چون زور داشته است بنفع خود چند [/FONT]
[FONT="]زنی را معمول داشته است ، بر خلاف زن كه آزادی نداشته از چند شوهری كه [/FONT]
[FONT="]تنها اصل مخالف بردگی اوست ، دفاع كند [/FONT]. [FONT="]و نيز در بيانات فوق چنين [/FONT]
[FONT="]بيان شده كه علت رواج چند زنی و شكست چند شوهری ، مالكيت مرد و [/FONT]
[FONT="]مملوكيت زن بوده است . مرد چون مالك زن بوده است ميتوانسته است زنان [/FONT]
[FONT="]متعدد يعنی اموال فراوان داشته باشد[/FONT] . [FONT="]اما زن چون مملوك بوده است و [/FONT]
[FONT="]مملوك نمیتوانسته است بيش از يك مالك داشته باشد از موهبت چند [/FONT]
[FONT="]شوهری محروم مانده است[/FONT] .
[FONT="]اتفاقا بر خلاف نظر خانم نويسنده ، پذيرش نيافتن چند شوهری خود دليل [/FONT]
[FONT="]است كه مرد به زن بچشم يك مال نگاه نميكرده است . زيرا شركت در مال و [/FONT]
[FONT="]مالك شدن چند نفر يك مال را و استفاده مشترك از آن يكی از قوانين جاری [/FONT]
[FONT="]و ساری بشری در اموال است [/FONT]. [FONT="]اگر مرد به زن بچشم يك مال نگاه ميكرد [/FONT]
[FONT="]شركت در آنرا جايز ميشمرد ، همچنانكه شركت در مال و استفاده مشترك از [/FONT]
[FONT="]آنرا جايز شمرده است[/FONT] . [FONT="]در كجای دنيا معمول است كه مال بيشتر از يك [/FONT]
[FONT="]مالك نمیتواند داشته باشد تا قانون تك شوهری را ناشی از آن بدانيم [/FONT].
[FONT="]ميگويند چون مرد يكی است و زن يكی ، بايد حقوق برابر داشته باشند [/FONT].
[FONT="]چرا مرد بتواند از حقوق چند زنی بهرهمند شود و زن نتواند از حق چند شوهری [/FONT]
[FONT="]استفاده كند ؟ [/FONT]
[FONT="]ميگويم اشتباه شما همين جاست كه خيال كردهايد تعددزوجات جزء حقوق مرد است و تعدد شوهر جزء حقوق زن [/FONT]. [FONT="]در صورتيكه تعدد [/FONT]
[FONT="]زوجات جزء حقوق زن است ، و تعدد شوهر نه جزء حقوق مرد است و نه جزء [/FONT]
[FONT="]حقوق زن . هم بر خلاف مصالح و منافع مرد است و هم بر خلاف مصالح و منافع [/FONT]
[FONT="]زن . ما بعدا ثابت خواهيم كرد كه قانون تعدد زوجات در اسلام بمنظور [/FONT]
[FONT="]احياء و احقاق حقوق زن وضع شده است و اگر بنا بود جانب مرد رعايت شود [/FONT]
[FONT="]، اسلام همانكاری را ميكرد كه دنيای غرب كرده است ، بمرد حق استفاده و [/FONT]
[FONT="]بهرهبرداری از زنان ديگر جز زن اول ميداد ولی هيچ تعهدی برای مرد بنفع زن [/FONT]
[FONT="]و فرزندان او بعنوان همسر قانونی و فرزندان قانونی قائل نميشد [/FONT].
[FONT="]چند شوهری بنفع زن نبوده كه حقی از او سلب شده باشد[/FONT] .
[FONT="]ميگويند ميخواهيم بمردان بفهمانيم كه عقايد آنها درباره زن آنچنانكه [/FONT]
[FONT="]خود میپندارند محكم و تزلزل ناپذير نيست[/FONT] .
[FONT="]از قضا آنچه ما میخواهيم همين است [/FONT]. [FONT="]ما در مقالات آينده مبنای نظر [/FONT]
[FONT="]اسلام را درباره تعدد زوجات خواهيم گفت . از اين نويسنده و هر صاحب نظر [/FONT]
[FONT="]ديگر ملتمسانه طلب ميكنيم ببينند و نظر بدهند كه آيا نظر اسلام مبتنی بر [/FONT]
[FONT="]يك اصل تزلزل ناپذير است يا نه ؟ من قول شرف ميدهم اگر كسی توانست [/FONT]
[FONT="]خللی در مبنای نظر اسلامی راجع باين مسئله پيدا كند ، من از تمام گفتههای [/FONT]
[FONT="]خود در زمينه حقوق زن صرفنظر ميكنم[/FONT]
برگرفته از كتاب نظام حقوق زن در اسلام استاد شهيد مطهري.[FONT="][/FONT]
http://www.aviny.com/library/motahari/Books/85/index.htm
[/FONT][FONT="]از ميان رفتن اختصاص از دو طرف ، كه نه زن بمرد معينی اختصاص داشته [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]باشد و نه مرد به زن معينی ، همچنانكه اشاره كرديم ، از طرف افلاطون [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]پيشنهاد شد ، منتها در شعاع طبقه حاكمه ، يعنی طبقه حاكمان فيلسوف و [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]فيلسوفان حاكم بعقيده افلاطون . اين پيشنهاد نه تنها مورد پذيرش ديگران [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]واقع نشده بلكه خود[/FONT][FONT="]افلاطون نيز از عقيده خود عدول كرد[/FONT] .
