زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!
- شروع کننده موضوع Phyto
- تاریخ شروع
- وضعیت
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
من الان تهرانم.... ببین توی همین نوشته.... آخرین آیکن سمت چپ... ماوس را که روش نگه داری میشه نقل قول چند گانه... کلیک ..... روی اسم 2 نفر یا بیشتر که کلیک کنی بعدش دکمه پاسخ به تاپیک رو بزنی میشه جواب هر 2 را بدی...
f.mars
عضو جدید
می خواستم بگم بهت که پژمان گفت!!!!
خوبم عزیزم. منم برفو دوس دام ولی خیلی سرده اینجا !!!!!
چه کامل !!!! معلم خوبی میشی !!!!
ها؟ اونکه شکل دو تا کاماست؟
بعدشم..میدونم که تهرانید.... نه گفتید فک کدم مثه منه؟
امتحان میکنم میگم...
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
آفرین.... آخه من تقریبا هر 2 هفته یکبار 1 جای ایرانم !!! که به بعضی از شهراش بنا به دلایل امنیتی ( اخطار میدن الان بهم) میگم خارجه !!
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
خوب دخترم مشکل کجاست ؟
مثلا کجاها؟
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
با تشکر از شما و فائزه طلا..دیگر مشکلی نیست پدر!!!!!!!!!!!
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
شما گرایشتون چیه؟آفرین....
بعدشم من کم کم باید برم...دوستان گلی که آن هستید به جا منم برف بازی کنین...
فائزه منو تو برفای مشهد فراموش نکن...
f.mars
عضو جدید
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
پژمان این چه اواتاریه ؟؟!!!!! وای مردم از خنده !!!!
خوشمله ... دوستش دارم .......
لیسانس گیاهان ارویی
ارشد... زراعت
منم میارمت توی برفای تهران......
خوش بگذره بهت
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
داستانی از ارزش نان و کشاورزی در ایران باستان
داستانی از ارزش نان و کشاورزی در ایران باستان
نیمروز بود کشاورز و خانواده اش برای نهار، خود را آماده می کردند یکی از فرزندان گفت در کنار رودخانه هزاران سرباز اردو زده اند چادری سفید رنگ هم در آنجا بود که فکر می کنم پادشاه ایران در میان آنان باشد. . .
سه پسر از میان هفت فرزند او بلند شدند به پدر رو کردند و گفتند زمان مناسبی است که ما را به خدمت ارتش ایران زمین درآوری ، پدر از این کار آنان ناراضی بود اما به خاطر خواست پیگیر آنها پذیرفت و به همراهشان به سوی اردو رفت.
دو جنگاور در کنار درختی ایستاده بودند که با دیدن پدر و سه پسرش پیش آمدند : جنگاوری رشید که سیمایی مردانه داشت پرسید چرا به سپاه ایران نزدیک می شود . پدر گفت فرزندانم می خواهند همچون شما سرباز ایران شوند .
جنگاور گفت تا کنون چه می کردند . پدر گفت همراه من کشاورزی می کنند .
جنگاور نگاهی به سیمای سه برادر افکند و گفت و اگر آنان همراه ما به جنگ بیایند زمین های کشاورزیت را میتوانی اداره کنی ؟
پیرمرد گفت آنگاه قسمتی از زمین ها همچون گذشته برهوت خواهد شد .
جنگاور گفت : دشمن کشور ما تنها سپاه آشور نیست دشمن بزرگتری که مردم ما را به رنج و نابودی می افکند گرسنگی است کارزار شما بسیار دشوارتر از جنگ در میدانهای نبرد است .
آنگاه روی برگرداند و گفت مردم ما تنها پیروزی نمی خواهند آنها باید شکم کودکانشان را سیر کنند . و از آنها دور شد.
جنگاور دیگری که ایستاده بود به آنها گفت سخن پادشاه ایران فرورتیش ( فرزند بنیانگذار ایران دیاکو ) ! را بگوش بگیرید و کشاورزی کنید . و سپس او هم از پدر و سه برادر دور شد.
فرزند بزرگ رو به پدر پیرش کرد و گفت : پدر بی مهری های ما را ببخش تا پایان زندگی سربازان تو خواهیم بود . ارد بزرگ خردمند برجسته کشورمان می گوید : فرمانروایان همواره سه کار مهم در برابر مردم دارند . نخست : امنیت ، دوم : آزادی و سوم : نان .
