دورمچم به جای ساعت یکنوار مشکی بستم
تا همه بفهمن من از همه هر چه زمانو متعلق به زمان است بیزارم
من هم روزی قلبی داشتم
که توسط مردمانی ازمیان شما شکست و شکست تا سنگی شد
واکنون روزگاریست که شیطان فریاد میزند..
انسان پیدا کنید سجده خواهم کرد...
امروز دلم دوباره شکست…. از همان جاي قبلي…! کاش مي شد آخر اسمت نقطه گذاشت تا ديگر شروع نشوي…. کاش مي شد فرياد بزنم… پايان! ...دلم خيلي گرفته….! اينجا نمي توان به کسي نزديک شد!
آدمها از دور دوست داشتني ترند!
امروز دلم دوباره شکست
ان هم مثل همیشه از همان جای سابق
نمیدانم چرا گاهی دلم را خیلی ساده میشکند
نمیدانم چرا مثل دختر بچه ها عمل میکنم
و خیلی ساده با یه حرف یا یه عمل
دلم میشکنه
ساده دلانه گمان میکردم
تو را در پشت سر رها خواهم کرد!
در چمدانی که باز کردم، تو بودی
هر پیراهنی که پوشیدم
عطرِ تو را با خود داشت
و تمام روزنامه های جهان
عکس تو را چاپ کرده بودند!
به تماشای هر نمایشی رفتم
تو را در صندلی کنار خود دیدم!
هر عطری که خریدم،
تو مالک آن شدی!
پس کی؟
بگو کی از حضور تو رها میشوم!
مسافر همیشه همسفر من!
ادمهای خیلی پیچیده هستند
هرگر نمیشود به حرفی که میزنند ایمان داشت اخر ادمهای این زمانه تنها هر جا منفعتشان باشد همان جا هستند و هر جا به ضررشان از انجا میروند
هر روزتان را با شوق و ذوق آغاز کنید
هر روزم را با شوق و ذوق آغاز میکنم
به دنیا لبخند بزنید
به دنیا لبخند میزنم
روزگار به کام شماست
روزگار برایم تلختر از زهر است ...... بگذار دوباره فردا امتحان میکنم
من تمام هستی ام را در نبرد با سرنوشت
در تهاجم با زمان آتش زدم،
کشتم . . .
من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم
یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم
من زمقصدها پی مقصودهای پوچ افتادم
تا تمام خوبها رفتند و خوبی ماند در یادم
من به عشق منتظر بودن، همه صبر و قرارم رفت
بهارم رفت
عشقم مرد
یارم رفت …
زین پس تنها ادامه می دهم،در زیر باران....
حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم و کناری می اندازمش
میخواهم تنهایی ام را به رخ این هوای دو نفره بکشم....!
باران نبار من نه چتر دارم نه یار...!
با تو هوس عاشقی كردم
معنی عشق و تجربه كردم
بی تو برای تو گریه كردم
من قلبم و به تو هدیه كردم....
سادگي را دوست دارم
چون با صداقت است
هيچ دروغي درآن راه ندارد
مانندکودکي است که با چشمان معصوم اش به همه نگاه ميکند
وبا معصوميت اش هزاران حرف به دنيا ميزند
چه برکتی دارد عشقت
هر روز یادم را، قلبم را
خالی میکنم از احساس
اما شب چشمانم خیس یاد تو میشودند
گویی باید باور کرد هر آنکه از دیده برود
از دل رفتنی نیست....