[FONT="]در يك قرن اخير فردريك انگلس پدر دوم كمونيسم نيز اين فرضيه را [/FONT]
[FONT="]پيشنهاد و از آن دفاع كرد[/FONT] . [FONT="]اما دنيای كمونيسم آنرا نپذيرفت[/FONT] . [FONT="]ميگويند [/FONT]
[FONT="]دولت شوروی در اثر تجربيات تلخ فراوان در اجرای تئوری اشتراكی خانوادگی [/FONT]
[FONT="]انگلس در سال 1938 قوانينی بنفع خانواده گذرانيد و تك همسری را بعنوان [/FONT]
[FONT="]زناشوئی رسمی كمونيستی پذيرفت[/FONT] .
[FONT="]چند زنی برای يك مرد ميتوانسته امتيازی شمرده شود ، اما چند شوهری [/FONT]
[FONT="]هيچوقت برای زن امتيازی نبوده و نخواهد بود . علت اين تفاوت اينست كه [/FONT]
[FONT="]مرد طالب شخص زن است ، و زن طالب قلب مرد و فداكاريهای او[/FONT] . [FONT="]برای [/FONT]
[FONT="]مرد ماداميكه شخص زن را در اختيار دارد اهميتی ندارد كه قلب زن را از [/FONT]
[FONT="]دست بدهد ، از اينرو مرد اهميتی نميداده كه در چند زنی قلب و عواطف زن [/FONT]
[FONT="]را از دست ميدهد . ولی برای زن ، قلب و عواطف مرد اصالت دارد[/FONT] . [FONT="]اگر [/FONT]
[FONT="]آن را از دست بدهد همه چيز را از دست داده است[/FONT] .
[FONT="]بعبارت ديگر در امر زناشوئی دو عنصر دخالت دارد : يكی مادی و ديگری [/FONT]
[FONT="]معنوی . عنصر مادی زناشوئی جنبههای جنسی آن است كه در جوانی در منتهای [/FONT]
[FONT="]اوج و غليان است و تدريجا رو به كاهش و آرامش ميرود . جنبه معنوی آن [/FONT]
[FONT="]عواطف رقيق و صميمانهايست كه ميان آنها حكمفرما ميشود و احيانا هر چه [/FONT]
[FONT="]زمان ميگذرد نيرومندتر ميگردد . يكی از تفاوتهای زن و مرد اينست كه برای [/FONT]
[FONT="]زن عنصر دوم بيش از عنصر اول اهميت دارد بر خلاف مرد ، زناشوئی برای زن [/FONT]
[FONT="]بيشتر جنبه معنوی دارد و برای مرد بيشتر جنبه مادی و لا اقل جنبه مادی و [/FONT]
[FONT="]معنوی زناشوئی برای مرد مساوی است[/FONT] .[FONT="] [/FONT][FONT="]گذشته از اينها در مقاله 24 گفتيم و سخنان يك بانوی روانشناس اروپائی [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]را نيز شاهد آورديم كه زن از آن نظر كه پرورش دهنده فرزند در رحم و دامن [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]است ، حالات روانی مخصوصی دارد ، كه سخت او را به محبت و عواطف [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]مهرآميز شوهر بعنوان پدر فرزندش نيازمند ميسازد[/FONT][FONT="] . [/FONT][FONT="]حتی ميزان محبت زن [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]بفرزندان ، بستگی زيادی دارد بميزان محبت و علاقه مرد باو بعنوان پدر [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]فرزندش و بعنوان عاملی كه موجب بوجود آمدن فرزند شده است . اين نياز [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]زن منحصرا در تك شوهری برآورده ميشود[/FONT][FONT="] .
[/FONT][FONT="]عليهذا مقايسه چند شوهری به چند زنی ، و تصور اينكه فرقی ميان چند زنی [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]و چند شوهری نيست و علت اينكه چند زنی در قسمتی از جهان معمول و مجری [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]شده است ، اينستكه مرد زورمندتر بوده است ، و علت اينكه زن نتوانسته [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]است چند شوهری را بعنوان يك امتياز برای خود حفظ كند ضعف و ناتوانی زن [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]بوده است ، اشتباه فاحش است[/FONT][FONT="] .
