سینما و معماری

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
فیلم سینمایی Inception :





مترجم: مهرداد نجیب زاده
عنوان فیلم: سرآغاز (Inception)
سال اکران: 2010
محصول: آمریکا
نویسنده و کارگردان: کریستوفر نولان

در این مقاله، ما میخواهیم یک فیلم معاصر و خاص را بررسی کنیم. داستان شگفت انگیز و فوق العاده این فیلم توسط کریستوفر نولان شرح داده شده است. شرح خلاصه داستان وی به این صورت می باشد که شما میتوان در رویا و از طریق ذهن، ساختار استثنایی معماری را خلق کنید و یا آنرا تغییر دهید.. تصور کنید که بتوانید بدون هیچ محدودیت و فقط با تفکر به ماهیت یک شکل از طریق ذهن، بی حد و مرزترین ساختار معماری ممکن را خلق کنید. بنا به دیالوگ لئورنادو دیکاپریو در فیلم: این یک فرصت استثنایی به شمار می رود تا بتوانیم مدینه فاضله ای که هرگز ساخته نشده خلق کنیم. از این طریق میتوان نظرات خود را به اشتراک گذاشت و یا حتی با ایده های همدیگر به صورتی غیرممکن بازی کرد.




خلاصه داستان: کاب (لئوناردو دی کاپریو) یک مهاجم شرکتی با بالاترین قابلیت است. او به ذهن افراد دیگر نفوذ می کند تا ایده هایشان را بدزدد. حالا او توسط یک میلیاردر قدرتمند استخدام شده تا برعکس کار خود را انجام دهد: کاشتن یک ایده در ذهن یک رقیب و باید آن را چنان خوب انجام دهد که فرد رقیب فکر کند این ایده متعلق به خودش است...



سرآغاز بدون شک، بهترین فیلم کریستوفر نولان است. می شود اینطور گفت که او از هرکدام از فیلم های قبلی اش، بهترین ایده ها را جمع کرده و به بهترین شکل ممکن آن را کارگردانی کرده و جلوی تماشاگر گذاشته است. فیلم، همه چیز دارد: عشق، افسوس، تخیل، ترس، هیجان، طنز، جنایت، خیانت،کانتر استرایک، رابطه.ی پدر و پسر، بازی با زمان، … و البته چاشنی های استاندارد هالیوود برای همه ی فیلم های پرخرج را به تعاریف بالا اضافه کنید تا با معجونی تصویری از هر آنچه که بشود از سینما انتظار داشت، روبرو شوید. بعضی از سکانس های فیلم را می شود به تنهایی، جزو شاهکارهای سینما به حساب آورد. رابطه ی Cobb و Mal و صعود و سقوط آنها، ملهم از همین خط داستانی منسجم، شکلی از روایت عاشقانه را بازگو می کند که در هیچ فیلم دیگری ندیده ایم. اینکه کاراکترهای یک فیلم، در تمایز بین رویا و واقعیت دچار مشکل شوند، چیز تازه ای نیست. اما نوع روایت نولان، آن را از آثار مشابه ش کاملاً متمایز میکند. ضمن اینکه می شود رد اصول روانشناسی را هم در این نوع روایت به خوبی دنبال کرد. ساختار کلی فیلم به همراه طراحی دکوراسیون و جلوه های ویژه آن در نوع خود بهترین هستند که موفق شدند چند جایزه اسکار را به خود اختصاص دهند.









منبع: Archdaily.com
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
انسان همواره با هنر معماری درگیر است و در فضاهای معماری زندگی می کند، سینما نیز به عنوان یکی از تأثیرگذارترین هنرها بر انسان شناخته شده است. هر دو هنرهایی هستند که برای تجلی خویش، دیگری را به کار می گیرد. این دو هنر بنابر ویژه گی هایی که دارا هستند، شباهت ها و تفاوت هایی دارند.فضا، زمان، و حرکت نهفته در این دو از مهم ترین عناصری هستند که این دو هنر را به هم نزدیک می کنند. در حقیقت معماری و سینما هر دو به خلق فضا و روح زندگی می پردازند. گر چه که فضای معماری توسط مصالح واقعی خلق می شود، ولی فضای سینمایی فضایی مجازی و خیالی است. هر دوی این فضاها بر انسان و رفتارهای او تأثیرگذار هستند تا آنجایی که می توان از هر دوی آنها در رشد و تعالی انسانی بهره جست.

رابطه سینما و معماری
به گفته درایر معماری همیشه نزدیک ترین خویشاوند سینما بوده است. هر دو از مبانی یکسانی از قبیل زیبایی شناسی بهره می برند. یکی از مهم ترین روابطی که سینما به عنوان هنر با هنرهای دیگر دارد، با معماری است. هر دو به گونه ای با هم درگیرند. هر دو خالق فضا هستند: فضای سینمایی، فضایی خیالی است که عینیت پیدا می کند و در واقع عینیت واقعی نیست، بلکه توهم واقیت است. تصویری است که می تواند در دنیای واقعی وجود داشته باشد و همین ویژه کی است که به پدیده همذات پنداری منجر شود. از سوی دیگر نیز می توان آنقدر تخیلی و دور از ذهن تماشاگر باشد که آن را باور نکند. از سوی دیگر معماری فضای واقعی را بوجود می آورد. فضا برای زندگی بشر. در فضاهای معماری زندگی و حرکت جریان دارد. در حقیقت فضای ذهنی معمار عینیت یافته و نه خیالی، بلکه واقعیت یافته است.

سینما در طول قرن اخیر همسان با تصورات معماری در جامعه گسترش یافته است. شفافیت معماری در سینما همواره مشهود بوده است که بهترین نمونه ی آن پنجره عقبی 1945 اثر آلفرد هیچکاک بوده است. معماری هوشمند بنا با دوربین های مخفی و پنجره های الکتریکی در خدمت زدودن حریم انسانی است. نمونه ی دیگر آن فیلم شهر تاریک 1998 پیرامون جستجوی هویت در فضای معماری می چرخد. جستجو برای هویت شخصی منجر به سفری در شهر معماری آسیب پذیرش می گردد.


فضا، زمان، حرکت در سینما و معماری
همان گونه که از گفته های بالا برداشت می شود، بنیادی ترین عنصر معماری و سینما فضاست. در سینما فیلم ساز، به طور ذهنی به هدف فضاسازی خود می رسد و در معماری، معمار به فضا عینیت می بخشد. بنابراین فضا در سینما چیزی یکدست و منسجم نیست، بلکه بیشتر به ماده ای سیال شباهت دارد که به هر شکلی تغییر می کند. در صورتی که در معماری لزوماً اینگونه نیست. زمان نیز عاملی کاملاً ادراکی در هنر سینماست و از طرفی در معماری کیفیتی ذهنی دارد.در معماری زمان با حرکت فضا اطفاق می افتد، باید زمان بر بیننده بگذرد و در طی این زمان در فضا حرکت کند – که خود نیازمند گذر زمان است.

معماری در سینما
معماری در فیلم جدا از آنکه مستقیم به صورت طراحی صحنه حظور دارد، در تلفیق با عناصر ساختاری سینما جزئی لاینفک از روح سینما گردیده است. معماری در سینما تا آنجا نفوذ می کند که در فیلم های ترسناک اغلب فضاهای معماری حافظه دارند و سرنشینان سعی در زدودن تاریخ خاطره و حافظه بنا از طریق جابه جایی اجزا دارند. تمام اتفاقات ناگوار به مقصر بودن معماری و فضا مرتبط می شود. این موضوع در فیلم درخشش استنلی کوبریک به کرات اطفاق می افتد.


 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
تأثیر معماری
به عقیده لویی کان معماری بنای انسانی است. پر واضح است که کیفیت فضاهای معماری باعث شکل دهی و بروز رفتارهای مناسب یا نامناسب انسان در جوامع امروزی می شود. چنانچه معماری خالق فضا جهت زندگی است و انسان موجودی است که در این فضاها اسیر شده، گریزی ندارد جز آنکه خود را با آن سازگار سازد گرچه نیز خود بخشی از فضاست.


