ضامن آهو (تاپیک ویژه امام رضاعلیه السلام )

mech.shima

دستیار مدیر مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

سلام

چرا منو اینقدر ساده آفریدی
که هر کی از راه برسه به قلب بی گناه و سادم ضربه بزنه
چرا اونا رو بخاطر بدی هاشون تنبیه نمیکنی
چرا عدالت اجرا نمیشه
چرا منو فراموش کردی؟
با این حال من میبخشمشون به این امید تو هم منو ببخشی
دوستت دارم
 
آخرین ویرایش:

الهه20

عضو جدید
کاربر ممتاز
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

یا امام رضایه غریب نصیب تمام عاشقات کن بیان پا بوست ..............

الهی آمین ..........
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امام رضا علیه السلام فرمود عقل شخص مسلمـان تمـام نیست, مگر ایـن كه ده خصلت را دارا بـاشـد - ـ از او امید خیر باشد ـ از بدى او در امان باشند ـ خیر اندك دیگرى را بسیار شمارد ـ خیر بسیار خود را اندك شمارد ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود ـ فقـر در راه خـدایـش از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــد ـ خـوارى در راه خـدایـش از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــد ـ گمنـامـى را از پـر نـامـى خـواهـانتـر بـاشـد ـ سپس فـرمـود: دهمى چیست و چیست دهمى ؟ به او گفته شـد: چیست؟ فـرمـود: كسی را ننگـرد جز ایـن كه بگـویـد او از مـن بهتـر و پـرهیز كـارتـــر است تحف العقول، ص 443
 

P a N a H

عضو جدید
کاربر ممتاز
يلدا بهرامي در دل‌نوشته‌اي به امام رضا (ع) مي‌نويسد:
مولاي من! تو را امام غريب مي‌نامند، مي‌دانم بد ميزباني بودند و در مهمان‌نوازي وفا نكردند.
مولاي من! بعد از گذشت روزگار، حال تو ميزبان ما هستي؛ تو ميزبان گريه‌ها و نيازها؛ غم‌ها و دلتنگي‌هاي ما هستي.
تو كه غريبي را احساس كرده‌اي! حال غريبه‌ها به آستان كرم تو چشم دوخته‌اند و به دستان پر مهرت توسل كرده‌اند.
مولاي من! مي‌خواهم از زائراني بگويم كه جاده به جاده و شهر به شهر گذشته‌اند تا نفسي مهمان شوند و از مي عشق تو بنوشند.
مولاي من! مي‌خواهم از سنگفرش آستان مقدّست بگويم كه سجده‌گاه قدوم مهمانانت شده است؛ از كبوتران عاشقي كه گرداگرد حرم پاك تو مي‌چرخند و تو را طواف مي‌كنند؛ از نسيم بگويم كه بيرق گنبدت را بوسه‌اران مي‌كند و عطر دلرباي تو و اشك تمناي زائرانت را به اوج افلاك مي‌برد.
مولاي من! مي‌خواهم از آسمان بگويم كه هر روز نه، هر ساعت نه، هر لحظه و ثانيه از تو جان مي‌گيرد و در پيشگاه شكوه تو جان مي‌دهد.
اي آفتاب مهرباني! مي‌خواهم از خورشيد بگويم كه هر طلوع با انوار خود به پنجره فولاد تو چنگ مي‌زند و از ضريح تو نور مي‌گيرد.
اي حجت خدا! خوش به حال جاده كه از قدوم زائرانت بغض تنهايي خود را مي‌شكند و خاك پايشان را به سينه زخم‌آلود خود مي‌زند كه عمري است از طواف تو جا مانده است.
خوش به حال رواق‌ها، درها و ديوارهايي كه از نفس مهمانانت پَِر مي‌گيرند و به ضريح پاك تو مي‌رسند.خوش به حال مناره‌ها وكاشي‌ها!
حال در آستانه سالروز طلوع جاودانه تو اي شمس‌الشموس، از راه دور به ميعادگاه عاشقي تو چشم دوخته‌ايم تا از جام كرامتت جرعه‌اي بنوشيم.
ما را بي‌نصيب مگردان!
 

P a N a H

عضو جدید
کاربر ممتاز
يلدا بهرامي در دل‌نوشته‌اي به امام رضا (ع) مي‌نويسد:
مولاي من! تو را امام غريب مي‌نامند، مي‌دانم بد ميزباني بودند و در مهمان‌نوازي وفا نكردند.
مولاي من! بعد از گذشت روزگار، حال تو ميزبان ما هستي؛ تو ميزبان گريه‌ها و نيازها؛ غم‌ها و دلتنگي‌هاي ما هستي.
تو كه غريبي را احساس كرده‌اي! حال غريبه‌ها به آستان كرم تو چشم دوخته‌اند و به دستان پر مهرت توسل كرده‌اند.
مولاي من! مي‌خواهم از زائراني بگويم كه جاده به جاده و شهر به شهر گذشته‌اند تا نفسي مهمان شوند و از مي عشق تو بنوشند.
مولاي من! مي‌خواهم از سنگفرش آستان مقدّست بگويم كه سجده‌گاه قدوم مهمانانت شده است؛ از كبوتران عاشقي كه گرداگرد حرم پاك تو مي‌چرخند و تو را طواف مي‌كنند؛ از نسيم بگويم كه بيرق گنبدت را بوسه‌اران مي‌كند و عطر دلرباي تو و اشك تمناي زائرانت را به اوج افلاك مي‌برد.
مولاي من! مي‌خواهم از آسمان بگويم كه هر روز نه، هر ساعت نه، هر لحظه و ثانيه از تو جان مي‌گيرد و در پيشگاه شكوه تو جان مي‌دهد.
اي آفتاب مهرباني! مي‌خواهم از خورشيد بگويم كه هر طلوع با انوار خود به پنجره فولاد تو چنگ مي‌زند و از ضريح تو نور مي‌گيرد.
اي حجت خدا! خوش به حال جاده كه از قدوم زائرانت بغض تنهايي خود را مي‌شكند و خاك پايشان را به سينه زخم‌آلود خود مي‌زند كه عمري است از طواف تو جا مانده است.
خوش به حال رواق‌ها، درها و ديوارهايي كه از نفس مهمانانت پَِر مي‌گيرند و به ضريح پاك تو مي‌رسند.خوش به حال مناره‌ها وكاشي‌ها!
حال در آستانه سالروز طلوع جاودانه تو اي شمس‌الشموس، از راه دور به ميعادگاه عاشقي تو چشم دوخته‌ايم تا از جام كرامتت جرعه‌اي بنوشيم.
ما را بي‌نصيب مگردان!

این دل نوشته رو خوندم خوشم اومد گفتم اینجا بذارم،حتما شما هم خوشتون میاد....
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام

باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام

کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها
باز از دوریت افتاده به کارم گره ها
ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم
پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم
برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم
زود ما را برسانید به مشهد ، به حرم
مست از آنیم که از باده به خم آمده ایم
ما سفارش شده ایم ، از ره قم آمده ایم
یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست
پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست
پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست
بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست
پیچش قافله ی ما که به سوی نور است
رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است
چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟
صحن ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است
طرف پنجره فولاد هیاهو شده است
باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است
مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد
دست و پای فلجی باز شفا می گیرد
با شفا از تو ، چه زیبا شده بیمار شدن
به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن
کار من هست فقط گرمی بازار شدن
گر چه در باور من نیست خریدار شدن-
-یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟
من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم
تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی
کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی
مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی
لحظه ی مرگ بیایی و کنارم باشی
قول دادی به همه پس به خدا می آیی
هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آسمان مرا به یاد آور ...

این منم
...

آواره ی همان دنیایی که به اسارت گرفته است انسان را...



قلبم رهن عشق است...



اما دلم میعادگاهی از آغوشهای سرد و یخ زده یار...



بنگر که چه ساده شب رسوایی ام به پایان می رسد...



دیگر لمس معشوقه بی معناست...



احساسم را به منطق سپردند و مرا به تو...



ببین چه بی پروا کوچ کرده ام زیر قدمهایت...



مرا با آغوشت بپوشان...

برهوت دلم را...
طوفان درونم را نگاه باران باش ...


مرا با نجوای ستارگان...با تیک تاک باد..مونس ومرحم باش...

من از تبار توام...من از تبار ابرهای باران خورده ام...

مرا دریاب که دلتنگم...



مدارا کن که بی تابم...

نازنین فاطمه جمشیدی



 

P a N a H

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا ضامن آهو، به ضریحت که چشم مى‏دوزم، رازى میان زمزمه‏هاى من با تو از نگاهم جارى است. راز نهانى‏ام را بخوان که هلال طلایى گنبدت، ماه شب‏هاى تار دل‏شکستگان است.

رو به روى جلال تو مى‏ایستم تا اشک‏هایم را قطره قطره در صحن حرمت جارى کنم.
پنجره فولاد تو، جاده ابریشمى است براى ذهن خستگان تا به تو پیوند خورند.
در هیاهوى بى پناهان، پاسخ تو را مى‏شنوم که از آن سوى پنجره زمزمه مى‏کردى: «نگاه‏دار سر رشته تا نگه‏دارم».
بیا و زائرانت را که پرندگان بى بال و پر تواند و به نوشیدن جرعه‏اى از نگاه تو دل‏خوشند، همچون کبوتران گنبدت پناه‏گاه باش.
«هشتمین رکعت عشق»
رضا جان! گلوى بغض کرده زائرانت، امروز به دنبال واژه‏اى است براى تبریک میلادت. کبوتران، به صف مى‏نشینند تا یکى یکى رو به روى تو اداى احترام کنند. اى بى‏کرانه! کدام دریایى که کشتى نشسته‏گان عالم، در کنار تو پهلو مى‏گیرند تا در لنگرگاه مهر تو، چند روزى آشیانه کنند؟
تو کدام آسمان صافى که همه در هواى تازه یادت نفس مى‏کشند تا دل شوره‏هاى بى‏کران تنهایى خود را به آرامش پرکشیدن در خنکاى گنبدت برسانند؟
غروب‏ها وقتى گام‏هاى سبز صداى اذان در مناره‏ها مى‏پیچد و دل را در لذتى هراسان رها مى‏کنم، در سقاخانه دلم آماده اقامه هشتمین رکعت نماز عشق مى‏شوم. السلام علیک یا على بن موسى الرضا.
زیرنویس:
میلاد هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت بر عاشقان طریقش مبارک باد.
میلاد على بن موسى الرضا، مأواى دل‏شکستگان و تکیه‏گاه درماندگان، بر دلدادگان بارگاه و حریمش مبارک باد!
کبوتر دلم به شوق رضا علیه‏السلام بال مى‏زند
سودابه مهیجى
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]دلم برات تنگ شده آقااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااا
[/h]


زائری بارانی ام

آقا به دادم می رسی ؟

بی پناهم ، خسته ام ، مولا به دادم می رسی ؟

گرچه آهو نیستم اما . . .پر از دلتنگی ام . . .

ضامن چشمان آهو ها . . .

به دادم می رسی ؟

من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام

هشتمین دُردانه ی زهرا . . . به دادم می رسی ؟




 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

دلتنگم اقاجون دلتنگ دلتنگم
کجا دارم برم جز این حرم
دل تنگم اقاجون دلتنگ دلتنگم
با پای پیاده زدم به جاده کوله بارم غم
آقای من ،مولای من ،تاج روسرمن ،بطلب دوباره بیام پیشت دلم هواتو کرده اقاجان

 

mech.shima

دستیار مدیر مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
اینکه الان تصور کنم توی حرمتم همه آرزوی منه

اما چه کنم که نمیشه،نمیتونم...

هرجای دنیا که باشم

با هراحساسی

خودت هم میدونی

هیچ جا
هیچ جا
هیچ جا

واسه من...حرمت نمیشه!!

هیچ جا واسه من نشستن تو صحنت و زل زدن به گنبدت نمیشه

حالم خوبه

همه چی اوکیه
اما ...این چیزا هیچ کدوم برام خوب نیست انقدر که زائر تو بودن خوبه

اول از همه میگم کسایی رو بطلب که بیشتر از من محتاج این زیارتن

اما به حق زائرای مخلصت من رو هم فراموش نکن...

هرچند چندشب پیش نشونم دادی که تو زندگیم هستی...

 
بالا