سرما هم سخته .. ولی حساب کن ما اولین روز خدمتمون بلندترین روز سال بود حالا مگه خورشید غروب میکرد :دی
ساعت 4 صبح بیدار میشدیم هزاررررررر تا کار انجام میدادیم بعد به رفیقمون میگفتیم ساعت چنده ؟؟ میگفت ساعت 9 صبحه :| یعنی اونجا دیوار داشتی میلیاردی ازت میخریدن که سرت رو بهش بکوبی![]()
برا ماه رمضون هم ساعت 3.30 بیدار بودیم![]()
یه شب یه جنگی هم بین بچه ها افتاد بخاطر همین ساعته .. خواستین بعدا براتون تعریف میکنم .. البته دعوایی که میگم نصف آسایشگاه داشتن از خنده میمیردن اون هم ساعت 2.30 نصف شب .. هییییییییی چه دورانی بود ...
آخر آموزشی نداشتیم توی آسایشگاهمون که اشک از چشاش درنیاد .. سخت بود ولی یه خاطره فراموش نشدنی بود
مام زیاد داریم :ی
برگ جم کردن :دی میرفتیم برگ جم کنیم اواایل جم میکردیم میدیم همون برگ باشه جم کنیم بهتره :دی
هی جم میکردیم هی پخش میکردیم که بعدا یه کار سخت تر ندن :دی