وای خدای من چقدر بد
خداجون شکرت
وای خدای من چقدر بد
خداجون شکرت
قشنگ گفتی
متاسفانه هیچ وقت هیچ کدوممون برای این سلامتی شکرگذار نیستیم
خدایا شکرت
خدایا منو ببخش
خدایااااااااا شکرت بابت همه چی...خیلی دوست دارم
شبی دود خلق آتشی برفروخت | شنیدم که بغداد نیمی بسوخت | |
یکی شکر گفت اندران خاک و دود | که دکان ما را گزندی نبود | |
جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس | تو را خود غم خویشتن بود و بس؟ | |
پسندی که شهری بسوزد به نار | وگرچه سرایت بود بر کنار؟ | |
بجز سنگدل ناکند معده تنگ | چو بیند کسان بر شکم بسته سنگ | |
توانگر خود آن لقمه چون میخورد | چو بیند که درویش خون میخورد؟ | |
مگو تندرست است رنجوردار | که میپیچد از غصه رنجوروار | |
تنکدل چو یاران به منزل رسند | نخسبد که واماندگان از پسند | |
دل پادشاهان شود بارکش | چو بینند در گل خر خارکش | |
اگر در سرای سعادت کس است | ز گفتار سعدیش حرفی بس است | |
همینت بسندهست اگر بشنوی | که گر خار کاری سمن ندروی |
اول اینکه نمیدونم شما خانمی یا اقا...دیواقعا برام عجیبه که این چیزا رو می بینیم و خدا رو شکر میکنیم. نمیدونم واسه چی، نمیدونم چطور میتونیم انقدر سنگدل و بی رحم باشیم که عذاب دیگران رو ببینیم و خدا روشکر کنیم که ما سالم هستیم. خدارو شکر میکنیم که دیگران هزارجور درد و ناراحتی دارن و ما سالم و سلامتیم. فقط سلامتی خودمون مهمه حالا دیگران هرقدر هم که تو درد و رنج زندگی کنن برامون مهم نیست. فقط کافیه یه لحظه، فقط یه لحظه خودمونو جای این آدمها نه، جای پدر و مادرهایی که این بچه هارو بزرگ میکنن بذاریم، اون وقت میفهمیم شکرگذاری ما چقدر زشته، من معتقدم خدا هم از این شکر کردن های ما حالش به هم میخوره.
یاد لاه و لادن افتادم، نمیدونم به پدر و مادری که ولشون کردن و رفتن حق بدم یا نه ولی من حس میکنم سخته و اگر کسی ظرفیت این امتحان رو نداره نمیشه ملامتش کرد. اما حرف من این نیست، من میگم پدر و مادری که لاله و لادن رو بزرگ کردن به خاطر سلامتی خودشون خدارو شکر نکردن. اونا خودشونو وارد این عذاب کردن تا از درد دوتا دختر معصوم کم کنن. حواسمون باشه که خدا مارو برای خوردن و خوابیدن و شکر کردن نیافریده، یه ذره هم به فکر دیگران باشیم.
شبی دود خلق آتشی برفروخت
شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شکر گفت اندران خاک و دود
که دکان ما را گزندی نبود
جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس
تو را خود غم خویشتن بود و بس؟
پسندی که شهری بسوزد به نار
وگرچه سرایت بود بر کنار؟
بجز سنگدل ناکند معده تنگ
چو بیند کسان بر شکم بسته سنگ
توانگر خود آن لقمه چون میخورد
چو بیند که درویش خون میخورد؟
مگو تندرست است رنجوردار
که میپیچد از غصه رنجوروار
تنکدل چو یاران به منزل رسند
نخسبد که واماندگان از پسند
دل پادشاهان شود بارکش
چو بینند در گل خر خارکش
اگر در سرای سعادت کس است
ز گفتار سعدیش حرفی بس است
همینت بسندهست اگر بشنوی
که گر خار کاری سمن ندروی
اول اینکه نمیدونم شما خانمی یا اقا...دی
ولی میشه بگین اگه شکر نکنیم چی بگیم؟؟؟؟؟؟!!!!
واس چی خدا باید ناراحت بشه؟؟؟!!مثلا الان خوشال باشم که خدا همچین افریده هایی هم داره و بگم خدایا دمت گرم؟؟!!
ربطی نداشت به فضولی خودم مربوط میشداول که آقا (البته نمیدونم به قضیه چه ربطی داره)
دوم اینکه من میگم ما نباید به این راحتی از کنار رنج دیگران بگذریم. گفتم اعتقاد من اینه که شکرگذاری ما یعنی اهمیت ندادن به رنج دیگران. البته ما که کاری در حال حاضر از دستمون برنمیاد که برای اینا بکنیم ولی اگه تونستین این کارو بکنین که هم شکرگذاری از خداس هم کمک به هم نوع. اگر هم کاری از دستتون برنمیاد فقط کافیه یه کم احساس هم دردی بکنین. نیازی هم نیست که چیزی بگین. البته ببخشید من قصد جسارت به هیچ کدوم از دوستان رو نداشتم ولی فکر میکنم نباید به این سادگی از این مسائل گذشت. این آموزش غلطی هست که از کودکی و بلکه از قرون طولانی به ما دادن که موقع دیدن این چیزها خدا رو شکر کنیم.
ربطی نداشت به فضولی خودم مربوط میشد
خوب خداروشکر قبول دارین که ما کاری واس اینا نمیتونیم بکنیم و حالا میشه بگین من الان اینجا چه شکلی احساس همدردی کنم؟؟؟؟اگه چیزی نگیمم این تاپیک میاد پایین و بقیه نمیتونن ببینن....از طرفی هیچوقت شکر خدا کردن دیر نیست بنظرم ادم هر لحظه میتونه واس سلامتیش شکر خدا کنه...اینم قبول دارم نباید به سادگی از کنار این چیزا گذشت ولی خوب اگه کسی یه کاری از دستش بر بیاد که انجام میده بدون اینکه دیگری بفهمه اگه نمیتونه کاری انجام بده فک میکنم کمترین کار همون شکر کردن باشه..........در هر صورت نظر هر کسی قابل احترامه![]()
خواهش میکنمخواهش میکنم، و باز هم عذر خواهی میکنم، اصلا منظورم فضولی و این حرفا نبود.
من هم موافقم که نظر هر کسی قابل احترامه، ولی باور کنین به نظر من شکر کردن در این مواقع یعنی خودخواهی. البته باز هم میگم قصد جسارت ندارم.
خواهش میکنم
بنظر منم شکر خدا نکردن یعنی خودخواهی![]()
واقعا برام عجیبه که این چیزا رو می بینیم و خدا رو شکر میکنیم. نمیدونم واسه چی، نمیدونم چطور میتونیم انقدر سنگدل و بی رحم باشیم که عذاب دیگران رو ببینیم و خدا روشکر کنیم که ما سالم هستیم. خدارو شکر میکنیم که دیگران هزارجور درد و ناراحتی دارن و ما سالم و سلامتیم. فقط سلامتی خودمون مهمه حالا دیگران هرقدر هم که تو درد و رنج زندگی کنن برامون مهم نیست. فقط کافیه یه لحظه، فقط یه لحظه خودمونو جای این آدمها نه، جای پدر و مادرهایی که این بچه هارو بزرگ میکنن بذاریم، اون وقت میفهمیم شکرگذاری ما چقدر زشته، من معتقدم خدا هم از این شکر کردن های ما حالش به هم میخوره.
یاد لاه و لادن افتادم، نمیدونم به پدر و مادری که ولشون کردن و رفتن حق بدم یا نه ولی من حس میکنم سخته و اگر کسی ظرفیت این امتحان رو نداره نمیشه ملامتش کرد. اما حرف من این نیست، من میگم پدر و مادری که لاله و لادن رو بزرگ کردن به خاطر سلامتی خودشون خدارو شکر نکردن. اونا خودشونو وارد این عذاب کردن تا از درد دوتا دختر معصوم کم کنن. حواسمون باشه که خدا مارو برای خوردن و خوابیدن و شکر کردن نیافریده، یه ذره هم به فکر دیگران باشیم.
