زرتشت، نگاهی از درون!!

yasin_d

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام.
اخیرا دوستان مطالبی را در مورد دین زرتشت بیان می کنند که در روزگار امروز کمتر دیده میشه.
به همین سبب بر این شدم که با گردآوری مطالبی حقیقت و جان موضوع را روشن کنم.



آرتور کریستینسن مؤلف کتاب "ایران در زمان ساسانیان" میگوید:

« اکثر دانشمندان بر آنند که مزدای ایرانیان که به معنای دانا و بزرگترین اهورا میباشد، همان ورونه قدیم است، که نام اصلیش در نزد اقوام ایرانی فراموش شده است.از لحظۀ ورود ایرانیان به عرصۀ تاریخ، ما به دو شکل مختلف از مذهب ابتدایی آنها برخورد میکنیم.یک دسته به پرستش میترا(در متون ایرانی:میثره miθra) مشغولند،که در این هنگام در رأس دیوها قرار دارد و دستۀ دیگر، که خدای بزرگ آنها مزدا است...

زردشت پیامبر نیز از میان این دسته در نقطه ای از ایران شرقی ظهور کرد(نیبرگ،دین،ص 260 به بعد) زردشت در گاتاهای خود که نوعی موعظات نبوی به شعر بود، آیین پرستش مزدا را اصلاح و آنرا بر پایۀ محکمی استوار کرد.»(ایران در زمان ساسانیان، ص 14)

لذا معلوم میشود که زرتشت(ع) اولین کسی نبوده است که (در بین ایرانیان) سخن از پرستش مزدا زده است و مانند هر پیامبر دیگری برای اصلاح در مکتب توحید آمده است.

آیا آئین زرتشت امروزی به یک خدا اعتقاد دارد؟

پاسخ منفی است:

«در بین یاوران مزدا با شش ایزد برخورد میکنیم، که بعد از زردشت بر آنها نام مشترک "امشاسپند" نهاده اند. و آنها از این قرارند: وهومنه(بهمن،اندیشۀ نیک)، اشه(نظم نیکو یا حقیقت)، خشثره(تسلط)، آرمیتی(تقریبا":پاکی روح)، هوروتات(خرداد،کمال یا صحت)و امرتات(امرداد،بی مرگی)،در رأس این شش امشاسپند باید سپنتامینو(گوهر یا خرد توانا،که نوعی تجلی ذات مزدا میباشد) را قرار داد و بدین ترتیب تعداد امشاسپندان هفت است.در گاتاها هنوز این شش یا هفت امشاسپند دستۀ بخصوصی نیستند و همچنین در آنجا دو ایزد،سروش و اشی، را باز میابیم که سابقا" در گرد مهر بودند(یعنی جزء ایزدهای میترا پرستان محسوب میشدند!!)در گاتاها هنوز تا اندازه ای روابط بین ایزدان و قوای طبیعت و عناصر دیده میشود،مثلا" آرمیتی الهۀ زمین است»(ایران در زمان ساسانیان،ص 15)


دوستان عزیز برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این ایزدها(!) میتوانند به بخش پیوست کتاب اوستا(به گردآوری جلیل دوستخواه) مراجعه کنند.


با توجه به این تفصیلات، راهی نداریم جز اینکه که یا بگوییم که دین زرتشت هم مثل بسیاری از مذاهب ساختگی مکتبی کفرآلود بوده است یا اینکه بگوییم دین زرتشت هم مثل مثل آئین یکتاپرستی که در بین اعراب جاهلی به شرک گرایید،دچار تحریف شده است.چنانکه آرتور کریستینسن میگوید:

« دین زردشت،یکتاپرستی ناقص است:در این دین ایزدان بسیار وجود دارند، ولی میتوان گفت که آنها تجلیات ذات مزدا و در عین حال مجریان ارادۀ اویند، که یگانه خواست خداییست. »(ایران در زمان ساسانیان،ص16) چنانچه میبینید نویسنده قصد دارد چند خدای موجود در آیین زردشت را با توجیهات مسیحیان توجیه کند.اگر این توجیه را نیز بپذیریم مشخص میشود که از نظر آئین زرتشت توحید مثل توحید مسیحیون مخدوش شده است.در واقع این مکتب نیز چون دین مسیح دستخوش تحریفاتی شده است.(در مورد اینکه خدا در چیزهای دیگر تجلی نمیکند بعدا" سخن میگوییم)

آیا اوستا تحریف شده است؟

پاسخ به این سؤال مثبت است:

"بین اوستای معروف به «قدیم»، که گاتاها هسته و مغز آنرا تشکیل میدهد و «اوستای جدید» چه از لحاظ افکار دینی و چه از لحاظ مقام خدایان و ایزدان فرق بارزی وجود دارد.چون پس از زردشت نتوانسته اند خدایان و ایزدانی که مقبول عامۀ مردم بودند،به کلی از میان ببرند،ناچار این ایزدان را در ردیف ایزدان مخصوص گاتاها قرار دادند(!) یشتهای قدیم،در ستایش ایزدانی چون میثره(میترا) و اردوی سورا آناهیتا و ستارۀ تیشتریهtištrya(تشتر که آنرا با شعرای یمانیsirius یکی میدانند)،ورثرغنه(بهرام) و خورنه(فر،خره) و فروشیها(فروهرها،فرشته های حافظ مؤمنان) و غیره با افکار و عقاید زردشتی تطبیق شد و علاوه بر آن یشتهای جدیدی طبق آئین زردشت سرودند.

