زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

(✿◠‿◠) Darya

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشاهده پیوست 65393صبح آمده این دوروبرها
این ردپای روشن اوست
این بال و پرها
***
لطفا برایم نسخه پیچید:
یک شیشه شربت، آسمان
یک قرص ِخورشید
یک استکان یاد خدا باید بنوشم
معجونی از نور و دعا باید بنوشم..
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشاهده پیوست 65394 پیله ابریشم

روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد . شخصی نشست و ساعت ها تقلای پروانه را برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد.

ناگهان تقلای پروانه متوقف شد. آن شخص خواست به پروانه کمک کند و با یک قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه اش ضعیف و بال هایش چروکیده بودند.
...

آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و پرواز کند. اما نه تنها چنین نشد و برعکس پروانه را ناچار کرد همه عمررا روی زمین خزیده و هرگز نتواند پرواز کند.

آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا بوسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد.

گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم . اگر خداوند مقرر می کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می شدیم، به اندازه کافی قوی نمی شدیم و هرگز نمی توانستیم پرواز کنیم.

http://www.willen.mihanblog.co
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
به سلامتی مادر واسه اینکه دیوارش از همه کوتاهتره!
به سلامتی مادر بخاطر اینکه هیچوقت نگفت من همیشه گفت بچه هام...
به سلامتی مادر بخاطر اینکه همیشه از غمهامون شنید اما هیچوقت از غمهاش نگفت
به سلامتی مادر بخاطر اینکه از سلامتیش برای سلامتی بچه هاش همیشه گذشته
به سلامتی مادر بخاطر زندگی که همراه با شادی و امید و مهربونی بهمون میده
به سلامتی مادرچون هیچوقت خستگیشو به رخمون نمیکشه و ازش گلایه ای نمیکنه
به سلامتی مادر چون اگه خورشید نباشه میشه گذرون کرد اما بدون حضور مادر زندگی یه لحظه هم معنی نداره
 

eliot -esf

کاربر فعال مهندسی کشاورزی , گیاهپزشکی
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
با سلام به همه دوستان و آرزوي سلامتي فکر می‌کنم همه شما در جریان بحران آب در حوضه و رودخانه زاینده‌رود و همچنين مشكل اخير ترك برداشتن مجدد بدنه سی‌و‌سه پل قرار گرفته باشید. اين پل يكي از شاهكارهاى بى‏نظير دوره سلطنت شاه‏ عباس اول مي‌باشد كه به هزينه و نظارت سردار معروف او، الله ‏وردى‏خان، بنا شده است. اين پل حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طويل‏‌ترين پل زاينده‌رود است كه در سال 1005 هجرى ساخته شده است. همان طور كه مي‌دانيد اين پل از ساروج ساخته شده و نياز دارد كه پايه‌هاي آن درون آب قرار داشته باشند در غير اين صورت در مقابل تنش‌ها (از جمله عبور متروي اصفهان از زير پل كه متاسفانه خود يكي از عوامل تخريب آن است) مقاومت خود را از دست داده و تخريب خواهد شد. اتفاقي كه متاسفانه هم اكنون دو بار براي آن افتاده است. در اين راستا چند نفر از وکلا و دلسوزان آثار تاريخي دادخواستی را به دادسرای عمومی اصفهان علیه مقامات و متولیان توزیع آب در استان اصفهان ارائه کردند که متن آن را به پیوست این نامه برای شما گذاشته‌ام. طبق قانون شهروندی، ماده 560 مجازات اسلامی، در زمره تکالیف امر به معروف و نهی از منکر هر یک از شهروندان است که در مقابل تخریب زیست محیطی شهر خود در برابر عامل تخریب ساکت نبوده و آن را به مراجع قضایی اعلام نمایند. بر طبق این قانون هر یک از شهروندان می‌توانند به وکلای ياد شده وکالت داده تا در خصوص احقاق حق شهروندی ایشان جهت وجود آب در زاینده‌رود و عدم تخریب پل‌های تاریخی و همچنین حیات وحش وابسته به رودخانه از جمله باتلاق گاوخونی اقدام نمایند. در این راستا برخی گروه‌های زیست محیطی اقدام به جمع‌آوری امضا از کلیه دوستداران محیط زیست نموده است. علاقمندان می‌توانند در صورت حضور در اصفهان و امکان دسترسی به این گروه‌ها برگه‌های مذکور را امضا کنند در غیر این صورت می‌توانند ایمیلی به نشانی zayandehroud1390@gmail.com فرستاده و اطلاعات خود را شامل نام، نام خانوادگی، نشانی، تلفن در آن ذكر نمايند تا نام و مشخصاتشان در ليست موكلين قرار گيرد. از آنجایی که این وکالت کاملا از طریق قانونی انجام می‌گیرد لذا با استناد به قانون فوق الذکر هیچ مسئولیتی متوجه فرد وکالت دهنده نیست. خواهشمندم این نامه را برای کلیه دوستان و آشنايان خود که به فکر آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی کشورمان هستند و مي‌خواهند اقدامي قانوني و مدني در اين راستا انجام دهند ارسال نمایید. طرفداران و علاقمندان به امضاي اين وكالت نامه مي‌توانند از كليه شهرهاي ايران و حتي خارج از كشور نيز اسامي خود را به ايميل داده شده ارسال و در اين اقدام اجتماعي شركت نمايند. همچنین لازم به ذکر است که عکس‌هايي از سی و سه پل و محل ترك‌هايي كه در دست تعمير مي‌باشند در تاريخ 28/06/1390 به همراه عكسي قديمي از همان نما به پیوست اين نامه ارسال نموده‌ام. اميدوارم با توجه به روند تخريبي آثار تاريخي كشور و خصوصاً اصفهان به نقطه‌اي نرسيم كه به نسل آينده بگوييم: «اصفهان شهري كه بود!»

