باسلام و خسته نباشید خدمت دوستان زمین شناس عزیز
یه سری اصطلاحات زمین شناسی بودش که میخواستم نظر شما دوستان زمین شناس رو در مورد معادل فارسی (یعنی اگر بخواهیم تو یه مقاله فارسی از اونا استفاده بشه با چه اصطلاحاتی بکارببریمشون؟) و درصورت امکان توضیحات مختصر رو در مورد برخی از آنها بدونم:
1- Tourmaline-bearing breccia pipes؟
دودکش های برشی حاوی(حامل)تورمالین
2- late Miocene to Pliocene؟
میوسن پایانی تا پلیوسن
=>میوسن و پلیوسن از سری(یا دور) های سیستم (یا دوره)نئوژن هستن...میوسن پایانی از حدود 11 میلیون سال پیش هست تا5 میلیون سال قبل...پلیوسن هم بعد از اون یعنی از 5 میلیون تا کواترنری یعنی حدود 2.5 میلیون سال قبل...این لینکم نگاه کنید به صورت جدول نشون داده:
http://en.wikipedia.org/wiki/Pliocene
3- Miocene "Farellones" Formation؟
سازند میوسن فارلونز
=>این سازند باید در شیلی باشه با خاصیت مغناطیسی...لینک رو ببینید یه مقاله اس شاید بتونه کمک کنه:
http://adsabs.harvard.edu/abs/2000GeoJI.140..357G
4- subarc magm supply؟
ذخیره ی ماگمایی زیر کمان ماگمایی(یا جزیره قوسی)
=>ببینین من نمی دونم سطح اطلاعات شما چقدره ...اگه متوجه نشدید بگید بیشتر توضیح بدم...و دقیق شاید نشه ساب آرک رو ترجمه کرد!!چون تو لغت نامه تخصصی هم نیست...ما هم همینجوری استفاده اش می کنیم...
شما می دونین کمان ماگمایی چیه دیگه؟وقتی تو منطقه ای که سابداکشن داریم اون لایه ای که زیر رفته وقتی به عمق خاصی برسه با توجه به جنس لایه ی فرورونده و درصد آبش و اندیس زمین گرمایی منطقه و عوامل دیگه شروع به ذوب شدن و بالا اومدن می کنه...که وقتی به سطح برسه با فوران همراهه و می تونه جزایری رو تشکیل بده...مثل هاوایی یا جزیره ی جیجو یا گالاپاگوس(اینا فقط مثاله چون اینا جزیره قوسی نیستن و حاصل نقطه ی داغن)به نظرم ژاپن باید جزیره قوسی باشه...خب حتی وقتی فوران داریم همه مواد که بیرون نمیان...و در گذر زمان همینطور به حجمشون اضافه می شه تا به حد انفجار و فوران برسه...که ماگما چمبر زیر جزیره قوسی تازه تشکیل شده ی ما بوجود میاد....این کلمه ی شما اشاره داره به اون ذخیره ی ماگمایی که داره تشکیل می شه...که همونطور که می دونی می تونن همون زیر سرد شده و ذخایر معدنی تشکیل بدن...(با توجه به چیزی که فهمیدم کلماتی که دادی مرتبط با زمین شناسی اقتصادی عمدتا و یچندتا هم چینه و رسوب باید باشه)
5- isotopic ages؟
سن های ایزوتوپی
=>درباره توضیح باید بگم کتاب ژئوشیمی می تونه کمک خوبی باشه چون اصلا نمی شه تو چندخط گفت ولی خودتونم باید یه چیزایی بدونین...با استفاده از نسبت عناصر ایزوتوپی(یه عنصر با ایزوتوپهاش تو هر اندازه گیری دخالت داره) که انواع مختلفی هم دارن از اورانیوم و کریپتون و استرانسیوم تا گوگرد و هیدورژن و اکسیژن می شه سنی دقیق از سنگها بدست آورد...که خب بعضیاش برای سنهای کمه مثل کربن...
6- chronology؟
زمان شناختی!
=>توضیح خیلی سخته!!!ببین...سازندها و لایه هایی و زمانهایی که ما تو ایران داریم همه تو دنیا اتفاق افتاده...که براش یه مقیاس استاندارد تعیین شده به این ترتیب:
ائون یا ائونودم
دوران یا اراتم
دوره یا سیستم
دور یا سری
عصر یا آشکوب
که یه تیکه از جدولشو تو سوال اول لینک دادم برات...این جدول تو کل دنیا اتفاق افتاده ولی باید شرایط باشه تا مثلا کربنیفر ما مثل کربنیفر آمریکا باشه و اونم مثلا دریاهای کم عمق و جنگل فراوون و محیط باتلاقیه...که با استفاده از این علم مامی تونیم تطبیق بدیم که تو این دوره اگه شرایط بوده باشه و اون کربنیفر واقعی تو جایی اتفاق افتاده باشه ما باید انتظار زغالسنگ داشته باشیم و وجود هم داره...خب وقتی وارد تطابق چینه شناسی شدیم(یعنی آیا تو سنگهای منطقه کربنیفر واقعی اتفاق افتاده و آیا آثارش هست)می شه Chronostratigraphy ...
یعنی با تطابق زمانی جهانی(کرونوگرافی)که رو چینه های جاهای مختلف انجام دادیم تونستیم شرایط اون موقع رو با زمان و بقیه اطلاعات مهم بدست بیاریم(نمی دونم چقد دارم واضح توضیح می دم...شرمنده من 4 سال پیش این درسو پاس کردم و شاید خوب نمی گم اما به نظرم شما خوتونم یکم می دونین و اطلاع دارین که مثلا چینه چیه و این حرفا)پس کرونوگرافی یا کرونولوژی شد یه معیار ثابت و وقتی اونو با معیارهای محلی تطبیق می دیم می شه کرونواستراتیگرافی منطقه ای...که این متغیره و به درد ما می خوره...
7- equigranular؟
هم بعد-یکسان دانه
وقتی دونه های سنگ ما همه هم بعد و هم اندازه و یکسان دانه باشن بهشون می گیم همین!
8-paleosurface؟
احتمالا منظور سطح آب دریا در زمانهای گذشته باید باشه
9- porphyritic plotoons؟
پلوتونهای پورفیریتیک
=>به نظرم میاد 99% باید plutons باشه نه plotoons!که اگه اونی که من می گم باشه:
به توده های نفوذی بسیار بزرگ که اندازه اش تا جایی که یادمه کمتر از 100 ک.م مربعه گفته می شه که سرد شدن و باید دونه درشت باشن دیگه...
پورفیریتیک هم نوعی از بافتهای آذرینه که توش دونه های ریز درکنار دونه های درشته...یعنی دونه درشتها قبل تر ها به آرومی تشکیل شدن(نورم پلوتونها)...بعد مثلا فوران شده یا مثلا ماگمای جدید وارد شده و باعث شده اون دونه درشتهای قبلی تو دونه های ریز جدید پخش بشن...
بافت پورفیری احتمالا تو کتابای شما هم خوب توضیح داده شده...ولی یه لینک هم می ذارم برات تا اگه نامفهومه واضح بشه:
http://www.ngdir.ir/sitelinks/kids/html/zaminshenasi_mafahim_amuzesh_pertology_mm_baft.htm
10- stockwork؟
ترجمه نداره و می تونی کلمه بافت استوک ورک استفاده کنی
=>خب خب خب از کجا باید شروع کرد...
نمی دونم از مدلهای کانسارسازی گرانیتوئیدی چی می دونی...ولی به طور خلاصه بخوام بگم(این بخش تو زمانی که دانشجو بودم 2-3 جلسه وقت برد...پس انتظار ندارم کامل متوجه بشی)اینه:
تو ماگماهای گرانیتوئیدی(یعنی اسیدی ها و واضح تر بگم درصد si بالاتر)ما آب بیشتری داریم...که خب آب یه ماده فراره ...