این عمل زمانی انجام شد که کیش زردشت هنوز محدود به نواحی شرقی ایران بود.بعدها این جنبش دینی ماد را فراگرفت و طبقۀ روحانیون آنجا یعنی «مغان» عاملان غیور و سرسخت و متعصب این کیش شدند.تاریخ زردشتی شدن ماد بدرستی معلوم نیست،همینقدر میدانیم که در زمان داریوش و خشیارشا، قوم ماد زردشتی بود،درحالی که پارسها از یک نوع مزداپرستی غیر زردشتی پیروی میکردند.از این پس سرزمین ماد مرکز دین زردشت به شمار آمد و این دین در تحولات بعدی خود تحت تأثیر افکار طبقۀ مغ قرار گرفت و در نتیجه طراوت خویش را از دست داد و در قالب اصول فقهی خشک و خسته کننده ای درآمد.دستورات دینی جدید برای تنظیم جزئیات زندگی مؤمنان وضع شد و اینان ناگزیر بایستی خود را از شر حملات عدۀ کثیر از شیاطین و عفریتهای گوناگون،که دیو نام گرفتند،حفظ کنند.به داستان رستاخیز و روز شمار، تفاصیل و شاخ و برگ زیادی افزودند،که طبق آنها از نطفۀ مخفی زردشت تا سه هزار سال در هر هزاره یک منجی خواهد آمد و با ظهور آخرین منجی یعنی استوت ارته،که سوشیانت یا منجی اصلی و اخص است،این دنیا پایان میپذیرد...

کتاب موسوم به وندیداد(وی دیوه داته یعنی «قانون ضددیو») در چنین محیطی نوشته شده است.این کتاب به زبان اوستایی است،که هر چند زبان مادها نبود،در آنجا هم همچنان برای تألیفات دینی به کار میرفت."(ایران در زمان ساسانیان،ص17)

پس بنا بر شواهد تاریخی دین زردشت و سرودهای او(اوستا) پس از مدت کوتاهی دچار تحریف شده است.البته آنچه باور به سوشیانت است را ما قبول داریم ولی اینکه هر هزار سال یکبار یک منجی بیاید و در سومین هزاره سوشیانت چیزیست که اشتباه بودن آن بدیهیست چه نه تنها بیش از سه هزار سال از زرتشت گذشته و سوشیانتی رؤیت نشده بلکه جای سؤال است که منجی هزارۀ قبلی که بوده است؟ (حتی اگر هزاره را استعاره ای عام بگیریم)


********
علل اینکه در این پست بر نگارشات آرتور کریستینسن تکیه نمودم اینستکه:

1 .این فرد،حدود سی سال مشغول تحقیق در مورد حکومت ساسانی(که حکومتی مذهبی_زرتشتی بود)، بوده است.از آنجا که این حکومت بسیار مذهبی بوده است لذا توضیحات این مورخ در مورد دین زرتشت بسیار مهم و معتبر است.

2.نویسندۀ مورد نظر نویسنده ای بی طرف یا حتی شاید بتوان گفت که طرفدار ساسانیان است، چنانکه سربازان مسلمان را که ساسانیان را سرنگون کردند،در کتابش قومی وحشی،مینامد.

پیشاپیش به کسانی که از عنوان کتاب کریستینسن ایراد میگرند که این کتاب مربوط به ساسانیان است و بین زمان ایشان و زرتشت(ع) فاصلۀ زیادیست، عرض میکنم که این نویسنده به علت اینکه ساسانیان حکومتی مذهبی بودند تحقیقات زیادی هم در مورد زرتشت کرده است که اگر کتاب را بخوانند متوجه میشوند.
****
 

yasin_d

عضو جدید
کاربر ممتاز
علامه طباطبايى(ره) مى نويسد:

در كتاب توحيد روايت كرده كه اشعث بن قيس از حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)پرسيد كه به كدام وجه، از مجوس اخذ جزيه مى كنند، با آن كه ايشان را نه پيغمبر است و نه كتاب؟ حضرت فرمودند: اين چنين نيست كه تو مى گويى; زيرا ايشان را هم كتاب بوده و هم پيغمبر، تا آن كه پادشاه ايشان شبى مست شده با دختر خود زنا كرد. قوم او چون از اين امر شنيع مطلع شدند، صبح نزد پادشاه آمدند و گفتند: دين ما را ضايع كردى بايد كه اجراى حد بر تو كرد. پادشاه ايشان گفت كه مرا در اين كار عذرى است مقبول; زيرا حق سبحانه و تعالى را كريم تر و بزرگ تر از آدم، مخلوقى نبود و او دختران خود را به پسران خود مى داد; پس اگر من نيز با دختر خود دخول كرده باشم گناهى نكرده ام. قوم او گفتند: راست گفتى دين حق همين است. بعد از اين حق تعالى به واسطه ى مكافات اين گناه عظيم علمى را كه در سينه ى ايشان بود محو كرد و كتابى را كه برايشان نازل كرده بود از ميان ايشان برداشت.

براساس حديث فوق، پذيرش ازدواج با محارم موجب نابودى آيين زردشت شد.آنچه باقى مانده در حقيقت بيش تر مجموعه اى است از عقايد انحرافى كه بعدها نيز دچار تغيير و تحول گرديد. اين مجموعه بعد از ورود اسلام به ايران تغييرات اساسى يافت و برخى از عقايد و اعمال خرافى آن كنار گذاشته شد و بزرگان اين آيين سعى نمودند تا اين آيين را از نو بسازند و بيش از پيش قابل پذيرش جلوه دهند; لكن در اين امر توفيق چندانى نيافتند و هم چنان گرفتار انحرافاتى هستند كه در هيچ آيينى وجود ندارد1. انحراف از توحيد

همه ى آنهايى كه زرتشت را موحد مى دانند، اظهار مى دارند كه توحيد زردشتى بعدها دچار انحراف شد. جان بى ناس در اين مورد مى نويسد:

انديشه ى توحيد كه زردشت تعليم داد نيز دست خوش تغييراتى گرديد; بنابر آنچه در اعتقادات رسمى كتاب اوستا مسطور است، اهورامزدا مانند خداى متعال و برتر از همگان مورد پرستش مى باشد. وى داراى ذاتى متعال و وجودى بى شبه و مثال است و مقام روحانيت و لطف او بالاتر از آن است كه بتوان براى او تصويرى يا تنديسى از چوب و فلز ساخت; ولى اين نظريه ى توحيد خالص بعدها تجزيه و انقسام پذيرفت.

با استقلالى كه اهريمن در مقابل اهورامزدا به دست آورد، توحيد اوليه خدشه دار و به نوعى دوگانه پرستى نزديك شد. زرتشتيان گمان مى كردند با استناد بدى ها و شرور به اهريمن، به تنزيه و تقديس اهورامزدا پرداخته اند، ولى نمى دانستند كه اين اعتقاد آنان را به شرك نزديك مى كند.