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلمی خواهم ساخت از نی باغ بهشت ، جوهر از شیشه ذات ، کاغذ از صفحه دل نور از شمع حیات ، تا نویسم همه جا ، نام زیبای تو را ( ای خدای من ). . ..
 

mahboobe67

عضو جدید
برترین های عالی

برترین های عالی

سازنده ترین کلمه گذشت است آن را تمرین کن.
پرمعنی ترین کلمه ما است آن را به کار ببر.
عمیق ترین کلمه عشق است به آن ارج بنه.
بی رحم ترین کلمه تنفر است از بین ببرش.
خودخواهانه ترین کلمه من است از آن حذر کن.
ناپایدارترین کلمه خشم است آن را فرو ببر.
بازدارنده ترین کلمه ترس است با آن مقابله کن.
با نشاط ترین کلمه کار است به آن بپرداز.
پوچ ترین کلمه طمع است آن را بکش.
سازنده ترین کلمه صبر است برای داشتنش دعا کن.
روشن ترین کلمه امید است به آن امیدوار باش.
ضعیف ترین کلمه حسرت است آن را نخور.
تواناترین کلمه دانش است آن را فرا گیر. محکم ترین کلمه پشتکار است آن را داشته باش.
:gol::gol::gol::gol:
 

mahboobe67

عضو جدید
اسرار قدرشناسی از پدر و مادر

اسرار قدرشناسی از پدر و مادر

شبی پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد. مادر که در حال آشپزی بود دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند. بالای صفحه نوشته شده بود صورت حساب !!!!! کوتاه کردن چمن باغچه ۵ دلار
مراقبت از برادر کوچکم ۲ دلار
نمره ریاضی خوبی که گرفتم ۳ دلار
بیرون بردن زباله ۱ دلار
جمع بدهی شما به من می شود ۱۲ دلار
مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد. چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم برداشت و پشت برگه ی صورت حساب این عبارت را نوشت:
بابت ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ
بابت تمام شبهایی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شدی هیچ
بابت غذا نظافت تو اسباب بازی هایت هیچ
و اگر شما این ها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است.
وقتی پسر نوشته مادرش را خواند چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه
می کرد گفت: مامان...دوستت دارم
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورت حساب نوشت:
قبلا به طور کامل پرداخت شده است.
اکثر ما آدمها فکر می کنیم که مرور زمان ما را بزرگ کرده و حالا که رشد کرده و بزرگ شده ایم خدا را هم بنده نیستیم گاهی اوقات نیاز است که به این موارد فکر کنیم. کسانی که از خانواده دور هستند شاید این مسئله را بهتر درک کنند.
 

