رد پای احساس ...

eelhamm

عضو جدید

غمگین که باشی
فرو می‌ریزم
مثل اشک
نه مثل دیوار شهر
که هر کس چیزی بر آن
به یادگار نوشته است.

"عباس معروفی"
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زندگـــی زیبـاســـت چشمـی بـاز کـن
گردشـــی در کوچــه باغ راز کن

هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بد بینی خود را شکسـت

علـت عـاشــــق ز عـلتــها جــداســـت
عشق اسطرلاب اسرار خداست

من مـیـــان جســـمها جــان دیـــده ام
درد را افکنـــده درمـان دیـــده ام

دیــــده ام بــر شـــاخه احـســـاســها
می تپــد دل در شمیــــم یاسها

زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست
زندگی باغ تماشـــای خداســت

گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود
می تواند زشــت هم زیبا شــود

حال من، در شهر احسـاسم گم است
حال من، عشق تمام مردم است

زنـدگــی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا
صبـــح هـا، لبـخند هـا، آوازهـــا

ای خــــطوط چهــــره ات قـــــــرآن من
ای تـو جـان جـان جـان جـان مـن

با تـــو اشــــعارم پـر از تــو مــی شـود
مثنوی هایـم همــه نو می شـود
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در زندگـے بـراے هر آدمـے از يـه روز،
از يـه جــا،
از يـه نفـر،
بـه بعـد ...
ديگـر هـيچ چيـز مثـل قبـل نيستــ!
نـه روزها، نـه رنگ ها، نـه خيـابـان ها
همـه چيـز مـے شـود
دلتنگـے ...!
 

eelhamm

عضو جدید
دچار باید بود

وگرنه زمزمۀ حیرت میان دو حرف

حرام خواهد شد .

و عشق

سفر به روشنی اهتزاز خلوت اشیاست.

و عشق

صدای فاصله هاست.

صدای فاصله هایی که

- غرق ابهامند.

- نه،

صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند

و با شنیدن یک هیچ می شوند کدر .

همیشه عاشق تنهاست .

و دست عاشق در دست ترد ثانیه هاست.

و او و ثانیه ها می روند آن طرف روز.

و او و ثانیه ها بهترین کتاب جهان را

به آب می بخشند.

و خوب می دانند

که هیچ ماهی هرگز

هزار و یک گرۀرودخانه را نگشود.


 

یاربانو

عضو جدید
همه چیز را یاد گرفتم !
یاد گرفتم چجوری با تو باشم
بی انکه تو باشی !
یاد گرفتم ....
نفس بکشم بدون تو......
و بی یاد تو !
یاد گرفتم که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...
و جای خالی ات را با خاطرات
با تو بودن پر کنم !
 

یاربانو

عضو جدید
دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟

دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟

شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌
گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟:w05:



 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی هوای گریه دارم

بغض میکنم می ایم لب پنجره

و منتظر

بهانه ای

بارانی

اما

یا دل اسمان نمی شکند

یا بغض من........
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی احساست را
سکوت کن
کسانی هستند که
فقط میخواهند
تو را تنها کنند
همینکه دیدند کسی دیگر
کنارت نیست
خیلی ساده از تو میگذرند
اگر همچین کسانی وارد زندگیت شدند
هرگز خودت را بخاطرشان تنها نکن
که انها
تا همان لحظه کنارت هستند که
دورت رقیب ببیند
همینکه دیدند بی رقیبشان کردی
خیلی
ساده از تو دست میکشند
و به سراغ مسئله ای دیگر میروند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
هر شب مرا با خود میبری
میبری به جایی که تاریک است و روشنایی آن تویی
هرشب مرا به اوج میبری
میرسیم به جایی که نگاهت همیشه آنجا بود
ما یکی شده ایم با هم
همیشگی شده عشقمان، بگو از احساست برای من…
همیشه میگویم تو تا ابد برایم یکی هستی
یکی که عاشقانه دوستش دارم ، یکی که برایم یک دنیاست….

دنیای زیبایی که درون آنم
ببین یک دیوانه دائم نگاهش به چشمان توست ، من همانم!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
برای تویی که قلبت پاک است...برای تو می نویسم....برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست...برای تویی که قلبم منزلگاه عشق توست...برای تویی که احساساتم از آن وجود نازنین توست...برای تویی که تمام هستی ام دروجود تو غرق شده...برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است...برای تويی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی...برای تويی كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردی...برای تويی كه هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است ...برای تويی كه سـكوتـت سخت ترين شكنجه من است....برای تويی كه قلبت پـاك است...برای تويی كه در عشق ، قـلبت چه بی باك است...برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...برای تويی كه غمهایت معنای سوختنم است...برای تویی که آرزوهایت آرزویم است..........دوستت دارم تا ........!نه...!دیگر برای دوست داشتن هایم تایی وجود نداردبی حد و مرز دوستت دارم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تو را برای تو دوست دارم وزندگی را برای نفس های تو


گفتم دوستت دارم ، نگو نظر لطفته ، چون نظر لطفم نیست ، نظر دلمه !
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من خسته ام از اینکه هر روز فقط باشم

از اینکه عده ای سیب های یک درخت را به تاراج ببرند ولی من هنوز سیب سرخ بالای درخت را حتی بو هم نکره ام

باور نمیکنید دستانم را بو کنید

بوی سیب نمیدهد

بوی نم دارد

نم باران دیروز است
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فاصله را بگو به خود نبالد ...
خاطره ی بودن با تو تمام فاصله ها را می شکند...
 