در برخى از احاديث ذكر شده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود:

انّ القدرية مجوس هذه الامة و هم الذين ارادو ان يصفوا الله بعدله فاخرجوه من سلطانه;
قدري مجوس اين امت هستند و آنها كسانى هستند كه مى خواهند خداوند را به عدلش توصيف كنند، ولى او را از قدرت و حكومتش خارج مى كنند.

يعنى همان گونه كه قدريه، با اين كه موحد بودند، به دليل اصرار بر قرائتى خاص از صفت عدل خداوند، از توحيد واقعى دور شدند، زرتشتيان نيز دچار اين توهم شده بودند كه خداى نيكى ها نمى تواند خالق شر و پليدى باشد و مى خواستند اين مشكل را حل كنند كه در نهايت ناخواسته از راه توحيد دور شدند و در دام نوعى ثنويت گرفتار آمدند

2. تقديس آتش
از آثار به جاى مانده از دوره ى هخامنشيان و دوره ى قبل از آنان، اثرى كه با قطع و يقين بتوان آن را آتشكده ناميد، وجود ندارد وگويا تعظيم و تقديس آتش ـ به اندازه اى كه توهم پرستش را پيش آورد ـ از زمان اشكانيان آغاز شده ودر دوره ى ساسانيان به اوج خود رسيده است، به گونه اى كه برخى از مردم، زرتشتيان راآتش پرست ناميده اند. جان بى ناس مى نويسد:

بايد دانست كه زردشت خود آتش را نمى پرستيد... و معتقدات او با آنچه بعدها آتش پرستان اخير عنوان كرده اند اختلاف دارد، بلكه او آتش را فقط يك رمز قدوسى و نشانى گران بها از اهورامزدا مى دانسته است كه به وسيله ى آن به ماهيت و عصاره ى حقيقت علوى خداوند دانا مى توان پى برد.

زرتشتيان هرگز خود را آتش پرست نمى دانند، ولى افراط آنان در تقديس آتش منجر شد تا عده اى آنان را آتش پرست بنامند.

3. دفن نكردن مردگان

زرتشتيان به جاودانگى روح عقيده دارند. آنان مى گويند: روان پس از ترك جسم تا روز رستاخير در عالم برزخ مى ماند; هم چنين آنان به صراط، ميزان اعمال، بهشت و دوزخ معتقدند; با اين همه، مانند مؤمنين به ساير اديان الهى مردگان خود را دفن نمى كنند، بلكه اجساد مردگان خويش را در درون دخمه يا برج خاموشان قرار مى دهند، تا خوراك پرندگان گوشت خوار شوند; اما بايد دانست كه اين رسم نيز جزو رسوم اصيل آيين زرتشتى و مجوسى نيست و وجود مقبره هاى متعدد از دوره ى هخامنشيان در پاسارگاد، تخت جمشيد و نقش رستم، بهترين گواه بر اين مدعاست و ثابت مى كند كه زرتشتيان نيز، همانند ساير موحدان، مردگان خود را دفن مى كرده اند، ولى گويا بعدها، به دليل افراط در تقديس خاك و آب و آتش، از دفن مردگان در زمين ـ كه به گمان آنان موجب آلودگى خاك مى شد ـ خوددارى كرده و به گذاشتن آنان در دخمه ها اكتفا نمودند.

4. ازدواج با محارم
يكى از خصوصياتى كه در بيش تر كتاب ها به زرتشتيان نسبت داده شده، ازدواج با محارم (يعنى خواهر، مادر و دختر) است و در تاريخ نيز به اين امر اشاره شده است كه برخى از پادشاهان و بزرگان زرتشتى با محارم خود ازدواج كرده اند; ولى مهم اين است كه اين امر ريشه در عقايد زرتشت ندارد و بعدها در اين آيين متداول شده است; چنان كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) به انحرافى بودن اين عمل اشاره مى كنند .
 

yasin_d

عضو جدید
کاربر ممتاز
آموزگار بد با آموزش خویش،سخن ایزدی را برمی گرداند وخرد زندگی را تباه می کند او براستی مردمان را سرمایه گرانبها یراستی ومنش نیک وبی بهره می کند .

ای مزدا ! ای اشه !

بدین سخنان که از مینوی من بر می آید نزد شما می گزارم


گاهان/ یسنه/هات32/9

اوستا /جلد یک /صفحه25 /جلیل دوستخواه

در بند های بعد نیز از بدکاری آموزگاران بد ومنحرف ساختن زنان ومردان شریف سخن می گویندوبه مکافاتی اشاره می نماید که فردا برای این منحرف کنندگان ، که با آموزش نادرست مردم را از بهترین کار باز میدارند ، وعده داده است . وبالاخره کرپنها (امرا وپیشوایان دیویسنا ومخالف آیین زرتشت) وکاویها (طبقه دیگری از امرا وپیشوایان ) را در شمار این منحرف سازندگانند ، شماتت می نماید که نمونه یاز آن را در ذیل می آوریم .



ای مزدا!

این را نیز می پرسم !

آنانند که می بینند چگونه "کرپان"،"کوی"هاو"اوسیخش"(پیشوایان وفرمانروایان دیو پرستان بوده است ) جهان را برای ایشان ، گرفتار خشم وآزار کرده وجهانیان را همواره به ناله وزاری در آورد ه وهیچ گاه در پرتو "اشه" برای پیشرفت وآبادانی جهان نکوشیده اند .