mahboobe67

عضو جدید
نیایش

نیایش

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]الهی : آنچه ناخواسته یافتنی است خواهنده بدان کیست؟ و آنچه [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]از پاداش برتر است سوال در جنب آن چیست؟ الهی: آمدم با دو [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]دست تهی بسوختم بر امید روزبهی چه بود اگر از فضل خود بر [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif] این خسته دلم مرهم نهی؟
:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
[/FONT]
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی از غربت ایام دلـــــم میگیرد

مرغ امید من از شدت غم میمیرد

دل به رویای خوش خاطره ها میبندم

بازهم خاطر تو دســت مرا میگیرد
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید.

به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید.

به باد گفتم عشق چیست؟ وزید.
...
به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید.

به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد.

و به انسان گفتم عشق چیست؟

اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟ دیوانگیست!!!
 

mahboobe67

عضو جدید
خدایا تورا سپاس.....

خدایا تورا سپاس.....

خدایا تو را سپاس می گویم که در مسیری که در راه تو بر می دارم آنها که باید مرا یاری کنند سد راهم می شوند، آنها که باید بنوازند سیلی می زنند، آنها که باید در مقابل دشمن پشتیبانمان باشند پیش از دشمن حمله میکنند و ..... تا در هر لحظه از حرکتم به سوی تو از هر تکیه گاهی جز تو بی بهره باشم
 

Taimi

عضو جدید
چه کسی می داند زمانه شتابان به کجا می تازد؟شاید خوشبختی وصال چشمانت باشد،من به وصل نگاهت دلخوشم.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif] در مدرسه گر چه دانش اندوز شوی


وز گرمی بحث مجلس افروز شوی


در مکتب عشق با همه دانایی


سر گشته چو طفلان نوآموز شوی


[FONT=arial, helvetica, sans-serif] از هستی خویش تا پشیمان نشوی


سر حلقه‌ی عارفان و مستان نشوی


تا در نظر خلق نگردی کافر


در مذهب عاشقان مسلمان نشوی
[/FONT][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT][/FONT]
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز


كوك كن ساعتِ خویش !
اعتباری به خروسِ سحری ، نیست دگر
دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است

كوك كن ساعتِ خویش !
كه مـؤذّن ، شبِ پیـش
دسته گل داده به آب
. . . و در آغوش سحر رفته به خواب
كوك كن ساعتِ خویش !
شاطری نیست در این شهرِ بزرگ
كه سحر برخیزد
شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین
دیر برمی خیزند
كوك كن ساعتِ خویش !
كه سحر گاه كسی
بقچه در زیر بغل ، راهیِ حمّامی نیست
كه تو از لِخ لِخِ دمپایی و تك سرفه ی او برخیزی
كوك كن ساعتِ خویش !
رفتگر مُرده و این كوچه دگر
خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است
كوك كن ساعتِ خویش !
ماكیان ها همه مستِ خوابند
شهر هم . . .
خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند
كوك كن ساعتِ خویش !
كه در این شهر ، دگر مستی نیست
كه تو وقتِ سحر ، آنگاه كه از میكده برمی گردد
از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی
كوك كن ساعتِ خویش !
اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر ،
و در این شهر سحرخیزی نیست
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
امان از دل نازک مردان

امان از دل نازک مردان



مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.

زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم.

مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.

زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم.

مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری.

زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی.

مرد جوان: منو محکم بگیر.

زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.

مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.



روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت.

مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند.

دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد.


 
بالا