رد پای احساس ...

ati3254

کاربر حرفه ای
از بس خوابت را دیده ام دیگر نمیگویم خوابم می آید . . .
میگویم یارم می آید . . .
وعده ما همان رویای همیشگی . . .
 

ati3254

کاربر حرفه ای
به قول فروغ شهامت میخواهد سرد باشی و گرم بخندی . . .
آنقدر از حادثه پرم که وقتی به خانه میرسم تلویزیون لم میدهد روی کاناپه تا مرا تماشا کند . .
 

li.j@

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]سراپا اگر زرد پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی ، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم
اگر خون دل بود ، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است ، آورده ایم
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان ، گردنیم !
اگر خنجر دوستان ، گرده ایم !
گواهی بخواهید ، اینک گواه :
همین زخمهایی که نشمرده ایم !
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم[/FONT]
 

li.j@

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حرفهاي ما هنوز ناتمام...
تا نگاه مي کني:
وقت رفتن است
بازهم همان حکايت هميشگي !
لحظه ي عظيمت تو ناگزير مي شود
آي...
ناگهان
چقدر زود
دير مي شود!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
همیشه در کوچه ها
قدم میزنم
در این هیاهو گم میشوم
ولی
هر بار
حضورت را
در کنارم حس میکنم
و این
برایم
خود امنیت
هست
 

eelhamm

عضو جدید
مـَردی که عـَطر ِ تو را زده بود

در خیابان از کـنارم گذشـت ....

و این یعنے : قـتل ِ غیر ِ عمد .....



 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهي دلت از سن و سالت مي گيرد،


ميخواهي کودک باشي


کودکي که به هر بهانه اي به آغوش غمخواري پناه مي برد،


و آسوده اشک مي ريزد


بزرگ که باشي . . .


بايد بغض هاي زيادي را بي صدا دفن کني
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
پلــک مــي بنــدم،

جهــان جــانــم از عطــر بــوســه ات،

ســرشــار مــي شــود!

وقــتي

شهــد خيــالِ بــوســه ي تــو

مستــم مــي كنــد چنيــن،

درحيــرتــم

شــرابِ چشمــه ي نــوشــت

چــه مي كنــد بــا مــن؟!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به استخدام تو بودم؛ تمام وقت
از همان روزی که دیدمت
و همیشه مزدم را از نگاهت میگرفتم؛ هرچند گاهی خیلی دیر
هرگز بازنشستم نکردی
و تا آخر شاعر ماندم
اما حیف که هیچگاه ثبت رسمی نشد
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز


باید بازیگر شوم ،

آرامش را بازی کنم

باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم

باز باید مواظب اشک هایم باشم

باز همان تظاهر همیشگی ” خوبم … ”


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دستاشو مشت کـرده بود... پرسـیدم توي مشتت چـیه؟!

گفت : خودتـ نگـاه کن

دستاشو گرفتم و آروم باز کردم...توی دستاش چیزی نبود!!!

گفتم : چیزی نیست کـه...

دستامــو که توی دستاش بود فشـــرد و گفت:

نبــود...ولی "حــالا هست"!
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
تنَ ت
به دشتِ گل های وحشی می ماند:
معطَّر و ناشناخته.
بوسه ام
هرجا که می نشیند
پروانه ای از خواب می پرد!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
رد پایم روی برف چه دیدنی شده
چه صدای خوش اهنگیست وقتی
صدای خنده ها را میشنوم
انگاه که
ادم برفی درست میکنند
یاد کودکیم بخیر
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا