زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!
- شروع کننده موضوع Phyto
- تاریخ شروع
- وضعیت
سلام !!! دومن روز تابستون همراه با بارونتون بخیر 
shalizeh-0123
عضو جدید
موخوام کلاس آموزش بستن مو بذارم واستون
واي مررسي...........
صدتام لايك!!!!
كاربرديه!!!!.........
برا من كه هميشه سوال بود چ جوري به مو اينقدر پف ميدن؟؟؟!!!
چ بلايي ينا!!!
بازم واسمون عكس بزار...........
reyhaneh919
کاربر بیش فعال
سلام
فردا 8 صبح امتحان ژنتیک دارم چند جلسه ی آخر رو پاک نویس نکرده بودم از یکی گرفتم اونم ناقص بود تا 4 صبح نشستم نوشتم
امروز هم کلاً 2 دور خوندم دیگه هم نمی تونم بخونم حوصلشو ندارم
نمی دونم بلدم یا نه
سلام !!! وای منم پس فردا امتحان ژنتیک دارم !!! هیچی نخوندم !!!
گفتم فردا وقت دارم کافیه !!!!
آسون به نظرت ؟؟؟!! تو دو دوور خواندی !! اوف ماشالله !!! من همه درسمو یک دور به زوووری تموم میکنم !!!
reyhaneh919
کاربر بیش فعال
سلام
منم زیاد نرسیدم بخونم 2 دور کمه ولی بیشترش رو بلد بودم مسئله ها رو حل کردم. اگه مثل جزوه بده بلدم. تقسیم میتوز و میوز رو هم نخوندم
پنج شنبه امتحان طرح داشتم بعدش رفع اشکال ژنتیک بود تا برسم خونه دیر شد فقط امروز رو خوندم اونم کلی وسطش وقت تلف کردم
اوووف !! میتوز و میوز که مال بخش میان ترم بود تموم شد !! شما دوباره امتحان میدین ؟؟!؟!؟!سلام
منم زیاد نرسیدم بخونم 2 دور کمه ولی بیشترش رو بلد بودم مسئله ها رو حل کردم. اگه مثل جزوه بده بلدم. تقسیم میتوز و میوز رو هم نخوندم
پنج شنبه امتحان طرح داشتم بعدش رفع اشکال ژنتیک بود تا برسم خونه دیر شد فقط امروز رو خوندم اونم کلی وسطش وقت تلف کردم
ما در مورد اپیستازی و لینکاژ و پیوستگی و تغییر و نسبت مندلی واین هاست !!!! شما هم این ها را دارین ؟!؟!؟!
اخه میدونی ریحون چیه !!! ما استادمون تازه از گروه دندون پزشکی امده برا بچه های گیاه پزشکی !!! همه بچه های دندونمون میگن سخت میگیره امتحان هاش !!!
برا اون ها سخته چه برسه به ما !!!
برا اون ها سخته چه برسه به ما !!!
reyhaneh919
کاربر بیش فعال
آره ما همه ی اینایی رو که گفتی داریم
این ترم هیچ کدوم از استادا میان ترم نگرفتن گفتیم بگیرید گفتن نه وقت نیست و سالن نمی دونم شرایط امتحان استاندارد نیست
باید همه رو یه جا امتحان بدیم سر امتحان ازدیاد استاد تئوری یه اشکی ازمون در آورد هر کاری کردیم حجم مطالب رو کم کنه یا سؤال بده یا امتحان تستی باشه قبول نکرد
استاد ما می گن خوبه ولی استاد آزمایشگاهمون یکی دیگس اونم فقط مسئله حل کرد واحد عملی مسئله حل کرد بعد هم توضیح می داد 5 تا سؤال داده به استاد تئوری اینم می گه 5 تاش سخت بود من 3تاشو دادم بهتون
کلا ً 10 تا سؤاله
این ترم هیچ کدوم از استادا میان ترم نگرفتن گفتیم بگیرید گفتن نه وقت نیست و سالن نمی دونم شرایط امتحان استاندارد نیست
باید همه رو یه جا امتحان بدیم سر امتحان ازدیاد استاد تئوری یه اشکی ازمون در آورد هر کاری کردیم حجم مطالب رو کم کنه یا سؤال بده یا امتحان تستی باشه قبول نکرد
استاد ما می گن خوبه ولی استاد آزمایشگاهمون یکی دیگس اونم فقط مسئله حل کرد واحد عملی مسئله حل کرد بعد هم توضیح می داد 5 تا سؤال داده به استاد تئوری اینم می گه 5 تاش سخت بود من 3تاشو دادم بهتون
کلا ً 10 تا سؤاله
ما هم 4 جلسه ازمایشگاه مسئله حل کردیم !!! اما والا کارشناس ازمایشگاه بهتر یاد میداد تا این خانووم دکتر !!!!
خیلی میترسم فعلا من با میان ترم + ازمایشگاه = 9 نمره دارم !!!! برام دعا کن ریحون !!! منم برات دعا میکنم !!! فعلا شبت شیک دوووسم
reyhaneh919
کاربر بیش فعال
آزمایشگاه ما هم خیلی بد درس می داد ما چند جلسه ی آخر آزمایشگاه هم نرفتیم می رفتم تو کلاس واسمون مساله حل می کرد
برات دعا می کنم
مرسی
شب بخیر خوب بخوابی
منم یه کم دیگه برم بخوابم 8 صبح امتحان دارم
shalizeh-0123
عضو جدید
راز فریاد آیت‌الله بهجت (ره) هنگام سلام نماز (نخونين ضرر كردين!!!)
راز فریاد آیت‌الله بهجت (ره) هنگام سلام نماز (نخونين ضرر كردين!!!)
فریادهای آقای بهجت (ره) هنگام سلام نماز برای من سئوال شده بود، گفتم اگر ندانم چرا فریاد می‌کشد دیگر برای نماز به قم نمی‌روم.
تهران
زندگی می‌کردم، کارم در زمینه کامپیوتر بود، روزی از تلویزیون یکی از
نمازهایی را که آیت‌الله بهجت (ره) می‌خواندند را دیدم و لذت بردم.
تصمیم
گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیت‌الله بهجت (ره) بخوانم،
همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله همان نماز باشکوهی که در
تلویزیون دیدم در قم اقامه می‌شود، نمازهای پشت آقا بسیار برایم شیرین و
لذت بخش بود، برنامه‌ام را طوری تنظیم کردم که هر روز صبح بروم قم و نماز
صبحم را به امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.
یک سال کارم
همین شده بود، هر روز صبح می‌رفتم قم نماز می‌خواندم و برمی‌گشتم، در این
زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه می‌کرد که چرا از کار و
زندگی می‌زنی و به قم می‌روی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان و … .
کم
کم نسبت به فریادهای آیت‌الله بهجت (ره) هنگام سلام دادن آخر نماز حساس
شده بودم، آخه چرا آقا فریاد می‌کشه؟ چرا داد می‌زنه؟ چرا با درد سلام
می‌ده؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلام‌های آقا سلام می‌دادم.
به
خودم گفتم من اگر نفهمم چرا آقا موقع سلام آخر نماز فریاد می‌کشه دیگه
نمیام قم نماز بخونم، همون تهران می‌خونم، این هفته هفته آخرمه …
یک
روز آومدم و رفتم دم درب منزل آقا، در زدم، گفتم باید بپرسم دلیل این
فریادهای بلند چیه، رفتم دیدم آقا میهمان داشتند، گوشه اتاق نشستم و در
افکار خودم غوطه‌ور شدم، تو ذهن خودم با آقا حرف می‌زدم، آقا اگر بهم نگی
می‌رم هان! آقا دیگه نمیام پشتت نماز بخونم هان! تو همین افکار بودم که
آیت‌الله بهجت انگار حرفامو شنیده باشه سر بلند کرد و به من خیره شد، به
خودم لرزیدم، یعنی آقا فهمیده من چی می‌گفتم؟ من که تو دلم گفتم، بلند حرفی
نزدم، چطور شنید؟
سرم را پایین انداختم و آرام از مجلس خارج شدم و
به تهران برگشتم، در راه دائما با خودم می‌گفتم آقا چطور حرف‌های من را
شنید؟ در همین افکار بودم تا اینکه شب شد و خوابیدم، در خواب دیدم پشت
آیت‌الله بهجت (ره) ایستادم و در صف اول نماز می‌خوانم، متعجب شدم، در
بیداری اصلا نمی‌توانستم به چند صف جلو برسم چه برسد به اینکه برم صف اول!
خوشحال
بودم و پشت آقا نماز می‌خواندم، یک دفعه تعجب کردم، دیدم در جلوی آقا،
روبروی محراب یک دربی باز است به یک باغ بزرگ و آباد، آخه این در رو کی باز
کردند؟ اصلا قم چنین باغ بزرگی نداره، تعجب کردم، باغ سر سبز و پر از
میوه‌ای بود، خدای من این باغ کجا بوده؟ در همین افکار بودم که به سلام آخر
نماز رسیدیم، در انتهای نماز و هنگام سلام نماز درب باغ محکم بسته شد، یک
لحظه از خواب پریدم.
