مفهوم عقل در انديشه علي عليهالسلام
به امام عليهالسلام عرض شد: عاقل را براي ما توصيف كن! فرمود: "خردمند كسي است كه هر چيزي را در جاي خود نهد".2
تعريف فوق، تعريف مفهوميِ جامعي است كه همانند هر تعريف مفهومي ديگر، هنوز به حالت مشهود در نيامده است، لذا ناچاريم شاخصهايي را كه ايشان به صورت اشاره به مفهوم فوق، بيان داشتهاند متذكر شويم. تا مفهوم عقل براي خواننده، ملموستر شود. از طرف ديگر، بود و نبود يكي از اين شاخصها در فرد يا گروهي نشانگر قوت يا نقص عقل آن فرد يا گروه ميباشد.
الف. گفتار منطقي
علي عليهالسلام فرمود: "از ويژگي خردمند آن است كه چيزي را نگويد كه امكان تكذيب آن داده شود".3 خردمند منطقا به گونهاي سخن ميگويد كه ضمن اين كه صغراهاي سخن متقن ميباشد، از توالي صغري و كبري نتيجه به دست ميآيد و به لحاظ منطقي قابل تكذيب نيست برخلاف "كانا"4 كه سخن وي سست و نشان دهنده كاستي خرد اوست.
ب. گفتمان استدلالي
علي عليهالسلام فرمود: "خردمند هرگاه سخن گويد آن را با حكمت و مثال همراه سازد ولي احمق هرگاه سخن بگويد به دنبال آن سوگند ياد ميكند".5 خردمند ضمن اين كه به گفتار منطقي توانايي دارد، براي صحت گفتار خويش به حكمت يعني استدلال عقلي و مثال يعني يافتههاي تجربي استشهاد ميكند؛ به عبارت بهتر به گفتمان استدلالي تن ميدهد. در مقابل، فرد احمق قسم ميخورد يعني از طرف گفتوگو ميخواهد بدون استدلالِ منطقي ـ تجربي حرف او را بپذيرد، كه اين شيوه گفتمان از نظر امام علي عليهالسلام نشانه حماقت و بيخردي است.
ج. طرد باطل
"به علي عليهالسلام گفته شد خردمند كيست؟ فرمود: كسي كه باطل را [از خود] براند".6 خردمند نه تنها سخن بيپايه و اساس نميگويد بلكه، سخنان بيمنطق و باطل را همواره طرد ميكند و تحت تأثير القائات ديگران اقدام به باطل، از جمله گواهي دروغ و نظاير آن، نميكند.
د. پيش بيني
علي عليهالسلام فرمود: خردمندي به واقع رسيدن با ظن و تخمين و آگاهي يافتن به آنچه كه نيست با به كار بردن آنچه كه هست ميباشد".7 (العقل الاصابة بالظن، و معرفةُ ما لم يكن بما كان)
طبق تعريف فوق، عقل يك فرآيند ذهني است كه فرد به وسيله آن از معلوم به مجهول پي ميبرد و از مقدمات به نتيجه ميرسد. پس مقصود علي عليهالسلام از عقل همان خرد رياضي است كه شخص عاقل را به حل معادلات رياضي قادر ميسازد. البته عقل توسعه يافته ميتواند "مسائل اجتماعي" را نيز درك نموده و همبستگيها را پيدا كند.
ناگفته نماند، پيش گويي بدون استناد از شاخصهاي "خردورزي" نيست بلكه آيندهنگريِ توأم با استدلال و پيشبينيِ همراه با برنامه از شاخصهاي عقل ميباشد چرا كه واژه تدبير در سخنان علي عليهالسلام اين ايده را رهنمون ميسازد كه ايشان فرمود: "هيچ خِرَد چون انديشيدن نيست".8
البته شاخصهاي ديگري نيز در سخنان علي عليهالسلام براي مفهوم عقل بيان شده است كه از ذكرش صرف نظر ميشود. زيرا موارد مذكور، براي اين مقال وافي به مقصود است. ليكن جهت روشنتر شدن مفهوم عقل در انديشه علي عليهالسلام و كنكاش بيشتر به مقتضاي موضوع ذكر چند نكته خالي از فايده نيست.
1. عقل، غريزه خدادادي است كه خداوند در بدو تولد در وجود انسان به وديعت ميگذارد. علي عليهالسلام فرمود: "خرد، ذاتي و از ابتداي ولادت است".9
2. گرچه غريزه عقل در بدو تولد در وجود انسان به وديعت گذاشته شده ولي بدون تربيت به منصه ظهور نميرسد. از ديدگاه علي عليهالسلام ، عقل طي فرآيند تعامل اجتماعي قدرت بروز پيدا ميكند، ايشان ميفرمايند: "خردمندي با تعامل [اجتماعي، اقتصادي، سياسي و... [ظهور پيدا ميكند".10 هم او ميفرمود: "خردمندي غريزهاي است كه تجارب اجتماعي آن را ميپروراند."11
3. افرادي كه از تعامل اجتماعي و تربيت انساني محروم بمانند اين غريزه خدادادي در وجود آنها به منصه ظهور نميرسد12، و حتي افراد عاقل نيز اگر تعامل با ديگر خردمندان را ترك نمايند در خردورزي ايشان كاستي ايجاد ميگردد؛ چه اين كه علي عليهالسلام فرمود: "كسي كه از خردمندان حرف نشنود عقلش بميرد"13، فلذا توصيه ميكنند:
"با خردمندان چه دشمن، يا دوست، همنشين باش، زيرا خردمندي [آنها] بر خرد [تو] ميافزايد."14
به امام عليهالسلام عرض شد: عاقل را براي ما توصيف كن! فرمود: "خردمند كسي است كه هر چيزي را در جاي خود نهد".2
تعريف فوق، تعريف مفهوميِ جامعي است كه همانند هر تعريف مفهومي ديگر، هنوز به حالت مشهود در نيامده است، لذا ناچاريم شاخصهايي را كه ايشان به صورت اشاره به مفهوم فوق، بيان داشتهاند متذكر شويم. تا مفهوم عقل براي خواننده، ملموستر شود. از طرف ديگر، بود و نبود يكي از اين شاخصها در فرد يا گروهي نشانگر قوت يا نقص عقل آن فرد يا گروه ميباشد.