گاهان /یسنه /هات 44/20



از این سروده های زرتشت چنین بر می آید که حتی در زمان خود او نیز کاهنین ومعلمین کج اندیش به تحریف دین می پرداخته ومردم را از راه راست منحرف می ساخته اند .انحراف دین زرتشت پس از او بحدی روشن وواضح است که نه تنها همه محققین بلکه موبدان زرتشتی نیز نمی توانند منکر آن گردند .
 

yasin_d

عضو جدید
کاربر ممتاز
آموزه‌های معاد، آخرالزمان و منجی موعود در دین زرتشت، با یک‌دیگر پیوندی ناگسستنی دارند. این آموزه‌ها در متون دینی زرتشت از اوستا تا پهلوی، دست‌خوش تغییرات و تحولاتی بوده امّا صورت تکامل یافته اعتقاد به منجی و رستاخیز را که به طور کامل در متون پهلوی (متون دینی زرتشت در دورۀ ساسانیان) آمده، در آموزه‌های خود زرتشت و متون اوستا می‌توان یافت.
در اعتقادات زرتشتیان، و به طور مشخص در متون پهلوی، جهان به نه هزار یا دوازده هزار سال کیهانی تقسیم می‌شود. در سه‌هزار سال پایان جهان، سه منجی از نسل زرتشت ظهور می‌کنند که پس از آمدن «سوشیانت» منجی موعود سوم، روز رستاخیز فرامی‌رسد که از آن با نام‌های «فراش‌گرد» یا «فرشوکرتی» نام برده می‌شود.
واژۀ فراش‌گرد و فرشوکرتی از ریشۀ فراشا (frasa) به معنای جان تازه بخشیدن است، و از این‌روی به روز رستاخیز یا آخرالزمان فراش‌گرد می‌گویند که در آن زمان، حیات جدیدی به جهان داده می‌شود.
طبق اعتقادات زرتشتیان درباره آفرینش جهان، پس از این‌که اهوارمزدا موجودات دنیوی را آفریده، اهریمن (خدای شرّ) نیز دست به خلقت مشابه زده و در کنار هر یک از مخلوقات اهورامزدا که سراسر نیکی بوده‌اند، آفریده‌ای سراسر بدی را همراه کرده که از این رو، جهان دچار آمیزشی میان خوب و بد شده است.
به هنگام فرشوکرتی (آخرالزمان) سوشیانت، یا همان منجی موعود، شرایط را برای شکست کامل اهریمن و نابودی او فراهم می‌کند. دنیا مرحله «جدایش» را تجربه می‌کند و دست اهریمن بار دیگر از این جهان کوتاه می‌شود.
بنابر متون پهلوی، در آن روز و پس از به ثمر نشستن تلاش سوشیانت پیکرهای بی‌جان زنده می‌گردند و جهان نو می‌شود؛ بدی از بین می‌رود و نیکی سراسر جهان را فرا می‌گیرد؛ دیگر اهریمنی وجود ندارد و اهورامزدا بر همه چیز سلطه می‌یابد و قوانین او بر جهان حکم فرما می‌شود. این حالت در طبیعت نیز اثر می‌گذارد.
دیگر مردم از قحطی و فقر نمی‌هراسند، زیرا به مرحله‌ای از کمال می‌رسند که خوراکشان معنوی خواهد شد.
طبق اعتقادات زرتشت، فرشوکرتی نه تنها پایان خوب این جهان بلکه همان رستاخیز است، زیرا در آن روز جهان با ویژگی‌های کنونی‌اش از بین خواهد رفت و جهانی دیگر پدید می‌آید. در واقع معاد و رستاخیز در عالمی دیگر بپا نخواهد شد، بلکه همین جهان است که با نابودی اهریمن صحنه رستاخیز و بهشت موعود می‌شود.
در آیین زرتشت جهنم و عذاب برزخ ابدی نیست، به هنگام فرشوکرتی پروردگار، دسته‌ای از گناه‌کاران را از دوزخ رهایی می‌بخشد و آنان که بخشی از نیروهای اهریمنی را در وجود خود دارند با نابودی اهریمن نابود می‌شوند و جهان، سراسر بهشت خواهد شد.
مطابق این اسطوره آخرالزمان و رستاخیز هر دو یک چیز هستند و رسالت موعود، فراهم کردن زمینه چنین روی‌دادی است. آغاز این بستر در سه دوره هزار ساله زمانی با آمدن زرتشت فراهم می‌گردد و پایان آن با ظهور سوشیانت انجام می‌پذیرد.
بنابر این باور، زرتشت، پیامبر بزرگ ایرانی در آغاز هزاره دهم پا به عرصه گیتی گذاشت و به دینی الهام یافت. در پایان این هزاره منجی اول از نسل زرتشت، ظهور می‌کند. نام او هوشیدر است. با تولد او خورشید ده روز در وسط آسمان خواهد ماند و او در سی سالگی به مقام دیدار اهورامزدا می‌رسد. جهان برای مدتی از زشتی پاک خواهد شد، امّا دوباره اهریمن چیره می‌شود.
هوشیدر ماه، نام دومین منجی است که در پایان هزارۀ یازدهم از عمر جهان به دنیا می‌آید، او نیز رسالت خود را انجام می‌دهد (تا در پایان این دوره با برگشت ضحّاک و کمک دیو آشموغ حاکم ستم‌گر ایرانی بار دیگر عالم به تباهی کشیده می‌شود).
منجی سوم، سوشیانت مهم‌ترین منجی موعود آیین زرتشت، در پایان هزاره دوازدهم و آخر عمر جهان ظهور می‌کند. او نیز از نسل زرتشت است و با چهره‌ای نورانی و برخوردار از فرّه ایزدی. او دیو آشموغ را که جلوه دروغ و گمراهی است، از بین می‌برد و به کمک یارانش مظاهر اهریمن را یک‌به‌یک نابود می‌سازد. دیوان و تمام نیروهای اهریمنی شکست می‌خورند و به جای اولیه خود برمی‌گردند و با مجاهدت او تمام مردم و همۀ گیتی به کمال می‌رسند و رسالت زرتشت را به پایان می‌رساند.
بنابر متون پهلوی زرتشتی، پیوند عمیقی میان سه مفهوم آخرالزمان، رستاخیز و منجی وجود دارد، اما این سؤال همواره در ذهن زرتشت‌پژوهان وجود داشته که این باورها و به طور دقیق‌تر این افسانه‌ها را تا چه حد می‌توان به خود زرتشت نسبت داد؟ آیا دینی که زرتشت از آن سخن می‌گفت و اصول آن را تبلیغ می‌کرد، چنین باورهایی داشته است؟
 

