رد پای احساس ...

[جاده]

رد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا
مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا
قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند......

 

[جاده]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]صبح تا شب،[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] شب تا سحر،[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] رج به رج[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] بافته ام خیال با تو بودن را....[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]..... افسوس که هرگز،[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] تن پوش من نشد،[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif] این بافته لحظه های سوخته ام....[/FONT]

 

[جاده]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]من وتو مثل دو تا رود موازی بودیم،[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]من که مرداب شدم،[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]کاش تو دریا بشوی...[/FONT]

 

[جاده]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]مــَـن بـی تــو شعـــر خــواهــم نــوشتـــ؛
تـــو بــی مـَـن
چــِـه خــواهــی کــــرد؟
اصـــلا”
یــــادت هَستـــ
کــِــه نیستــَـمــ …؟
[/FONT]

 

[جاده]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]چــقــدر مــتــفــاوتـــنــد آدمــهــا...[/FONT]
​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif] عــشــق بــرای یــکــی دلــگــرمــی
و بــرای دیــگــری ســرگــرمــی ![/FONT]

 

[جاده]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]باد
به نوازش گیسوان من بیا
و فریاد مرا با خود ببر...
بی‌ وفایان را به تو سپرده ام
آنان که در دل خود سنگ رویانده بودند
و تنهایی را به من آموختند
و آنان که خود از سنگ بودند
و آتش را در دل من بر افروختند[/FONT]....

 

[جاده]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]"زمستان "،زمستان است[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]نگاه سردتو بر من زمستان است[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]صدای سرد تو بر من زمستان است[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بهار چشم تو بر من زمستان است[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]به گرمی دل نمیبندم[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دلم لبریز از سردیست[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]در آغوشت پناهم نیست[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]چرا دنیا چرا دنیا[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دلم از درد میسوزد[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]کسی با من موافق نیست[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]به درد خود گرفتارم[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]لبانم خشک از سردیست[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]صدایم مرده[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دل خشکیده[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دنیایم زمستان است[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]چرا دنیا چرا دنیا؟ ..[/FONT]

 

[جاده]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]تو میخواستی بشی "سنگ صبورم"[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] تو شدی "سنگ" و من هنوز " صبورم"! [/FONT]
​

 

[جاده]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]باران که می بارد تو می آیی[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif] باران گل، باران نیلوفر[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] باران مهر و ماه و آئینه[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] باران شعر و شبنم و شبدر
باران که می بارد تو در راهی[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] از دشت شب تا باغ بیداری[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] از عطر عشق و آشتی لبریز[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] با ابر و آب و آسمان جاری
غم می گریزد، غصه می سوزد[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] شب می گدازد، سایه می میرد[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] تا عطرِ آهنگ تو می رقصد[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] تا شعر باران تو می گیرد[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]از لحظه های تشنه ی بیدارتا روزهای بی تو[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif] باران غم می کشد ما را و می بینی[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] دل می کشد ما را تو می دانی.....[/FONT]

 

[جاده]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دفتری بود که گاهی من و تو
می نوشتیم در آن
از غم و شادی و رویاهامان
از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم
من نوشتم از تو:
که اگر با تو قرارم باشد
تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد
که اگر دل به دلم بسپاری
و اگر همسفر من گردی
من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال
تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا!!!
تو نوشتی از من:
من که تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گریه کردم
با تو خندیدم و رفتم تا عشق
نازنیم ای یار
من نوشتم هر بار
با تو خوشبخترین انسانم…
ولی افسوس
مدتی هست که دیگر نه قلم دست تو مانده است و نه من!!![/FONT]

 

[shabnam111]

خاری شده ای به چشمم،
اما...
به چشمم خوار نمیشوی،
...

 

[tools]

من باشم و تو باشی و باران ، چه دیدنی است
بی چتر حس پرسه زدن ها نگفتنی است
پاییز با تو فصل دل انگیز بوسه هاست
با تو صدای بارش باران شنیدنی است

 

[ESPEranza]

בرב בلت را بــﮧ کســے نگو

چون یاב مــے گیرنـב

בلت را از کجا

بــﮧ בرב آورنـב

 

[جاده]

کاش یک لحظه به جایم بودی
​

تا بدانی که چه دردی دارد:​

وقتی اندازه سنگینی یک کوه، دلت غمگین است​

و به اندازه تنهایی یک چاه، تو هم تنهائی​

و به اندازه آوارگی باد، تو هم آواره​

کاش یک لحظه به جایم بودی ​

تا بفهمی که چه دردی دارد:​

باغبانی که تبر می سازد
​

و درختی که به اندیشه هیزم شدن از سبز شدن دل کنده
​

و اجاقی که از آتش خالیست
​

کاش یک لحظه به جایم بودی
​

تا بدانی که چه دردی دارد:
​

وقتی از عشق نداری سهمی
​

و در آنجا که دلی هست وسیع
​

نیست یک ذره برایت جایی
​

کاش یک لحظه به جایم بودی...
​

نه!! پشیمانم از این گفته خویش ​

که اگر یک لحظه
​

و فقط یک لحظه ​

تو به جایم بودی می شکستی آسان ​

نه!! پشیمانم از این گفته خویش
​

کاش هرگز تو نباشی چون من...!
​

 

[جاده]

هنوز كابوس رفتنت را
​

بيدار نشده ام​

با وجود اين همه زمان !​

صداي سكوتت مي آيد ​

از لاي نسيم ​

كه بي خيال ، چشمهايم را مي بَرد​

مي بَرد تا ناكجاي هزار كجاي نامعلوم !​

و آنجا رهايم مي كُند ​

بي نشان ...
​

​

 

[جاده]