[/FONT][FONT="]خانم منوچهريان در كتاب انتقاد بر قوانين اساسی و مدنی ايران صفحه [/FONT][FONT="]34
[/FONT][FONT="]ميگويد " قانون مدنی ماده 1049 ميگويد : هيچكس نمیتواند دختر برادر يا [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]دختر خواهر زن را بگيرد مگر با اجازه زن خود . . . زن اگر اجازه دهد شوهر [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]وی ميتواند دختر برادر يا خواهر او را بگيرد . حالا بايد ديد كه اگر اجازه [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]ندهد چه ميشود ؟ هيچ . باصطلاح آنكه عوض دارد گله ندارد ، مرد با ديگری [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]ازدواج ميكند . خوب حالا اگر قضيه را بعكس كنيم آنوقت چه خواهد شد ؟ [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]مثلا اگر بگوئيم زن نمیتواند با پسر برادر يا پسر خواهر شوهر خود ازدواج [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]كند ( در همان حالی كه زن اين شوهر است ) مگر با اجازه شوهر ، از شنيدن [/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]اين سخن [/FONT][FONT="]خون رگهای متعصب بجوش میآيد و فرياد ميزنند اين پيشنهاد بر خلاف اصول [/FONT]
[FONT="]انسانيت است و اصلا طبع و نهاد زن هم با آن مباينت دارد . در پاسخ بايد [/FONT]
[FONT="]گفت تنها اين پيشنهاد مخالف با اصل بردگی زن است . همچنانكه يك مال [/FONT]
[FONT="]بيش از يك مالك ندارد و يا اگر هم داشته باشد محصول آن پس از افراز [/FONT]
[FONT="]باز بيك مالك بر میگردد . زن هم چون بنا بقوانين صريح و ضمنی كشور ما [/FONT]
[FONT="]در حكم اموال است از اين رو نبايد بيشتر از يك مالك داشته باشد[/FONT] . . .
"
[FONT="]در صفحه 73 آن كتاب ميگويد[/FONT] :
" [FONT="]ما ميتوانيم بگوئيم همچنانكه مرد تا چهار زن میتواند داشته باشد ، [/FONT]
[FONT="]زن هم چون بشر است و با مرد برابر ، بايد بتواند حقوقی را كه او دارد [/FONT]
[FONT="]دارا شود . نتيجه اين صغری ، كبری منطقی برای مردان بسيار وحشت آور [/FONT]
[FONT="]ميشود . اينجاست كه خون در رگهای آنان بجوش میآيد و با چهرهای [/FONT]
[FONT="]برافروخته و چشمانی آتشبار فرياد ميزنند چگونه زن میتواند بيش از يك [/FONT]
[FONT="]شوهر داشته باشد ؟ ما در پاسخ با سردی و آرامی ميگوئيم چرا مرد میتواند [/FONT]
[FONT="]بيش از يك زن داشته باشد . ؟ [/FONT]
" [FONT="]ما در اينجا نميخواهيم ترويج فساد اخلاق كنيم ، و نمیخواهيم عفت و [/FONT]
[FONT="]پاكدامنی زنان را ناچيز و بيهوده بگيريم ، ولی میخواهيم به مردان [/FONT]
[FONT="]بفهمانيم كه درباره زن عقيده آنان چنانكه ميپندارند بر پايهای محكم و [/FONT]
[FONT="]تزلزل ناپذير جای ندارد . زن يكی است و مرد يكی . هر دو با هم برابرند[/FONT] .
[FONT="]اگر بمردان از لحاظ اينكه مردند حق داده شده است كه تا چهار زن بگيرند ، [/FONT]
[FONT="]بايد زنان هم همين حق را داشته باشند . اگر فرضا از لحاظ عقل تواناتر از [/FONT]
[FONT="]مرد نباشد ، بايد اذعان كرد كه تجلی روح و كيفيات نفسانی در زن ضعيفتر [/FONT]
[FONT="]ازمرد نيست[/FONT] " .