نقش انسان به مراتب در فضای معماری بیشتر و واقعی تر از همذات پنداری آن با صحنه ای از یک فیلم یا نمایش است. بنابراین معماری که مستقیماً با حقیقت زندگی بشر سر و کار دارد، به شرطی که به شیوه ای صحیح به وجود آمده باشد، می تواند به مراتب تأثیرگذارتر باشد. برای نمونه زیر پل ها و کوچه های تاریک و باریک شهرهایی همچون لندن و پاریس، در این دسته جای میگیرند. بنابراین می توان گفت معماری نیز همانند سینما تأثیرگذاری اجتناب ناپذیری بر زندگی و روح بشر دارد. نقش معماران و شهرسازان به عنوان عامل پدیدآورنده ی فضای زندگی بشری در بروز رفتارهای اجتماعی به مراتب بیشتر از فیلم سازان است، ولو به شیوه ای ناخودآگاهانه.



 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگاهی به فیلم بلید رانر




عنوان اصلی: Blade Runner
سال ساخت: 1982
مدت فیلم: 117 min
محصول: USA
کارگردان: Ridley Scott

در این مقاله ما به بررسی فیلم بلید رانر پرداخته ایم.این فیلم، یکی دیگر از فیلم های کلاسیک دهه 80 میلادی است که با اهداف آینده نگر خود، به تشکیل و خلق فضاهای شهر لس آنجلس در سال 2019 پرداخته است.موسیقی متن این فیلم که اثر ونجلیس می باشد، با تمام فضاها و طراحی فضایی این فیلم مرتبط می باشد.یکی از کانسپت های فوق العاده این فیلم،طراحی فضاهای شهری،با توجه به طراحی ژنتیکی انسان، از طریق ایده های مهندسی و ساختار زدایی (دیکانستراکشن) بوده است.





طراحی صحنه این فیلم به عهده طراح سابق شرکت فورد: Syd Mead بوده است.وی به عنوان مشاور و طراح صحنه های این فیلم فعالیت داشته است.وی سابقاً برای شرکت هایی مانند: سونی و کرایسلر، طرح هایی را ارائه کرده است.فرم ساختارزدای وی (دیکانستراکشن) با توجه به نگاه های آینده نگر و تلفیق با گذشته در طراحی شهر لس آنجلس، یکی از بهترین و شاخص ترین کارهای سینمایی و هنری تا به امروز به شمار می رود.بنا به گزارش های هالیوود ریپورتر و بسیاری از ناشرها و منتقدهای سینمایی، فیلم بلید رانر یکی از 10 فیلم برتر تاریخ سینما به شمار می رود. بنا به دلایلی این فیلم در بازده زمانی متفاوتی دوباره بازسازی و اکران شده است.





البته بليد رانر مشکلاتي فراتر از اين موارد نيز داشته است که به زمان ساخت فيلم باز مي گردد. مي دانيم که اسکات در آن زمان به دليل نوع قراردادش با کمپاني سازنده فيلم حق نداشته در تدوين فيلم دخالت چنداني بکند و نظر نهايي مختص استوديو بوده است. استوديو نيز بي توجه به نظر اسکات نسخه يي را روانه اکران کرده همراه با نريشن هريسون فورد که در پايان هم متأثر از ايده مرسوم «پايان خوش» آن روزها، فورد و شون يانگ را در حالي به تصوير کشيده که به سمت غروب آفتاب مي رانده و از دوربين فاصله مي گرفته اند. با اين حال همين نسخه از بليد رانر نيز طرفداران و هواداران بسياري يافت. تا اينکه اسکات بالاخره در سال 1991 فرصت مي يابد با تغييراتي فيلم را به دلخواه خودش نزديک کند.



گردآورندگان:گروه معماری آرل
 

Similar threads

بالا