امشب تنهايم
​

و اندوه شب ، آزرده ام مي كند ...
​

ديگر از خيالت خسته ام !​

و سهم من ​

از تمام تو ​

واژه اي جوهري است از نامت
​

كه ذهن سپيد كاغذ را
​

لك مي كند
​

سياه ! ​

و حسرتي مي نهد بر دلم ​

سخت
​

سنگين !
​

و فقط خدا می داند که
​

جاي خاليت را هیچ ستاره ای پر نمی کند...​

بیا و ببین که چقدر
​

بي رحم شده ام اين روزها!
​

تمام شعرهايم را می سوزانم
​

پنجره ها را می بندم
​

با خيالت می جنگم
​

و ديگر نم نم باران عاشقم نمي كند
​

رنگ آبي زيبا نيست
​

و از همه بدتر اينكه
​

دوستت ندارم !
​

باز هم دروغی كبود...
​

خنده ام مي گيرد!!!​

از همه خسته ام
​

خسته از همه
​

بيش از همه از خویش
​

 

[جاده]

هنوز هم
​

يادت ويرانم مي كند
​

مي شود بر لحظه هايم
​

و هيچ دستي
​

ياور آبادانيم نيست
​

هيچگاه نبوده !
​

خويشتن را از ياد برده ام
​

ودر اين غروب غريب ،
​

گريه امانم را بريده
​

لعنت بر من كه دوستت دارم هنوز
​

لعنت بر تو كه دوستم نداشتي هرگز!
​

و امشب باز
​

بي تواشکهای این آواره ی همیشه تنها
​

در باريكترين كوچه هاي صبرش
​

سرريز مي شوند
​

آسان
​

بچه گانه
​

وتنها...​

و اين است ​

تقدير بدون تو...!!!​

 

[جاده]

هر که مـــــرا دید…
​

​

تو رانفــــــــــــرین کرد! ...
​

 

[فرزانه رفیعی]

حضورت را به باد می سپارم
شاید با رها کردنت به من برگردی

 

[فرزانه رفیعی]

از تنهایی بی تو نمی گویم
وقتی نیستی همه میدانند تنهایم
برای روزهایی میگریم
که تو با من بودی
و غریبانه تنها مردم​

 

[فرزانه رفیعی]

سرم را گرم میکنم

تا سرمای دلم را تاب بیاورد​

 

[فرزانه رفیعی]

هوایم را غبار دورغهای پر هوس پرکرده

گرد دوستت دارم های شهوت آلود تمام شهر را پوشانده

تمام وجودم میسوزد از آلودگی های دلهای پر تزویر

خواهش میکنم

بس است دارم خفه میشوم

یکی دنیا را تعطیل اعلام کند​

 

[baran72]

بی قرار !

مثل قطاری که سراسیمه سوت می کشد

در ایستگاه آینه ها خاک می خورم ...

بی دلیل

مثل کتابی که رو به چشمهای بسته، باز می شود

از مرز کسالت گذاشته ام !

اما،

به هر بهانه که از یاد بردی ام

حالا خیال کن که دل بی ستاره ای

یک آسمان ستاره را

به تو تقدیم می کند ...

این یعنی

آغاز ...

آشتی ...

خورشید من! بخند ...

 

[جاده]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چه قدر دوست داشتم تمام دلتنگي هاي اين روز ها را با كسي تقسيم مي كردم ، و يا كسي بود براي گوش دادن و درد دل كردن ، بماند كه آنقدر فاصله زياد شده كه هرچه فرياد مي زنم گويا صدايم را نه تو مي شنوي و نه هيچ كس ديگر...

[/FONT]

 

[جاده]

بعضی وقتا حسش نیست غصه بخوری رسما غصه تورومیخوره......

 

[جاده]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
می دونی دلتنگی یعنی چی؟

دلتنگی یعنی اینکه: بشینی به خاطراتت باهاش فکر کنی ...

اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ولی چند لحظه بعد شوری اشکهای لعنتی ،

شیرینی اون خاطره ها رو از یادت ببرند.....[/FONT]
​

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]

 

[جاده]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دلم کسی را می خواهد که به چشم هایم گوش کند[/FONT]
​

​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کسی که نگاهم را در باغچه ی خانه اش بکارد[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]​

​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و هرروز به بوته های تشنه ی احساسم آب دهد[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کسی که از نگاهم بخواند که امروز هوای دلم[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آفتابی است یا ابری و سرد[/FONT]
.
.
.

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کسی که دلم هر روز برایش تنگ می شود[/FONT]
​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دلم کسی را می خواهد که شبیه هیچ کس نباشد![/FONT]
​

 

[baran72]

گاهی دلم برای خودم تنگ میشود...

دلم برای كودكی هایم تنگ شده!

برای روزهایی كه تمام زندگی ام را می توانستم در پرواز بادكنكی خلاصه كنم...

برای روزهایی كه تمام غمم را با یك لبخند فراموش می كردم...

دلم برای معصومیتم تنگ شده!!!

برای تمام آنها كه بودند

دلم برای آن روز ها كه می توانستم با نگاه مهربانی،

وجودم را پر از عشق كنم؛تنگ شده است.

دلم برای خدا تنگ شده است....

خدایی كه گمش كردم

خدایی كه در جست و جوی من است!

دلم برای آن خــــــــــدا،دلم برای آن كودكـــــــی ها تنگ است.......!

 

[shabnam111]

حرمت نگه دار
مگر نمیبینی
احساسم پیر شده است...

 

[baran72]

من تو را گم کردم
جایی آنسوتر از دیروز
گمان کنم همان جا که رویاهای شبانه ام مرا گم کردند...
همان جا که جبر زندگی به من آموخت؛
و هندسه ی زندگی به طور شهودی و ملموس به من نشان داد:
بین عشق و دوست داشتن
تنها یک علامت میتوان جا داد:
نامساوی........