رفتن...

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
رفتن ادمها دردناک نیست
موندن ادمهای که ارزش موندن ندارند دردناک هست
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرگز
دلم نخواست بگویم:
هرگز
مرگ از طنین هرگز
می زاید
اما همیشه
از ریشه ی همیشه می آید
رفتن
همیشه رفتن
حتی همیشه در نرسیدن
رفتن!
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواب دیدم غریبه ای کودکی را زیر کرد رفتنت خواب مرا تعبیر کرد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
رفتن
خیلیها را اذیت میکند
اما من از رفتن هراسی ندارم
من رفتن ادمها را به چشم دیدم
انه خیلی ساده قید احساست را میزنند
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتــﮯ میـروﮮ
פـواωـت بـــاشـב حتماً פֿـבانگـﮬـבار بـگـویـﮯ!
تـا פֿـבا פـواسش را بیشتــر بـﮧ مـטּ بـבهـב؛
آפֿـر میـבانـﮯ
פֿـבا بـﮧ هـواﮮ تو مرا رهـا ڪـرבه است ..!​
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باز شب ماند و من و این عطش خانگی ام
باز هم یاد تـــــــو ماند و من و دیوانگی ام
اشک در دامنم آویخت کـــــه دریا باشم
مثل چشم تو پر از شوق تماشا باشم
 

daneh jou

عضو جدید
کاربر ممتاز
رفتن اگر چاره درد بود اینهمه درد توی دنیا نبود .... درد توی دنیا بخاطر نرفتن نیست ... به خاطر رفتنم نیست ... به خاطر بد رفتنه ... بد رفتن یعنی اول شکستن دل بعدرفتن...
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
حلالم کن اگر روزی از اینجا بی خبر رفتم......
 

AndanaEnd

عضو جدید
عاقبت بند سفر پایم بست
می روم ، خنده به لب ، خونین دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل







 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزی میرسد که بـی هیـــچ خبـری، با کولــه بار تنهاییـــم ، در جــاده های بی انتهای این دنیــــای عجیــب ، راه خواهـم افتــــاد !
من کــه غریبـــــم ..
چه فرقی دارد کجـای این دنیـا باشم ... !
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میشود بی حرف رفت
بی انکه
کلامی گفت
اما
درد میکشی
وقتی که نمیخواهی بروی
ولی با رفتاری میفهمی
او دیگر نمیخواهد
کنارش باشی
میروی تا حضورت موجب
غم و اندوهش نشود
در حالی که
نبودنهایش
تو را از پا در میاورد
ولی همینکه
حس کنی
شاد
هست انگاهر تمام دنیایت را شاد میبینی
وقتی غمگین تمام دنیایت غمگین
اخر تنها
او دنیایت هستو دیگر کسی نمیتواند بشود دنیایت
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سخت است هنگام وداع انگاه که در می یابی چشمانی که در حال عبور است پاره ای از وجود تو نیز با خود خواهد برد ...........
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیچ وقت

" بی خداحافظ "

کسی را ترک نکن..

نمی دانی..

چه درد بدی است

پیر شدن

در خم
 

H E L I A

عضو جدید
وقتی بعضی ادمها
کور هستند
چقدر لذت بخش هست
وقتی انکه با تمام وجودشان دوستش دارند
کنارشان هست
تماشایش میکنند
نزدیکش میشود
ولی حتی
از بوی او نمیفهمد
که این همان
کسی هست که
دوستش دارد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از بـیداری لذت میبـرم . . .

از سـردرد لذت میبـرم . . .

از خـوردن قرصهای رنـگـارنگ لذت میبـرم . . .

از مـشـکی پـوشــیـدن لذت می بـرم . . .

از تـنـهـایـی ِ بـی انـتـهـایـم لذت میبـرم . . .

از پـرواز توی خیالم با تـــو لذت می بـرم . . .

از تک تک کامهایی که از ســیگـار میگـیـرم لذت مـیبـرم . . .

و همین برای انـتـقـام گرفتن از زنـدگی کافیست !!
 

Melina666

عضو جدید
[FONT=&quot] آدامسـمُ با اون همـه [/FONT][FONT=&quot]"[/FONT][FONT=&quot]شیـک[/FONT][FONT=&quot]" [/FONT][FONT=&quot]بودنش، بعدِ نیم ساعت[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]زیـرِ کفشـم لـه می کنـم، تـو کـه جای خود داری [/FONT][FONT=&quot]!!

برو به درک
[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلگرم کدامین امیدم . . .

که در انتظار باز گشت تــــوام؟ !

رفتی که با بهار باز آیی . . .

ولی افســوس !

خـــــزان آمد و . . .

رفـــت و . . .

