با سلام به همه دوستان و آرزوي سلامتي فکر میکنم همه شما در جریان بحران آب در حوضه و رودخانه زایندهرود و همچنين مشكل اخير ترك برداشتن مجدد بدنه سیوسه پل قرار گرفته باشید. اين پل يكي از شاهكارهاى بىنظير دوره سلطنت شاه عباس اول ميباشد كه به هزينه و نظارت سردار معروف او، الله وردىخان، بنا شده است. اين پل حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طويلترين پل زايندهرود است كه در سال 1005 هجرى ساخته شده است. همان طور كه ميدانيد اين پل از ساروج ساخته شده و نياز دارد كه پايههاي آن درون آب قرار داشته باشند در غير اين صورت در مقابل تنشها (از جمله عبور متروي اصفهان از زير پل كه متاسفانه خود يكي از عوامل تخريب آن است) مقاومت خود را از دست داده و تخريب خواهد شد. اتفاقي كه متاسفانه هم اكنون دو بار براي آن افتاده است. در اين راستا چند نفر از وکلا و دلسوزان آثار تاريخي دادخواستی را به دادسرای عمومی اصفهان علیه مقامات و متولیان توزیع آب در استان اصفهان ارائه کردند که متن آن را به پیوست این نامه برای شما گذاشتهام. طبق قانون شهروندی، ماده 560 مجازات اسلامی، در زمره تکالیف امر به معروف و نهی از منکر هر یک از شهروندان است که در مقابل تخریب زیست محیطی شهر خود در برابر عامل تخریب ساکت نبوده و آن را به مراجع قضایی اعلام نمایند. بر طبق این قانون هر یک از شهروندان میتوانند به وکلای ياد شده وکالت داده تا در خصوص احقاق حق شهروندی ایشان جهت وجود آب در زایندهرود و عدم تخریب پلهای تاریخی و همچنین حیات وحش وابسته به رودخانه از جمله باتلاق گاوخونی اقدام نمایند. در این راستا برخی گروههای زیست محیطی اقدام به جمعآوری امضا از کلیه دوستداران محیط زیست نموده است. علاقمندان میتوانند در صورت حضور در اصفهان و امکان دسترسی به این گروهها برگههای مذکور را امضا کنند در غیر این صورت میتوانند ایمیلی به نشانی zayandehroud1390@gmail.com فرستاده و اطلاعات خود را شامل نام، نام خانوادگی، نشانی، تلفن در آن ذكر نمايند تا نام و مشخصاتشان در ليست موكلين قرار گيرد. از آنجایی که این وکالت کاملا از طریق قانونی انجام میگیرد لذا با استناد به قانون فوق الذکر هیچ مسئولیتی متوجه فرد وکالت دهنده نیست. خواهشمندم این نامه را برای کلیه دوستان و آشنايان خود که به فکر آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی کشورمان هستند و ميخواهند اقدامي قانوني و مدني در اين راستا انجام دهند ارسال نمایید. طرفداران و علاقمندان به امضاي اين وكالت نامه ميتوانند از كليه شهرهاي ايران و حتي خارج از كشور نيز اسامي خود را به ايميل داده شده ارسال و در اين اقدام اجتماعي شركت نمايند. همچنین لازم به ذکر است که عکسهايي از سی و سه پل و محل تركهايي كه در دست تعمير ميباشند در تاريخ 28/06/1390 به همراه عكسي قديمي از همان نما به پیوست اين نامه ارسال نمودهام. اميدوارم با توجه به روند تخريبي آثار تاريخي كشور و خصوصاً اصفهان به نقطهاي نرسيم كه به نسل آينده بگوييم: «اصفهان شهري كه بود!» |
بچه ها پاييزتون مبارككككككككككككككككككككككك//هورا پاييز اومد///
پاييزه پاييزه برگ درخت ميريزه/////
معصومه جون تو شهر ما که پاییز نیومده ...........[/QU
OTE]آره خوزستان تازه زمستون که میشه متوجه میشیم فصل عوض شده
بلخره كه تو پاييزيم مگه نه//حالا چه برگا زرد باشن چه سبز////معصومه جون تو شهر ما که پاییز نیومده ...........![]()
مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم. مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره. زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم. مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری. زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی. مرد جوان: منو محکم بگیر. زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری. مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه. روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند. دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد. |