الف. گفتار منطقي
علي عليهالسلام فرمود: "از ويژگي خردمند آن است كه چيزي را نگويد كه امكان تكذيب آن داده شود".3 خردمند منطقا به گونهاي سخن ميگويد كه ضمن اين كه صغراهاي سخن متقن ميباشد، از توالي صغري و كبري نتيجه به دست ميآيد و به لحاظ منطقي قابل تكذيب نيست برخلاف "كانا"4 كه سخن وي سست و نشان دهنده كاستي خرد اوست.
ب. گفتمان استدلالي
علي عليهالسلام فرمود: "خردمند هرگاه سخن گويد آن را با حكمت و مثال همراه سازد ولي احمق هرگاه سخن بگويد به دنبال آن سوگند ياد ميكند".5 خردمند ضمن اين كه به گفتار منطقي توانايي دارد، براي صحت گفتار خويش به حكمت يعني استدلال عقلي و مثال يعني يافتههاي تجربي استشهاد ميكند؛ به عبارت بهتر به گفتمان استدلالي تن ميدهد. در مقابل، فرد احمق قسم ميخورد يعني از طرف گفتوگو ميخواهد بدون استدلالِ منطقي ـ تجربي حرف او را بپذيرد، كه اين شيوه گفتمان از نظر امام علي عليهالسلام نشانه حماقت و بيخردي است.
ج. طرد باطل
"به علي عليهالسلام گفته شد خردمند كيست؟ فرمود: كسي كه باطل را [از خود] براند".6 خردمند نه تنها سخن بيپايه و اساس نميگويد بلكه، سخنان بيمنطق و باطل را همواره طرد ميكند و تحت تأثير القائات ديگران اقدام به باطل، از جمله گواهي دروغ و نظاير آن، نميكند.
د. پيش بيني
علي عليهالسلام فرمود: خردمندي به واقع رسيدن با ظن و تخمين و آگاهي يافتن به آنچه كه نيست با به كار بردن آنچه كه هست ميباشد".7 (العقل الاصابة بالظن، و معرفةُ ما لم يكن بما كان)
طبق تعريف فوق، عقل يك فرآيند ذهني است كه فرد به وسيله آن از معلوم به مجهول پي ميبرد و از مقدمات به نتيجه ميرسد. پس مقصود علي عليهالسلام از عقل همان خرد رياضي است كه شخص عاقل را به حل معادلات رياضي قادر ميسازد. البته عقل توسعه يافته ميتواند "مسائل اجتماعي" را نيز درك نموده و همبستگيها را پيدا كند.
ناگفته نماند، پيش گويي بدون استناد از شاخصهاي "خردورزي" نيست بلكه آيندهنگريِ توأم با استدلال و پيشبينيِ همراه با برنامه از شاخصهاي عقل ميباشد چرا كه واژه تدبير در سخنان علي عليهالسلام اين ايده را رهنمون ميسازد كه ايشان فرمود: "هيچ خِرَد چون انديشيدن نيست".8
البته شاخصهاي ديگري نيز در سخنان علي عليهالسلام براي مفهوم عقل بيان شده است كه از ذكرش صرف نظر ميشود. زيرا موارد مذكور، براي اين مقال وافي به مقصود است. ليكن جهت روشنتر شدن مفهوم عقل در انديشه علي عليهالسلام و كنكاش بيشتر به مقتضاي موضوع ذكر چند نكته خالي از فايده نيست.
1. عقل، غريزه خدادادي است كه خداوند در بدو تولد در وجود انسان به وديعت ميگذارد. علي عليهالسلام فرمود: "خرد، ذاتي و از ابتداي ولادت است".9
2. گرچه غريزه عقل در بدو تولد در وجود انسان به وديعت گذاشته شده ولي بدون تربيت به منصه ظهور نميرسد. از ديدگاه علي عليهالسلام ، عقل طي فرآيند تعامل اجتماعي قدرت بروز پيدا ميكند، ايشان ميفرمايند: "خردمندي با تعامل [اجتماعي، اقتصادي، سياسي و... [ظهور پيدا ميكند".10 هم او ميفرمود: "خردمندي غريزهاي است كه تجارب اجتماعي آن را ميپروراند."11
3. افرادي كه از تعامل اجتماعي و تربيت انساني محروم بمانند اين غريزه خدادادي در وجود آنها به منصه ظهور نميرسد12، و حتي افراد عاقل نيز اگر تعامل با ديگر خردمندان را ترك نمايند در خردورزي ايشان كاستي ايجاد ميگردد؛ چه اين كه علي عليهالسلام فرمود: "كسي كه از خردمندان حرف نشنود عقلش بميرد"13، فلذا توصيه ميكنند:
"با خردمندان چه دشمن، يا دوست، همنشين باش، زيرا خردمندي [آنها] بر خرد [تو] ميافزايد."14