[FONT="]چنانكه ملاحظه ميفرمائيد در بيانات فوق هيچ فرقی ميان چند زنی و چند [/FONT]
[FONT="]شوهری گذاشته نشده است جز اينكه مرد چون زور داشته است بنفع خود چند [/FONT]
[FONT="]زنی را معمول داشته است ، بر خلاف زن كه آزادی نداشته از چند شوهری كه [/FONT]
[FONT="]تنها اصل مخالف بردگی اوست ، دفاع كند [/FONT]. [FONT="]و نيز در بيانات فوق چنين [/FONT]
[FONT="]بيان شده كه علت رواج چند زنی و شكست چند شوهری ، مالكيت مرد و [/FONT]
[FONT="]مملوكيت زن بوده است . مرد چون مالك زن بوده است ميتوانسته است زنان [/FONT]
[FONT="]متعدد يعنی اموال فراوان داشته باشد[/FONT] . [FONT="]اما زن چون مملوك بوده است و [/FONT]
[FONT="]مملوك نمیتوانسته است بيش از يك مالك داشته باشد از موهبت چند [/FONT]
[FONT="]شوهری محروم مانده است[/FONT] .
[FONT="]اتفاقا بر خلاف نظر خانم نويسنده ، پذيرش نيافتن چند شوهری خود دليل [/FONT]
[FONT="]است كه مرد به زن بچشم يك مال نگاه نميكرده است . زيرا شركت در مال و [/FONT]
[FONT="]مالك شدن چند نفر يك مال را و استفاده مشترك از آن يكی از قوانين جاری [/FONT]
[FONT="]و ساری بشری در اموال است [/FONT]. [FONT="]اگر مرد به زن بچشم يك مال نگاه ميكرد [/FONT]
[FONT="]شركت در آنرا جايز ميشمرد ، همچنانكه شركت در مال و استفاده مشترك از [/FONT]
[FONT="]آنرا جايز شمرده است[/FONT] . [FONT="]در كجای دنيا معمول است كه مال بيشتر از يك [/FONT]
[FONT="]مالك نمیتواند داشته باشد تا قانون تك شوهری را ناشی از آن بدانيم [/FONT].
[FONT="]ميگويند چون مرد يكی است و زن يكی ، بايد حقوق برابر داشته باشند [/FONT].
[FONT="]چرا مرد بتواند از حقوق چند زنی بهرهمند شود و زن نتواند از حق چند شوهری [/FONT]
[FONT="]استفاده كند ؟ [/FONT]
[FONT="]ميگويم اشتباه شما همين جاست كه خيال كردهايد تعددزوجات جزء حقوق مرد است و تعدد شوهر جزء حقوق زن [/FONT]. [FONT="]در صورتيكه تعدد [/FONT]
[FONT="]زوجات جزء حقوق زن است ، و تعدد شوهر نه جزء حقوق مرد است و نه جزء [/FONT]
[FONT="]حقوق زن . هم بر خلاف مصالح و منافع مرد است و هم بر خلاف مصالح و منافع [/FONT]
[FONT="]زن . ما بعدا ثابت خواهيم كرد كه قانون تعدد زوجات در اسلام بمنظور [/FONT]
[FONT="]احياء و احقاق حقوق زن وضع شده است و اگر بنا بود جانب مرد رعايت شود [/FONT]
[FONT="]، اسلام همانكاری را ميكرد كه دنيای غرب كرده است ، بمرد حق استفاده و [/FONT]
[FONT="]بهرهبرداری از زنان ديگر جز زن اول ميداد ولی هيچ تعهدی برای مرد بنفع زن [/FONT]
[FONT="]و فرزندان او بعنوان همسر قانونی و فرزندان قانونی قائل نميشد [/FONT].
[FONT="]چند شوهری بنفع زن نبوده كه حقی از او سلب شده باشد[/FONT] .
[FONT="]ميگويند ميخواهيم بمردان بفهمانيم كه عقايد آنها درباره زن آنچنانكه [/FONT]
[FONT="]خود میپندارند محكم و تزلزل ناپذير نيست[/FONT] .
[FONT="]از قضا آنچه ما میخواهيم همين است [/FONT]. [FONT="]ما در مقالات آينده مبنای نظر [/FONT]
[FONT="]اسلام را درباره تعدد زوجات خواهيم گفت . از اين نويسنده و هر صاحب نظر [/FONT]
[FONT="]ديگر ملتمسانه طلب ميكنيم ببينند و نظر بدهند كه آيا نظر اسلام مبتنی بر [/FONT]
[FONT="]يك اصل تزلزل ناپذير است يا نه ؟ من قول شرف ميدهم اگر كسی توانست [/FONT]
[FONT="]خللی در مبنای نظر اسلامی راجع باين مسئله پيدا كند ، من از تمام گفتههای [/FONT]
[FONT="]خود در زمينه حقوق زن صرفنظر ميكنم[/FONT]
برگرفته از كتاب نظام حقوق زن در اسلام استاد شهيد مطهري.[FONT="][/FONT]
http://www.aviny.com/library/motahari/Books/85/index.htm
[FONT="] [/FONT]
||||

، ولی باور کنید هیچ مردی جزو آرزوهاش نیست چن تا همسر داشته باشه