amirgb

اخراجی موقت
درود بر فرزندان برومند ايران زمين
دخت های پاک دامان
و پسران نيک انديش
و نفرين باد تا ابد بد خواهان و انيران را.
برای آنکه شما را رهنمون سازم بر درستی از خويش هيچ نگويم تا مبادا ابلهان بگويند که کج انديشی های خويش حکم مطلق داند.آن سان که پيش از اين گفتند.
رجوع کنيد بر کتاب های زير تا گزافه گويی های متن فوق بر شما روشن آيد.
اما نخست پرسش کنيد تا بدانيد که نگارنده کيست و از چه روی بر آن استناد می شود و جايگاه علمی اوی در مباحث مربوط به اديان در کجاست(هاشم رضی).
1-گنجينه ی اوستا
2-تاريخ مطالعات دين های ايرانی
3-زرتشت و تعاليم او
4-ترجمه ی نيايش های اوستايی
5-دين قديم ايرانی
6-عصر اوستا
7-تاريخ تحليلی اديان و مذاهب
8-راهنمای دين زرتشتی
9-آيين زروانی
10_ادبيات سنتی زرتشتی
11-آيين مهر/ميتراييسم
12-اديان بزرگ جهان
13-سير تکاملی تمدن
14-چشمه ی خورشيد
15-مدعيات نبوت و مهدويت
16-بيان الاديان
17-اوستا
18-ونديداد
(2 کتاب فوق به لحاظ پژوهش تطبيقی که در آنها صورت گرفته از اهميت به سزايی بر خوردار است)
19-حکمت خسروانی
20-آيين پر رمز و راز ميترايی
21-زرتشت پيامبر ايران باستان
22-پژوهشی در گاه شماری و جشن های ايران باستان
23-تاريخ آيين راز آميز ميترايی
24-تاريخ مطالعات ايرانی
برای تهيه هر يک از کتاب هايی که ياد کرديم و نيز آشنايی حظوری با يکی از انديشمندان زرتشتی (که نامشان از خاطر برده ام زيرا 3-4 سالی از فيض حضور محرومم به سبب آنکه دانشگاه در شهر اصفهان است)که عمرشان فزون باد.و نيز صدها کتاب ديگر در اين باره ز انديشمندان دگر به کتاب فروشی فروهر(اگر اين نام نيک توانی خواند) در خيابان فلسطين پايين تر از خيابان انقلاب مراجعه نماييد.
باشد که مقبول افتد
(دل تاب نمی آورد.چه کنم.
در رد اين گزافه گويی ها به يک نکته اکتفا ميکنم و می گذرم.و آن بيان تقابل بين نيکی و خير است با شر و بدی که از آن به عنوان دو گانه پرستی در دين زرتشت ياد می کنند.دانشمندان به ظاهر مسلمان که جز دروغ گويی در خرجينشان هيچ يافت نمی گرديد از برای مقبول جلوه دادن آيين اسلام و اثبات برتری بر ايين زرتشتيان تشکيک پيش آوردند قافل از آنکه روزی دامان خويش بگيرد.
آيا مسلمين دو گانه پرستند؟اگر جوابتان خير است پس کام فرو بنديد و زين پس از اظهارنظر های ملوکانه ی خويش ديگران به فيض مرسانيد.زيرا آنچه را زرتشتيان اهرمن نامند مسلمين شيطان بخوانند.همان کردار که اهرمن تواناست بر انجام آن شيطان نيز.
و اگر جوابتان آری است اينبار نيز کام بر بنديد که ره به خطا رفته ايد. در اين مقاله چون نگارنده که به آن اشاره کرديد بر اين دوگانگی صحه می گذارد نشان از فهم غلط اوست از آيين زرتشت و دگر سخنانش نيز قابل استناد نيست.
باقی مطالب شما را پيش کش)
 

yasin_d

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما همان جواب سوال آخر را بدهید بس است. نمی خواهد برای ما کتاب ردیف کنی .
برای تذکر من 10 نسخه از کتابهای بالا را خواندم.
همچنین شیطان مخلوق خداست و نافرمان از فرمان او و نه در مقابل او بلکه در مقابل انسان.
ولی گویا اهرمن شما در مقابل مزدا می ایستد؟؟
در ضمن اگر خواستید بگین یک چند صد جلد کتاب شیعی و سنی براتون بفرستم
 

raadashkan

عضو جدید
مصداق عینی

مصداق عینی

با عرض پوزش از دوستان
این پست در جهت پاستوریزه سازی سایت پاک می شود و این حقیر هم رسما از سایت خداحافظی می کنم
در پناه خدا باشید
 
آخرین ویرایش:

yasin_d

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز خوب است که شما اومدید و نظری دادید
ولی یک نکته رو فراموش نکنید. اون هم تفاوت میان خود اسلام و برداشت اعراب از اسلام در زمان حمله به ایران.... من در مورد خود اسلام صحبت کردم.

اگر بخواهم از منظر یک ایرانی و تنها یک ایرانی به قضیه نگاه کنم حرف شما تا حدودی درست .
ولی نه به خاطر اینکه اعرابی که دم از اسلام می زدند. اسلام رو آوردند و به زور شمشیر و ... پس خود اسلام را قبول نکرد

مثل اینکه دولت مردان اروپا و امریکا بگند چون با ایران ناسازگاریم پس نفت از اونها نمی خریم. اونها به نفت ما محتاجند
و یا اینکه ما بگیم چون با اونها ناسازگاریم پس لوازم و وسایل اونها رو وارد نکنیم. ما هم به اونها محتاجیم.

پس همین طور ما به اسلام محتاجیم.
 

amirgb

اخراجی موقت
بزار یکم ساده بگم شاید فهمیدی
ظاهرا هم شما و هم بقیه دوستان یکم زبان فارسیتون لنگ می زنه و نمی فهمید من چی میگم.
کتاب هایی که بهتون معرفی کردم برای این بود که با دین زرتشت از نگاه یک محقق آشنا بشید که انصاف و بی طرفی رو تو نوشته هاش رعایت می کنه
نه از دید کسی که با غرض مطلب می نویسه
حال نداری کتاب بخونی یه بار که اومدی تهران خبر بده ببرمت محله ی زرتشتی ها با اساتید و موبد های اونجا حرف بزن ببین چی میگن.
آخه زرتشت بی نوا کجا گفته که اهریمن خداست؟اگه این حرف رو زده باشه که دیگه به قول امام علی پیغمبر صاحب کتاب نمیشه.اگر هم منظورتون اینه که بعدن زرتشتی ها اینو گفتن خوب بابا ما مسلمونا هم گفتیم علی الله.یا یکسری از شیعه ها میگن جبرییل قرار بود رو شونه ی علی بشینه اشتباهی رفت رو شمنه ی پیغمبر نشست.پس الان همه ی مسلمونا از راه به درند؟

یه علت وجود داره که اینهمه باور غلط در مورد زرتشت هست
اونم اینه که مسلمونا تو کتاباشون کم نذاشتن از دروغ و چرت و پرتو مزخرف که نسبت دادن به این بد بختایی که از ترس جونشون جرات دفاع نداشتن(آخه در سایه سار عدل اسلام بودن)
اونم به این دلیل که دیدن در مقابل زرتشتیان راستین هیچ حرف جدیدی ندارن که بگن.هر حرفی که اینا به عربی می گفتن زرتشت به فارسی گفته بود.اونم نه الان بیش از چند هزار سال پیش .پس تا حد امکان مزخرف گفتند و کم کم خودشون هم این دروغ ها رو باور کردن.مثل شما.
اگر شما یا هر کس دیگه بگه که زرتشتی ها دوگانه پرست هستن در واقع گفته که همه ی ادیان دوگانه پرست هستند.چون در همه ادیان شیطان وجود داره و فقط اسمش فرق داره.که با عوض شدن این اسم ماهیت وجودش عوض نمی شه.در اسلام میگید فرشتان مقرب خدا .زرتشت میگه امشاسپند.حالا چرا این تغییر اسم از نظر شما باعث تغییر ماهیت هم میشه خود دانید با مغز علیل خویش.
در مورد کتاب هات باید بگم اگه مال بعد از مشروطیت هست بذار تو کتاب خونه خاک بخوره که ارزنی نمی ارزه و جز یاوه چیزی توشون نیست.چون تمام سعی اقایون تو این دوره تدوین اصل ولایت فقیه بوده و بیشتر کردن نفوذشون در جامعه برای رسیدن به قدرت خانوم.اما اگه مال قبل از مشروطیت هستش.
این کتاب ها دو دستن
یا نویسنده یه ملای سادست که بازم این دسته حرف عقلانی نداره
یا دانشمندان و موحدین هستن که ته کتاب همه ی اینا هم یک حرفه
ایزد یکتا
که اینم ما با خرد بهش رسیدیم
نیاز به دوباره کاری نیست
می مونه راه های رسیدن به ایزد
که مولانا جواب داده
(هیچ ترتیبی و آدابی مجوی/هر چه می خواهد دل تنگت بگوی)پس هر کسی از یک طریق به خدا میرسه
چراغ راهشم می تونه هر کدوم از پیامبرا و یا اماما باشه .چون اونا همه یک حقیقت رو فریاد می زدند.که خلاصه ترین حالت بیانش میشه
کردار نیک
گفتار نیک
پندار نیک
ببینم چیزی هست که برای سعادت ادم بهش اشاره شده باشه و تو این سه جمله نباشه؟
این دفعه که مثل خودتون و با زبون کوچه بازار باهاتون حرف زدم ببینم بازم خودتون رو میزنید به نفهمی
 

arsi3030

عضو جدید
آقا امیر اصل حرفتون رو آدم بخواد بگیره بجاست و منطقی اما نمیفهمم چرا اینقدر تند صحبت میکنید و به نوعی توی یه بحث آزاد به طرف مقابلتون توهین میکنید؟!!! :w19:

____________________
دلم تنگ است دلم ميسوزد از باغي که ميسوزد...
نه بيداري...
نه ديداري...
نه دستي از سر ياري..
مرا آشفته ميسازد چنين آشفته بازاري...
 

raadashkan

عضو جدید
دوست عزیز خوب است که شما اومدید و نظری دادید
ولی یک نکته رو فراموش نکنید. اون هم تفاوت میان خود اسلام و برداشت اعراب از اسلام در زمان حمله به ایران.... من در مورد خود اسلام صحبت کردم.

اگر بخواهم از منظر یک ایرانی و تنها یک ایرانی به قضیه نگاه کنم حرف شما تا حدودی درست .
ولی نه به خاطر اینکه اعرابی که دم از اسلام می زدند. اسلام رو آوردند و به زور شمشیر و ... پس خود اسلام را قبول نکرد

مثل اینکه دولت مردان اروپا و امریکا بگند چون با ایران ناسازگاریم پس نفت از اونها نمی خریم. اونها به نفت ما محتاجند
و یا اینکه ما بگیم چون با اونها ناسازگاریم پس لوازم و وسایل اونها رو وارد نکنیم. ما هم به اونها محتاجیم.

پس همین طور ما به اسلام محتاجیم.


ما؟ شما از قول همه حرف می زنید؟ من هیچ نیازی به این اسلام ندارم. در این مورد هم در مطلب « نامسلمان کیست، مسلمان چیست» توضیح دادم.
اما این جمله زیبا « اسلام را پیاده نکردند یا اسلام نیاوردند یا اسلام واقعی چیز دیگری است» هم شده نقل و و نبات دهان آنها که اسلام در خلا را مطرح می کنند و نمی توانند برای آن نمونه عملی مناسب پیدا کنند.
عجیبه در جامعه ای که مملو شده از این همه رذایل اخلاقی، همه دم از اسلام واقعی می زنند. خوب آقا جان شما که شیعه واقعی هستی و حتما الگوت امام حسینه برو خیابون بدون ترس از جونت فریاد عدالت خواهی سر بده. تا بخوای هم که سوژه برای ظلم ستیزی پیدا می کنی.
ولی اگر جراتش رو نداری، لطفا دم از اسلام واقعی نزن.
 
