آخرِ جنوטּ مـﮯدانـﮯ ڪجاست ؟
بـﮧ خاطر تـو ، از تو عبور کردטּ !
همیشـﮧ ڪـﮧ نباید مجنون وار سر بـﮧ بیایاטּ گذاشت !
مجنوטּ هـآ گاهـﮯ مثل منند !
منـﮯ ڪـﮧ ، تو را بـﮧ لیست آرزوهاﮮ نداشته ام اضافـﮧ ڪردمـ ،
گذاشتم و گذشتمت ! . . .
*بـﮧ هماטּ محڪمـﮯ ڪـﮧ پاﮮ داشـتـنـت مانده بودمـ
محڪم ! پشت سر ، جـآ مـﮯگذرامت !*