شبی دود خلق آتشی برفروخت
شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شکر گفت اندران خاک و دود
که دکان ما را گزندی نبود
جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس
تو را خود غم خویشتن بود و بس؟
پسندی که شهری بسوزد به نار
وگرچه سرایت بود بر کنار؟
بجز سنگدل ناکند معده تنگ
چو بیند کسان بر شکم بسته سنگ
توانگر خود آن لقمه چون میخورد
چو بیند که درویش خون میخورد؟
مگو تندرست است رنجوردار
که میپیچد از غصه رنجوروار
تنکدل چو یاران به منزل رسند
نخسبد که واماندگان از پسند
دل پادشاهان شود بارکش
چو بینند در گل خر خارکش
اگر در سرای سعادت کس است
ز گفتار سعدیش حرفی بس است
همینت بسندهست اگر بشنوی
که گر خار کاری سمن ندروی
ممنونم فاطمه جان به خاطر صحبت های خوبتربطی نداشت به فضولی خودم مربوط میشد
خوب خداروشکر قبول دارین که ما کاری واس اینا نمیتونیم بکنیم و حالا میشه بگین من الان اینجا چه شکلی احساس همدردی کنم؟؟؟؟اگه چیزی نگیمم این تاپیک میاد پایین و بقیه نمیتونن ببینن....از طرفی هیچوقت شکر خدا کردن دیر نیست بنظرم ادم هر لحظه میتونه واس سلامتیش شکر خدا کنه...اینم قبول دارم نباید به سادگی از کنار این چیزا گذشت ولی خوب اگه کسی یه کاری از دستش بر بیاد که انجام میده بدون اینکه دیگری بفهمه اگه نمیتونه کاری انجام بده فک میکنم کمترین کار همون شکر کردن باشه..........در هر صورت نظر هر کسی قابل احترامه![]()
میشه بگین پس چه زمانی بایدد خدا رو شکر کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زجر بقیه رو دوست نداریم و مطمئنا برای سلامتیشون دعا هم می کنیم
ولی اگر فکر کنین میبینین ما آدما اگر چنین چیزهایی رو نبینیم و تو مشکلات قرار نگیریم به یاد خدا نمیافتیم و شکرگذار نعمت های خدا نیستیم
هرلحظه باید خدا رو شکر کرد. شکر خدا زمان نداره. مهم اینه که واسه چی خدارو شکر میکنیم. به قول خودتون چرا وقتی این چیزا رو نمیبینین از خدا غافلین؟ چرا وقتی کنار خانوادتون نشستین و خوشحالین خدارو شکر نمیکنین؟ چرا وقتی با دوستاتون میرین گردش و شادین خدارو شکر نمیکنین؟
حالا که میخاین بدونین بذارین یه چیز دیگه هم بگم. ما شکر کردنمون هم از سر بندگی نیست، از ترسه. از ترس این که مبادا نعمتامون ازمون گرفته شه. بهمون یاد دادن کفر نعمت از کفت بیرون کند. به نظر من شکر میکنیم که خودمون دچار نشیم.
من همیشه حتی وقتی درد دارم میگم خدا رو شکر
شاید دلیلمم اگر بگم شما بگی درست نیست
دوستام میگن چرا وقت گرفتاری یا حتی درد کمیگی شکر منم همیشه میگم برای اینکه ممکن بود بدتر از این اتفاق بیافته ولی الان مهم اینه نفس میکشم و میتونم زندگی کنم
خوب این خوبه، ولی به نظر من بحث قبلی فرق میکنه. به نظر من در این مورد حق با شماست، چون شما به خاطر نعمتی که دارین شکر میکنین (نعمت دچار یه اتفاق بدتر نشدن) اما درمورد بحث قبلی شکر به خاطر اینه که ما از رنج دیگران دوریم، که ...
البته من کلا خیلی دوس نداشتم چیزی بگم ولی باور کنین نتونستم جلوی خودمو بگیرم، باز هم از همه دوستانی که حس کردن بهشون توهین شده عذر خواهی میکنم.