آخرین ویرایش:

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
امیر جان شما هم می تونستید مثله ما حرف بزنید رو نمیکردیدا !! لوول;):smile:
ببخشید پاپرهنه پریدم آخه خیلی برام جالب بود...
شرمنده بحثتون رو ادامه بدین ما هم گوش میدیم!
 

amirgb

اخراجی موقت
پوزش

پوزش

آقا امیر اصل حرفتون رو آدم بخواد بگیره بجاست و منطقی اما نمیفهمم چرا اینقدر تند صحبت میکنید و به نوعی توی یه بحث آزاد به طرف مقابلتون توهین میکنید؟!!! :w19:
درود
شما اصل مطلب ببینیند باقی را بر این کمینه ببخشایید.تند زبانی من زان روست که وقتی در احوال 150 سال اخیر نظاره می کنم و دست های پیدا و پنهان این قوم بر سر زمینه چینی از برای رسیدن به وصال قدرت می بینم و خیانت هایی که بر این مردم برفت .خون به رگهای من جوش می زند.
و انگاه که کسی در مقام دفاع از ایشان بر آید و مسلمین را پاک بر شمرد افسار زبان ز دست رها شود
که این خود قصه ایست مفصل.و در این مجال نگنجد
شما اصل مطلب را عنایت نما .باقی قصور این کمینه است که بر من به پادافره نگیرید.
 

amirgb

اخراجی موقت
سلام
امیر جان شما هم می تونستید مثله ما حرف بزنید رو نمیکردیدا !! لوول;):smile:
ببخشید پاپرهنه پریدم آخه خیلی برام جالب بود...
شرمنده بحثتون رو ادامه بدین ما هم گوش میدیم!
درود
ای کاش در کنار مطالبی که گه گاه بیان می دارید و موجبات تفرج روح می گردید و زآن رو از شما سپاس گزارم
گاه نیز از موضع نقد در آیید تا با اندیشه های شما نیز بیش آشنا گردیم
 

yasin_d

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز شما اول فرق امشاسپند و فرشتگان مقرب رو بفهم تا بعد...
بهتره به همون به دین خود باشی...
و به حرف این ملا ها گوش نکنی...
فعلا که عمل یکی از اون ملا ها 50 ساله داره غرب رو کلافه می کنه
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود
من مثل شما دو دوست عزیز نه مطالعه ای در این زمینه کردم و نه صاحب نظرم
شما بحث کنید ما هم تشویق طرفین !
فقط خواهش می کنم با هم مهربون تر باشید و به صورت گفتمان آزاد بحث کنید
یاعلی
 
آخرین ویرایش:

gordafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
كسي قبول ميكنه ايين زرتشت رو از ابتداي امر در تاپيكي جداگانه به صورت درس بده؟
من خيلي مشتاق يادگيري اين دينم چون دين ايرانه خودمه پيامبرش از خاك و اب خودمه
اگه كسي هست كه بگه اگه نيست كتاب معرفي كنه البته اميرچند تا معرفي كيده براي كسي كه چيزي نميدونه هم مناسبه؟
مرسي دوستان
 

amirgb

اخراجی موقت
كسي قبول ميكنه ايين زرتشت رو از ابتداي امر در تاپيكي جداگانه به صورت درس بده؟
من خيلي مشتاق يادگيري اين دينم چون دين ايرانه خودمه پيامبرش از خاك و اب خودمه
اگه كسي هست كه بگه اگه نيست كتاب معرفي كنه البته اميرچند تا معرفي كيده براي كسي كه چيزي نميدونه هم مناسبه؟
مرسي دوستان
درود
این درخواست شما بسیار سنگین است
و هر کسی را یارای اجابت نیست
پیشنهاد می کنم خویش در پی آن باشید
کتاب های گونه گون معرفی نمودم
بخوانید
اگر در تهران به گذران عمر مشغولید بگویید تا آدرس دهم انجمن زرتشتیان را تا حضورا با اندیشمندان و بزرگان ایشان صحبت کنید و راستی را ز ایشان شنوید و نه از نقل من و دگران
 

hayaba

عضو جدید
دوست عزیز شما اول فرق امشاسپند و فرشتگان مقرب رو بفهم تا بعد...
بهتره به همون به دین خود باشی...
و به حرف این ملا ها گوش نکنی...
فعلا که عمل یکی از اون ملا ها 50 ساله داره غرب رو کلافه می کنه




ببخشید این جوری میام وسطه بحثتون
اما من یه چیزو این وسط نفهمیدم این عمله مثلا کدوم ملاء که غرب رو کلافه کرده؟
اٍ... یادم نبود راستی این ملا ها کی رو کلافه نکردن !؟
 

amirgb

اخراجی موقت
دوست من گفتار نگاه دارید تا همچون من تهدید به اخراج نگردید
 

gordafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود
این درخواست شما بسیار سنگین است
و هر کسی را یارای اجابت نیست
پیشنهاد می کنم خویش در پی آن باشید
کتاب های گونه گون معرفی نمودم
بخوانید
اگر در تهران به گذران عمر مشغولید بگویید تا آدرس دهم انجمن زرتشتیان را تا حضورا با اندیشمندان و بزرگان ایشان صحبت کنید و راستی را ز ایشان شنوید و نه از نقل من و دگران
مرسي اره خودم بهتره دنبالش برم
 

amirgb

اخراجی موقت
درود
شریف جان
بخشی از آموزه های زرتشت از برایتان می نویسم به زودب
اما صواب همان است که گفتم
 

