[FONT="]او رفت و من رفتم به دنبالش، رسیدم به رد پاهایش ، رفتم در کنارش ، خیره شدم به چشمانش ،[/FONT] [FONT="] او دیگر مرا نمیشناخت ، او دیگر نگاهم را نمیخواست ![/FONT] [FONT="]دلم با این حال و هوا نمیساخت ، دلم همانجا بود که خودش را باخت[/FONT] [FONT="]باورم نمیکرد ، باور نمیکردم که دیگر نبود[/FONT] [FONT="]مرا نمیخواست ، نمیتوانستم بدون او باشم[/FONT] [FONT="]دل به دل راه نداشت ، او دیگر در دلش برایم هیچ جایی نداشت ،[/FONT] [FONT="] از چشمش افتاده بودم ، من قبل از رفتنش خودم راهش را رفته بودم[/FONT] [FONT="]میدانستم به کجا میرود ، میدانستم به جایی میرود که فراموشم کند ، برای همیشه در قلبش خاموشم کن[/FONT] [FONT="]او میدانست خیلی دوستش دارم و باز هم رفت ، میدانست برایش میمیرم و لحظه ای برنگشت[/FONT] [FONT="]برنگشت که بببیند دارم از غم رفتنش پرپر میزنم ، عشقش را با خودم به گور میبرم[/FONT]
[FONT="]هیچکـــس نمـی دانــد[/FONT] [FONT="]چقــدر جـایِ شـادمـانیهـای بـی سـبب در دل نســلِ مـا خـالیسـت [/FONT][FONT="]…[/FONT][FONT="]!.[/FONT] [FONT="]یکدیـــ ! ــــگر را گـــــــــم کرده ایم[/FONT] [FONT="]تا یــــــ ! ــــکی دیگر را پیدا کنیم[/FONT] [FONT="]به همین سادگی[/FONT][FONT="]…[/FONT][FONT="] ![/FONT]
چه رسم جالبی است!!!
محبتت را می گذارند پای احتیاجت...
صداقتت را می گذارند پای سادگیت...
سکوتت را می گذارند پای نفهمیت...
نگرانیت را می گذارند پای تنهاییت ...
وفاداریت را می گذارند پای بی کسیت...
و انقدر تکرار می کنند که خودت هم باورت می شود
که تنهایی و بی کسی و محتاج و.....
باد می وزد.
یاد تو رهایم نمی کند...
خاطرات خوب و بدت...
و...
پرسیدی تا کجا باید سفر کرد؟
رفتی و من تنها معشوقی ام که چشم براه نیست...
و در تداعی خاطرات گذشته ام موج تصویر لبخند زیبایت ،پرحسرت ترین از دست رفته هاست
یادت است میگفتی سیگار را کنار بگذارم ؟
من سیگار را کنار گذاشتم اما طعم تلخش را نه !
روزگار امروز به من فهماند که چیزهای تلختری از قهوه و سیگار هم هست !
قسم خورده ام تا به ناکجا یادت را با خودم ببرم با کسی حرف نزنم گل هارا بو نکنم زمزه هیچ خاطره ایی را دیگر از دل خیابان ها بیرون نکشم فقط بروم ... بروم تا به ناکجا برسم این ابر دلتنگی را بردارم و به هر جا که رسیدم فقط ببارم ...