[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]بغض بزرگترین نوع اعتراض در برابر آدم هاست[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]اگر بشکنه دیگه اعتراض نیست [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]التماسه...!![/FONT]
بچه که به دنیا میاد
بابا مامانش ۱۲ ماه کلی زحمت میکشن و خرج میکنن که بچه بتونه راه بره و حرف بزنه
۱۲ ماه دوم کلی حرص میخورن که بچه خفه شو ! بشین !![]()
[h=3]گلخانه[/h]سلام خدمت همه ی دوستان...
راجع به احداث گلخونه و براورد هزینه ها قبلا تو تاپیکا مطلب دیده بودم...ولی الان پیدا نمی کنم...لطفا هر کی بلده لینکشو بذاره اینجا....
ورود امام زمان عج اکیدا ممنون
(بسم الله الرحمن الرحیم)
یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند
هنوز تصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند
لیست مهمانها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود…
برای عروس مهم بود که چه کسانی حتما در عروسی اش باشند
از اینکه داییش سفر بود و به عروسی نمی رسید دلخور بود
کاش می آمد …!
خیلی از کارت ها مخصوص بودند. مثلا فلان دوست و فلان رئیس …
خودش کارتها را می برد با همسرش! سفارش هم میکرد که حتما بیایند
اگر نیایید دلخور میشوم
دلش می خواست عروسی اش بهترین باشد. همه باشند و خوش بگذرانند
تدارک هم دیده بود
آهنگ و ارکست هم حتما باید باشند، خوش نمی گذرد بدون آنها!!!؟
بهترین تالار شهر را آذین بسته ام
چند تا از دوستانم که خوب میرقصند حتما باید باشند تا مجلس گرم شود
آخر شوخی نبود که. شب عروسی بود
همان شبی که هزار شب نمیشود
همان شبی که همه به هم محرمند
همان شبی که وقتی عروس بله میگوید به تمام مردان شهر محرم میشود
این را از فیلم هایی که در فضای سبز داخل شهر میگیرند فهمیدم
همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست
آهان یادم آمد. این تالار محضر خدا نیست تا می توانید معصیت کنید
همان شبی که داماد هم آرایش میکند. همه و همه آمدند حتی دایی و
اما ………………… کاش امام زمانمان “عج” بود
حق پدری دارد بر ما…
مگر می شود او نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عروس برایش کارت دعوت نفرستاده بود، اما آقا آمده بود.
به تالار که رسید سر در تالار نوشته بودند:
(ورود امام زمان”عج” اکیدا ممنوع!)
دورترها ایستاد و گفت: دخترم عروسیت مبارک!
ولی ای کاش کاری میکردی تا من هم می توانستم بیایم…۱
مگر میشود شب عروسی دختر، پدر نیاید
(آخه امامان پدر معنوی ما هستن)
دخترم من آمدم اما …
گوشه ای نشست و دست به دعا برداشت
و برای خوشبختی دختر دعا کرد
این متن زیبا رو فقط کسی که درد جدایی نیشش زده لمس میکنه...انگار ملائک تو را میان بوسه هایی که برای خدا فرستادم دزدیدند. عطر برگ های لیمو ، درخت توت ، کنار برگهاي سبز زیتون و میوه های کال درخت انبه ،باغ ها را چه زود به فراموشی سپردی؟!
چگونه توانستی آن همه خاطره را در یک لحظه تمام کنی.
همه را می بینم اما جز تو که خاطره ای شدی ماندگار برای قلب هایی که منتظرت هستند.
گناه آسمانی که تورا به آغوش کشید و باخود برد را هرگز نخواهیم بخشید تو میان بودنت و یادت ، یادت را برایمان گذاشتی و بودنت را افسانه ساختی.
میگم چرا من هرچی میخونمش هیچی لمس نمی کنم!این متن زیبا رو فقط کسی که درد جدایی نیشش زده لمس میکنه...