زندان

Dehaty

عضو جدید
طرقه
چنانچه در افسانه های قدیمی خراسان آمده است , نام پرنده کوچکی است که قصد پرواز و رسیدن به خورشید را داشت و برای این کار باید هزار اسم خدا را از بر می کرد تا از سوختن در گرمای خورشید در امان باشد . بنابر این تمام اسمها را از بر کرده و در حال بالا رفتن ذکر میکرده ولی در نزدیکی خورشید اسم هزارم خدا را فراموش کرده و می شوزد . .

نمی دونم چرا شروع رو خواستم با این افسانه شروع کنم یا اصلا به قول اوستا :
هی فلانی ! با شما بودم .
هیچ میدانی که زندان چیست ؟
از کدامین قاره است این بوم ؟
هیچ میدانی که این بوم آشیان , این شوم ,
از چه اقلیمی ست ؟
اصلش یادگار از کیست ؟

نه بابا , این هارو پشت سر هم ردیف نکردم حرف در و دیوار دتا به تخته بزنم , به خدا خواستم یه لحضه هرکی هر جا هست ببینه چه قدر زندونی هست ( شما هم لطفا هی مورد دارش نکنین ) چه قدر سلامتی پیک خورده ؟ چه قدر بزرگه ؟
آیا خودت بزرگتری یا این طرقه ما ؟
ایشالله جوابت هر چی هست با خودت رو راست باشه ! اگه هم جواب من یه وری رو بخواین ...... میگم تو برو کشکت رو بساب عزیزم . فکر نون باش که خربزه آبه .
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی ثقیل بود دوست من!
یه کم زیر دیپلم تر بگو بفهمیم منظورت چی بود
راستی یاد شعر فرهاد افتادم....
تن من این خاکه....
اونجا که میگه:
دست باد پر میده ابر و تو هوا.... اما من زندونیم .. تا برسه دستای مرگ...
به هر حال قشنگ بود مرسی
راستی چرا جدیدا همه دوتا تاپیک مشابه میزنن؟ فکر کنم سایت باگ داره!
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه بابا منظور خودم بودم!
شما که دکترای افتخاری فضایی و علوم نظامی دارین!;)
استاد مایین شریف خان:w05:
 

gordafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه بابا منظور خودم بودم!
شما که دکترای افتخاری فضایی و علوم نظامی دارین!;)
استاد مایین شریف خان:w05:
ما كوچيك همه ي اعضاي اين سايتم هستيم معدلم خوب شه دكترا پيشكش:warn:
نه ديگه منظورت من بودم:razz:
وچنين وحي شد:(خوب چرا تاپيك اين بنده خدا رو اسپم ميكني شريف :شريف:اخه چند وقته مهرداد معنيه اسپم و نگفته يادم رفته چي بود):D
 

Similar threads

بالا