سخنان پادشاه ایران فرورتیش نشان می دهد زمامداران ما از آغاز تلاش می نمودند نان مردم را تامین کنند .
داستانی از ارزش نان و کشاورزی در ایران باستان
نیمروز بود کشاورز و خانواده اش برای نهار، خود را آماده می کردند یکی از فرزندان گفت در کنار رودخانه هزاران سرباز اردو زده اند چادری سفید رنگ هم در آنجا بود که فکر می کنم پادشاه ایران در میان آنان باشد. . .
سه پسر از میان هفت فرزند او بلند شدند به پدر رو کردند و گفتند زمان مناسبی است که ما را به خدمت ارتش ایران زمین درآوری ، پدر از این کار آنان ناراضی بود اما به خاطر خواست پیگیر آنها پذیرفت و به همراهشان به سوی اردو رفت.
دو جنگاور در کنار درختی ایستاده بودند که با دیدن پدر و سه پسرش پیش آمدند : جنگاوری رشید که سیمایی مردانه داشت پرسید چرا به سپاه ایران نزدیک می شود . پدر گفت فرزندانم می خواهند همچون شما سرباز ایران شوند .
جنگاور گفت تا کنون چه می کردند . پدر گفت همراه من کشاورزی می کنند .
جنگاور نگاهی به سیمای سه برادر افکند و گفت و اگر آنان همراه ما به جنگ بیایند زمین های کشاورزیت را میتوانی اداره کنی ؟
پیرمرد گفت آنگاه قسمتی از زمین ها همچون گذشته برهوت خواهد شد .
جنگاور گفت : دشمن کشور ما تنها سپاه آشور نیست دشمن بزرگتری که مردم ما را به رنج و نابودی می افکند گرسنگی است کارزار شما بسیار دشوارتر از جنگ در میدانهای نبرد است .
آنگاه روی برگرداند و گفت مردم ما تنها پیروزی نمی خواهند آنها باید شکم کودکانشان را سیر کنند . و از آنها دور شد.
جنگاور دیگری که ایستاده بود به آنها گفت سخن پادشاه ایران فرورتیش ( فرزند بنیانگذار ایران دیاکو ) ! را بگوش بگیرید و کشاورزی کنید . و سپس او هم از پدر و سه برادر دور شد.
فرزند بزرگ رو به پدر پیرش کرد و گفت : پدر بی مهری های ما را ببخش تا پایان زندگی سربازان تو خواهیم بود . ارد بزرگ خردمند برجسته کشورمان می گوید : فرمانروایان همواره سه کار مهم در برابر مردم دارند . نخست : امنیت ، دوم : آزادی و سوم : نان .
سخنان پادشاه ایران فرورتیش نشان می دهد زمامداران ما از آغاز تلاش می نمودند نان مردم را تامین کنند .
تازه نبودی که رزا رو هم سیگاری کرده...این از الگو های ما...هه هه..پژمان این چه اواتاریه ؟؟!!!!! وای مردم از خنده !!!!
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
من ؟!؟!؟!؟!؟!؟ من ! من ! واقعا از دود و دم بدم میاد ... این آواتار هم بامزه بود از نظرم !!! فکر کردم قشنگه
ترکیدم از خنده...چه باورش شد..نه بیا اهل دود و دم هم باش..خب بچه هاومن نمیدونن که میگن پژمان کشید ما هم دو پک میریم..دیگه باید برم ...بای خوش بگذره به همتون...من ؟!؟!؟!؟!؟!؟ من ! من ! واقعا از دود و دم بدم میاد ... این آواتار هم بامزه بود از نظرم !!! فکر کردم قشنگه
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
مثلا چه مفهومی؟خواب غفلت؟؟؟
علتش کم شدن تعداد مارهاست
موش ها دور گرفتن
بعدشم اینقدر غذا تو آشغالا پیدا میشه که گربه ها حوصله دوییدنو کورس گذاشتن واسه گرفتن موشو ندارن
خب موشا الان واقعا بزرگن
گربه ها میترسن دنبالشون برن دیگه...
فقط اومدم حضور بزنمو برم!
- وضعیت