felani7

عضو جدید

با کشته شدن رستم سپاه ایران به حالت متزلزل در آمد و خود شاهنشاه یزدگرد در راس ارتش قرار گرفت و آماده مقابله با مسلمانان در برابر هجوم آنان به پایتخت گشت. به گفته طبری جنوب عراق بعد از فتح مسلمانان ویران و روستاها و شهرهای آنجا دچار قحطی شد و در سال 17 هجری بخش زیادی از مردم آنجا از گرسنگی تلف شدند. وبا و بیماریهای مرگبار روانه آنجا شد. حدود 9 ماه پس از رخداد قادسیه سعد ابی وقاص چندین لشگر روانه ماورای فرات کرد. در این هنگام یزدگرد در منطقه بابل عراق بر کرانه فرات مستقر شده بود تا سد راه لشگر مسلمانان از ورود به پایتخت ایران شود. مهران - هرمزان - نخویرگان که از سرداران ایران بودن وی را یاری دادند. فیروزان حدود 9 ماه پس از قادسیه از سعد ابی وقاص شکست خورد و لشگرش کشته شدند و بابل به تصرف سعد در آمد. این فتح، مسلمانان را نزدیک به تیسفون کرد و خطر حمله جدی شد. "هرمزان" برای جمع آوری لشگری از مردم راهی اهواز گشت. "فیروزان" به همین قصد راهی نهاوند شد. "شهریار درکوتی" به نزدیکی تیسفون رفت و در آنجا مستقر شد. "نخویرگان" در غرب تیسفون در ناحیه شرقی بابل مستقر شد. "فرخان و پیهومان" هر کدام در نواحی از جنوب غرب تیسفون مستقر شدند. ولی باز این لشگر آرایی ایرانی ها در برابر عربهای جنگجو و قبایل متعدد عربستان ناچیز بود و از طرفی دیگر کشور در مرحله بحران قرار داشت. به گفته طبری شمار لشگر عرب بیش از 100 هزار مرد جنگجو بوده است. لشگر ایران بعد از مقاومت هایی شکسته شد و عربان تیسفون را محاصره کردند. در نتیجه یزدگرد از ناحیه غرب پایتخت به شرق تیسفون منتقل شد. شهر تیسفون یکی از آبادترین، پررونق ترین، زیباترین و متمدن ترین شهرهای خاورمیانه بود. ثروتهای 1200 سال شاهنشاهی ایران در آنجا اندوخته شده بود. مجسمه های طلای پادشاهان گذشته، مجمسه طلای حیوانان، تاج های شاهنشاهی نوشیروان و خسروپرویز، جامهای زرین چندین هزار ساله و . . . از طرف دیگر خبر این منابع ایران به گوش مردمان عربستان رسید و به گفته تاریخ نویسان عرب بیش از نیم میلیون نفر برای بدست آوردن این جواهرات و طلاها روانه تیسفون شدند. مدافعان ایرانی بیش از دو ماه مقاومت نمودند. در همین حین هیئتی از ایران جهت صلح و پیشنهاد تملک جنوب عراق راهی لشگر عربان شد. ولی مسلمانان آن را رد کردند و محاصره شهر را ادامه دادند. در نتیجه مردمان از گرسنگی گربگان و سگان شهر را خوردند و به تدریج از روی ناچاری شهر را تخلیه کردند. تیسفون غربی در سال 19 سقوط کرد.

به نظر مياد وقتي يك متن تاريخي رو اينجا قرار مي دهيد، بايد منبع اون رو هم اضافه كنيد.:gol:
 

Lu30Fer

عضو جدید
بهتره هرکس به فکر دین خودش باشه
چون همه ادیانی که میشناسم اکنون برای رسیدن قدرتمندان و حاکمان به اهداف پلید و کثیف خودشان است
بحث در مورد اصل ادیان بهتر از ملعبه هایی است که بنام دین انجام میشود:gol:
 

mehrce

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
گفتار نیک؟
دوست عزیز،اینکه یه سری مثلا مسلمونا چیکار کردن من کاری ندارم.ولی نوع حرف زدنت در مورد اون مسلمونا با گفتار نیک جور در میاد؟
بهتره به جای تعصب ، سعی کنیم چیزی یاد بگیریم.چه از زرتشت و چه از اسلام.
موفق باشید.
;)
 

ram_call17

عضو جدید
من که به شخصه چیزای درزرتشت دیدم که بسیاری از ایراداتو خرافات اسام را رفع می کنه؛اما نگید مثال که حوصله ندارم.مطالب باید کوتاه باشن آقایون.
خودزرتشت نسبت به محمد برتری هایی داره به نظرم،اگه باهم مقاسیه شن.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
من که به شخصه چیزای درزرتشت دیدم که بسیاری از ایراداتو خرافات اسام را رفع می کنه؛اما نگید مثال که حوصله ندارم.مطالب باید کوتاه باشن آقایون.
خودزرتشت نسبت به محمد برتری هایی داره به نظرم،اگه باهم مقاسیه شن.
خيلي جالبه شما ادعايي رو مطرح ميكنيد اما براي اثباتش حال و حوصله نداريد.
 

ram_call17

عضو جدید
بله خوب،قرار نیس کسیو قانع کنم که.بچه مسلمونا خاصیتشون اینه اگه خود خداهم بیاد چیزی خلاف گذشته بگه بهشون،قبول ندارنو از قبل رای دادن،بعد هم اسمشو میذارن خلوص ایمان!
;)
 

civil.7

عضو جدید
به نظر من تو اين مسائل كسي نميتونه كسيو قانع كنه
اعتقادات ما از آگاهي ما نسبت به مسائل بوجود مياد
آگاهي ما و ميزان مطالعه و درك ما از مسائل ديني يا مذهبي يكسان نيست
هر كسي به اندازه درك خودش نظر ميده
بيشتر اين بحث ها به اين خاطر بي نتيجه ميمونه
نميگم بحث نشه اما خوب انتظار نداشته باشين نتيجه بده
 

mehrce

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
بله خوب،قرار نیس کسیو قانع کنم که.بچه مسلمونا خاصیتشون اینه اگه خود خداهم بیاد چیزی خلاف گذشته بگه بهشون،قبول ندارنو از قبل رای دادن،بعد هم اسمشو میذارن خلوص ایمان!
;)

من کاری به بعضیا ندارم. ولی هروقت بحث میشه ، همه میخوان حرف خودشون رو به طرف مقابل بقبولونن و اصلا دنبال رسیدن به نتیجه نیستن. اتفاقا من این رو از بچه غیر مسلمونا بیشتر دیدم ، چون بچه مسلمونا منبعی مثل قرآن دارن ولی هرچی دلیل میارن، باز بعضیا حرف خودشون رو میزنن و اصلا حاضر نیستن یه خورده به دلایل فکر کنن و فقط مخوان یه حرفی در جواب طرف مقابل بزنن که کم نیارن.این درست نیست.
موفق باشید.;)
 

Similar threads

بالا