یعنی من خواب بودم؟ آقا جواب سئوال من رو در
خواب دادند، پس راز این فریاد بلند آقا هنگام سلام نماز درد دل کندن از آن
باغ آباد و بازگشت به زمین خاکی بود؟ به دلیل این درد آقا فریاد می‌کشید،
من جواب سئوالم رو گرفته بودم و پس از آن سه سال دیگر عاشقانه هر روز صبح
برای نماز به قم می‌رفتم و سپس به تهران بازمی‌گشتم تا آقا رحلت کردند.»
این
مطالب خاطرات یکی از نمازگزاران حضرت آیت‌الله العظمی بهجت (ره) بود که
توسط پسر این مرجع تقلید فقید در مراسم سالگرد حضرت آیت‌الله بهجت (ره) در مسجد صاحب الزمان (عج) ورامین بازگو شد.
راز فریاد آیت‌الله بهجت (ره) هنگام سلام نماز (نخونين ضرر كردين!!!)
فریادهای آقای بهجت (ره) هنگام سلام نماز برای من سئوال شده بود، گفتم اگر ندانم چرا فریاد می‌کشد دیگر برای نماز به قم نمی‌روم.
تهران
زندگی می‌کردم، کارم در زمینه کامپیوتر بود، روزی از تلویزیون یکی از
نمازهایی را که آیت‌الله بهجت (ره) می‌خواندند را دیدم و لذت بردم.
تصمیم
گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیت‌الله بهجت (ره) بخوانم،
همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله همان نماز باشکوهی که در
تلویزیون دیدم در قم اقامه می‌شود، نمازهای پشت آقا بسیار برایم شیرین و
لذت بخش بود، برنامه‌ام را طوری تنظیم کردم که هر روز صبح بروم قم و نماز
صبحم را به امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.
یک سال کارم
همین شده بود، هر روز صبح می‌رفتم قم نماز می‌خواندم و برمی‌گشتم، در این
زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه می‌کرد که چرا از کار و
زندگی می‌زنی و به قم می‌روی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان و … .
کم
کم نسبت به فریادهای آیت‌الله بهجت (ره) هنگام سلام دادن آخر نماز حساس
شده بودم، آخه چرا آقا فریاد می‌کشه؟ چرا داد می‌زنه؟ چرا با درد سلام
می‌ده؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلام‌های آقا سلام می‌دادم.
به
خودم گفتم من اگر نفهمم چرا آقا موقع سلام آخر نماز فریاد می‌کشه دیگه
نمیام قم نماز بخونم، همون تهران می‌خونم، این هفته هفته آخرمه …
یک
روز آومدم و رفتم دم درب منزل آقا، در زدم، گفتم باید بپرسم دلیل این
فریادهای بلند چیه، رفتم دیدم آقا میهمان داشتند، گوشه اتاق نشستم و در
افکار خودم غوطه‌ور شدم، تو ذهن خودم با آقا حرف می‌زدم، آقا اگر بهم نگی
می‌رم هان! آقا دیگه نمیام پشتت نماز بخونم هان! تو همین افکار بودم که
آیت‌الله بهجت انگار حرفامو شنیده باشه سر بلند کرد و به من خیره شد، به
خودم لرزیدم، یعنی آقا فهمیده من چی می‌گفتم؟ من که تو دلم گفتم، بلند حرفی
نزدم، چطور شنید؟
سرم را پایین انداختم و آرام از مجلس خارج شدم و
به تهران برگشتم، در راه دائما با خودم می‌گفتم آقا چطور حرف‌های من را
شنید؟ در همین افکار بودم تا اینکه شب شد و خوابیدم، در خواب دیدم پشت
آیت‌الله بهجت (ره) ایستادم و در صف اول نماز می‌خوانم، متعجب شدم، در
بیداری اصلا نمی‌توانستم به چند صف جلو برسم چه برسد به اینکه برم صف اول!
خوشحال
بودم و پشت آقا نماز می‌خواندم، یک دفعه تعجب کردم، دیدم در جلوی آقا،
روبروی محراب یک دربی باز است به یک باغ بزرگ و آباد، آخه این در رو کی باز
کردند؟ اصلا قم چنین باغ بزرگی نداره، تعجب کردم، باغ سر سبز و پر از
میوه‌ای بود، خدای من این باغ کجا بوده؟ در همین افکار بودم که به سلام آخر
نماز رسیدیم، در انتهای نماز و هنگام سلام نماز درب باغ محکم بسته شد، یک
لحظه از خواب پریدم.