تو نیــــامدی!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی
مردونگی میخواد
بمونی
کنار
کسی که
همه دنیات هست
گاهی رفتن تنها
باعث لبخندت میشه
اما
بدون
اینجا
بدون
تو دلگیره
با اینکه
نیستی
میخندم
تا کسی
کاری بهم نداشته باشه
تا کسی
نه دلش به حالم بسوزه
نه دلباخته ام
بشه
بخواد جات پر کنه
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
رفتن
کار
ساده اییست
ماندن
بخاطر
انکه دوستش داری
اوج معرفت هست
گاهی
اشتباهی
به کسانی
دل میبندیم
که حتی
ذره ای
احساس دارند
تنها باعث
بی احساسیمان میشوند
انها
را بی رودربایستی از
زندگیتان
بیرون کنید
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی
وقتی کسی میره درد میکشی
اما بعد یه مدت میبینی که اون ادم
حتی
ارزش نداشت باهاش حرف
بزنی و به خودت میگی
به درک که
رفت
 

negar62

عضو جدید
وقتی کسی میره و ترکت میکنه بدون تو اونقدر بزرگ بودی که اون نتونست تورو توی دنیای کوچیک خودش جا کنه.پس فقط یه لبخند نثارش کن و بزار بره بدون هیچ کلامی..
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی
بعضیها
با رفتنشون
تمامیتت تو را هم با خودشان میبرند
تنها
در این لحظات میتوانی
اهسته
و ارام
سکوت کنی
و یک تمامیت جدید
برای خویش بسازی
و ان تمامیت قبلی را
به همانی که
رفت بدهی با خود ببرد
اخر اگر هم برگردانند
دیگر همه چیزت عوض شده
و نمیتوانی ادامه دهی
با تمامیت سابقت
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز

[FONT=&quot]از هـ ـمان روز اول کـه آمـ ــ ـدے[/FONT]
[FONT=&quot]بوے رفتـــ ـ ـن میـ ـدادے[/FONT]
[FONT=&quot]نگـ ــ ـو نـه کـه[/FONT]
[FONT=&quot]دستـه ے چمـ ـدانت را مُحـ ـکم تـر از دســتان مـن گرفتـه بـ ـودے[/FONT] !!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

رفت؟؟

به سلامت..

من خدا نیستم که بگویم: صد بار اگه توبه شکستی باز آی

آنکه رفت.... به حرمت آنچه که با خود برد حق برگشت ندارد..

رفتنش مردانه نبود.... حداقل مرد باشد برنگرد.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راهــــش را تقســــــــيم كرد:

رفتنش به من رســــــــيد ...
رسيدنش به ديــــــــــــگري!
 

m.asn

عضو جدید

پشتش‌ سنگين‌ بود و جاده‌های دنيا طولانی .
میدانست‌ كه‌ هميشه‌ جز اندكی از بسيار را نخواهد رفت.
آهسته آهسته‌ میخزيد ،
دشوار و كُند ،
و دورها هميشه‌ دور بود.
سنگ‌پشت‌ تقديرش‌ را دوست‌ نمیداشت‌ و آن‌ را چون‌ اجباری بر دوش‌ میكشيد.
پرنده‌ای در آسمان‌ پر زد ، سبك !
و سنگ‌پشت‌ رو به‌ خدا كرد و گفت:
اين‌ عدل‌ نيست ،
اين‌ عدل‌ نيست...
كاش‌ پُشتم‌ را اين‌ همه‌ سنگين‌ نمیكردی
من‌ هيچ‌گاه‌ نمیرسم.
هيچ‌گاه .
و در لاك‌ سنگی خود خزيد ،
به‌ نيت‌ نااميدی.
خدا سنگ‌پشت‌ را از روی زمين‌ بلند كرد.
زمين‌ را نشانش‌ داد .
كُره‌ای كوچك‌ بود.
و گفت :
نگاه‌ كن ،
ابتدا و انتها ندارد .
هيچ كس‌ نمیرسد.
چون‌ ،

رسيدنی در كار نيست ، فقط‌ رفتن‌ است !

حتی اگر اندكی .
و هر بار كه‌ میروی ،
رسيده‌ای.

تو با هر قدم که بر می داری ، اراده مرا در زمین جاری می سازی !

همه قصه همین است.
و باور كن‌ آنچه‌ بر دوش‌ توست ،
تنها لاكی سنگی نيست،
تو پاره‌ای از هستی را بر دوش‌ میكشی ؛
پاره‌ای از مرا .
خدا سنگ‌پشت‌ را بر زمين‌ گذاشت.
ديگر نه‌ بارش‌ چندان‌ سنگين‌ بود و نه‌ راهها چندان‌ دور.
سنگ‌پشت‌ به‌ راه‌ افتاد و گفت:
رفتن ،
حتی اگر اندكی ؛
و پاره‌ای از (او) را با عشق‌ بر دوش‌ كشيد.

 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
کلاغ جان!
قصه من به سر رسید…

سوار شو!
تو را هم تا خانه ات می رسانم…

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

رفتن ات ثانیه ها را هم ترسانده

همان هایی که تا دیروز

"رفتن"

ورد زبانشان بود

امروز لکنت گرفته اند... !
 
Similar threads

Similar threads

بالا