یه مثال می گم که خوب متوجه شی...
آب و برخی عناصر دیگه که نمی تونن وارد ماگما بشن مثل یه شاگرد شیطونن که وقتی داری کلاسو تعطیل می کنی بازم دوس دارن تو کلاس بمونن و باید به زور بندازیشون بیرون...یعنی تا مرحله آخر تو ماگما فعالن و این یعنی فشار بخار تو هر مرحله که انجماد ماده مذاب داره بیشتر می شه بالاتر می ره و اینا قاطی بقیه عناصر نمی رن که سنگ بشن!...
خب این عناصرناسازگار توشون عناصر خیلی مهم هم هست مثل تنگستن و طلا و آنتیموان و مس (به خصوص مس و مولیبدن)...اینا همه خودشونو نگه داشتن...و فشار چمبر داره بالا میره و به حدی می رسه که فشار آب داخل چمبر بیش از فشار لیتواستاتیک می شه(فشاری که دونه های سنگو بهم متصل نگه می داره)خب چی می شه؟فشار هیدرواستاتیک>فشار لیتواستاتیک شد....و انفجاااااااااااااااااااااااااررررررررررررر
حالا چی می شه؟آب به همراه عناصر فرار و بسیار مهمی که تو خودش داره میره بالا...تو اون درزو شکافها...تا جایی که بتونه...حتی شاید برسه به سطح زمین و آب معدنی درست کنه
یا حتی بشه آبفشانی مثل یلواستون(حالامی بینی چرا آب معدنی خواص داره؟)و اگه نرسه به سطح و تو همون درزو شکافها سرد بشه و تبدیل به سنگ بشه ما یه بافت بشدت درزو شکاف دار داریم که بهش می گیم استوک ورک...که خیلی خیلی از نظر زمین شناسی اقتصادی مهمه...پس این شد توضیح خلاصه استوک ورک...
11- Miocene lavas؟
گدازه های میوسن
=>ماگماهایی که سنشون می گه مال میوسنن و تو اون زمان فوران کردن
12- Heterolithic؟
ترجمه نوشته ناجورسنگی!
برای توضیح هم=> هترو یعنی ناهمگن...لیت هم که سنگ...به نظر خودم یعنی انواع مختلف سنگ کنار هم باشن...به نظرم برش یا کنگلومرا یا حتی آگلومرا شاید مثالهای خوبی برای این مدل سنگها باشن...یا حتی ماسه سنگی که از رس و ماسه و خرده فسیل توش هست...
13- barren rock-flour breccias؟
بهترین ترجمه ای که خودم بتونم ارائه بدم اینه:برشهای آردسنگی بدون کانه!
=>منظور از آرد سنگی هم منظور بسیار ریزدونه هست...
14- pebble dikes؟
دایکهای قلوه دار!
=>نمی دونم چی می شه!شاید منظور اینه که دایک در حقیقت دایک نیست!!و روانه مذابی بوده که بعد از فوران مسلما سطحش پر از حفره بوده که با پر شدن اینا ما انگار تو گدازه قلوه داریم...و با گذر زمان که لایه های دیگه هم میاد روش ما انگار یه دایک داریم که توش ریگ داره!که از این مدل برای شناسایی بالا و پایین لایه هم می شه استفاده کرد...این چیزی بود که به ذهن من می رسه اگه دوستان نظری دارن بگن پلیز...
سلام.من با رنگ آبی ترجمه دقیق کلمه و با قرمز اطلاعاتی که می خواستی داشته باشی که به نظرم اومد رو نوشتم..اگه دوستی هم مطلب داشت و یا شما بازم توضیح میخواید بگید
راستی دوستان زمین شناس من اینا رو اکثرا از اطلاعات خودم گفتم...اگه غلطی می بینید بگید لطفا