یعنی من خواب بودم؟ آقا جواب سئوال من رو در
خواب دادند، پس راز این فریاد بلند آقا هنگام سلام نماز درد دل کندن از آن
باغ آباد و بازگشت به زمین خاکی بود؟ به دلیل این درد آقا فریاد می‌کشید،
من جواب سئوالم رو گرفته بودم و پس از آن سه سال دیگر عاشقانه هر روز صبح
برای نماز به قم می‌رفتم و سپس به تهران بازمی‌گشتم تا آقا رحلت کردند.»
این
مطالب خاطرات یکی از نمازگزاران حضرت آیت‌الله العظمی بهجت (ره) بود که
توسط پسر این مرجع تقلید فقید در مراسم سالگرد حضرت آیت‌الله بهجت (ره) در مسجد صاحب الزمان (عج) ورامین بازگو شد.
من درست درس خوندم ولی قسمتم این راه شد من با رتبه چهار هزار سال 82کشاورزی خوندم الان بچه ها با رتبه 30هزار این حرفا میرن سراغ کشاورزی تازه اونم روزانه اش
shalizeh-0123
عضو جدید
الله اكبر مادرم..........
الله اكبر مادرم..........
الله اكبر مادرم..........
يکي از دوستام تعريف ميکرد: مامانم موقع نماز خوندن عادت داره به زبون الله اکبري با ما مکالمه کنه! يعني اينکه وسطِ نماز هر الله اکبر بلندي که ميگه،يه منظوري داره! اونموقع ست که ما هي چک ميکنيم ببينيم منظورش چيه! يه روز وسط نماز يه الله اکبر کشداري گفت! منم مثل فشنگ از جام پريدم و زير گازو چک کردم؛ پشت درو نگاه کردم که ببينم کسي در نزده باشه! چراغارو چک کردم مبادا يکي روشن مونده باشه! چيزي پيدا نکردم به مامانم نگاه کردم ديدم داره هي با چشم و ابروش واسه من ناز ميکنه! آخر که ديد من نفهميدم يه اخمي کرد و يه الله اکبر شديد و بيخيال شد! وقتي نمازش تموم شد با عصبانيت برگشت گفت: واقعا که خـــــــــــــري! مگه کوري نميبيني گرممه! يه ساعته ميگم کــولر رو روشن کن .. |
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس میکردیم میکشیدیم رو تخته
فکر میکردیم خیلی تمیز شد
بعد که تخته خشک میشد میدیدم چه گندی زدیم...!
الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم
خوب تمیز میکردین خراب نمیشدااا
shalizeh-0123
عضو جدید
شعبان بهانه ای است برای دوستی با خدا ، لحظه هایت سرشار از این دوستی باد
ولادت سه نور ولایت بر شما مبارک
ماه میلاد سه پرچم دار عشق
دلبر و دلداده و دلدار عشق
ماه میلاد سه ماه عالمین
سید سجاد و عباس و حسین
ولادت سه نور ولایت بر شما مبارک
ماه میلاد سه پرچم دار عشق
دلبر و دلداده و دلدار عشق
ماه میلاد سه ماه عالمین
سید سجاد و عباس و حسین
shalizeh-0123
عضو جدید
اي بابا............
اي چي چي بيه؟؟؟؟؟
كي جرات كرده آقا پژمانه ما رو اذيت كنه؟؟؟!!!
امضاتون رو دوست ميدارم..........
زيباست.......
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
اي بابا............
اي چي چي بيه؟؟؟؟؟
كي جرات كرده آقا پژمانه ما رو اذيت كنه؟؟؟!!!
امضاتون رو دوست ميدارم..........
زيباست.......
منم عاشق امضاتونم.... خَلی قشنگه بیه .... خَیلی خَلی قشنگ بَیه
اصلن مِن عاشق بییییمه!
سلام کیجا... خااارییی؟!
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
سلام جیگرر خوبی؟
shalizeh-0123
عضو جدید
منم عاشق امضاتونم.... خَلی قشنگه بیه .... خَیلی خَلی قشنگ بَیه
اصلن مِن عاشق بییییمه!
سلام کیجا... خااارییی؟!
نه بابا!!!........
كفمان بريد.........
داشتم فكر ميكردم الانه كه بياين بپرسين چي گفتم!!!
مازني هستني؟؟؟
- وضعیت