دختربارونی

عضو جدید
برخـی می پسندند زمستان رو
به این دلیــل که معاف شان می کند از اشک های پنهانی و قرمزی چشم ها ؛
شاید یک " سرماخوردگی " ساده بهانه خوبی برای انبوه ِ پرسش ها و نگاه های متعجب باشد.
راستش را بخواهی البته ســــــاده هم نیست سرگردان هر روز صبح از خواب پریدن!

من امـــــا
می پسندم زمستان را
به جهت دوستان به ظاهر دور اما به واقع نزدیک ؛
سرمای " آن " به گرمای محبت " این " در !

همینطور
می پسندم شب را
تاریکی " آن " به روشنی " این " در !

می پسندم ماه را
سپیدی و درخشش آن به تاریکی و سیاهی آسمان در !

نیـــز
می پسندم " محمد (ص) " را
آقایی و اخلاق ِ او به پستی و بی اخلاقی مردم آن زمان در !


می پسندم ...
میپسندم همه ِ " تضــــاد ها " را که به من آموخت نیــک بنگرم حتی تیرگی ها را ، تلخی ها را و بی اخلاقی ها را ؛
و دوســـ بدارم روشنایی ها را ، محبت ها را و با اخلاقی ها را
که عجیب درخشش میکند در دل آن اولی ها .

+ نمیدانم ، شاید اگر این خوبی ها نباشد
اگر دوستان خوبم نباشند
من هم عاشق ِ ظهر های داغ تابستان شوم
که معافم کند از وجود یخ زده ی درونم
تا گرمای " آن " به سرمای " من " در شود .
 
  • Like
واکنش ها: agin

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
رو تو تعصب دارم ولی ادعایی ندارم

نمی گم خیلی خوشکلی..

چون خوشکل تراز تو زیاده


نمی گم خیلی پولداری ...

چون پولدارتر از تو زیاده


نمی گم خیلی شیرین زبونی ...

چون چرب زبون تر و خوش صحبت تر از تو زیاده


ولی..
می گم : تــ❤ــو همونی که برای من بهترینی !
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بی آن‌که بوی تو مستم کند

تا ده می‌شمارم

انگشتانم گرد کمرگاه مدادم تاب می‌خورند

و ترانه‌ای متولد می‌شود

که زاده‌ی دست‌های توست-

شاعرم

به از تو سرودن معتادم



"شمس لنگرودی"
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ببین گوش کن :


فرقی نمیکنه من و تو متولد کدوم برج سالیم ،


مهم اینه که اگه تو نباشی من همیشه برج زهرمارم . . .​
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی…

یکی که بهش اعتماد داری …

بهت اعتماد داره …

از دلتنگی هاش برات میگه …

از دلتنگی هات براش میگی …

آروم میشه …

آروم میشی …

حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه …

این حس مثل قطره های باران پاکه…
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بعضی ها خیال می کنند
دوست داشتن
ساده است
خیال می کنند
باید همه چیز خوب باشد
تا بتوانند کسی را عاشقانه دوست داشته باشند
اما...

من می گویم
دوست داشتن درست از زمانی شروع می شود
که بی حوصله می شود
که بهانه می گیرد
که یادش می رود بگوید
دلتنگ است
یادش می رود
با شیطنت بگوید
دوستت دارم

دوست داشتن از زمانی شروع می شود
که خنده هایتان بغض شود
بغض هایتان آغوش بخواهد
و ببینید آغوشش کمرنگ است
اگر در روزهای ابری و طوفانی
دوستش داشتی
شــــــــــاهکار کرده ای
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
به دلم افتاده است که به یاد من نشسته ای امشب...پلک هایت سنگین خوابند اما هنوز آنها را بر روی هم نگذاشته ای...به دلم افتاده است که دلت هوای مرا کرده و در میان خاطرهامان به دنبال من میگردد امشب ...امشب و هر شب یک دل سیر از بغضت خالی میشوم...عکست را آغوش میگیرم، وای که چقدر جایت خالی است در کنارم... دست خودم نیست اگر دستم از تو می نویسد...اگر دلتنگم و چشمانم هر شب از یاد تو خیسند... "دوستت دارم"...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن است دیگر..


گاهی دلش می خواهد


بهانه های الکی بگیرد


به هوای آغوش تو


شانه های تو..


که بعد... تــو آرام


خیلی آرام..


در گوشش زمزمه کنی:


ببین من عاشقتــــم..


به وسعت قلب کوچکم به یادتم. شاید کم باشد!


اما قلب ِ هر کسی، تمام ِ زندگی اوست..
 

eelhamm

عضو جدید
وقتی میگویی خوبم ‎
چشمانت را ازچشمانم بردار‎‎
مگرنمیدانی چشمهای توبامن حرف میزنند
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست
مرا شاد میکند و لبخند را به دنیایم هدیه میکند
حتی این روزها گاهی پرواز میکنم
من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم …
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهار من تویی حالا چه فرقی می‌کند

تقویم روی میز
اگر پایان پاییز است،

آغاز
زمستان است،

یا هر چـیز.
 
آخرین ویرایش:

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تـــــمام زنان دنیا

بـــرای مـــردانی که دوست دارند ،

شال گـــردن مـــی بافند …

جــــز من !

که نشسته ام اینجـــا ،

و بــــرای ” تــــــو “

شعــــر میـــبافم !!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میدانی گاهی
نیاز نیست همه حرفها را زد
گاهی با چشمانت حرفهایی میزنی که
از کار
زبان برنمیاید
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
تــو حـآل آدمــی کـه زیــر بـآرآن آتـش مـی گــیـــــرد
رآ نمـی فــهـــمـی . . . .
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا