دل نوشته های دلتنگی

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دلتنــگـم...[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دلتنـــــگ کسی کـــــه[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گردش روزگــــارش به من که رسیــــد[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]از حرکـت ایستـاد...[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید...[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دلتنگ ِ خود َم...[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]خودی که مدتهــــ ــــ ــاست گم اش کـرده ام ...[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گذشت، دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]حالا یک بار از شهر می رویم[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یک بار از دیار … یک بار از یاد … یک بار از دل … و یک بار از دست[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دلتنــگـم...[/FONT]
 

gandom.

عضو جدید
بغضهای مرطوب مرا باور کن،
این باران نیست که میبارد ،
صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون میریزد
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=6]خــدایـــــا به آنـــان که ادعـــای عاشقی تـــو را دارند[/h][h=6][/h] [h=6]

بیــــاموز که بزرگتـــرین گـــناه
[/h] [h=6]
شکـــستن دل آدمیــــان است..

[/h]
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
نقاشی اش خوب نبود!
اما…
خوب راهش راکشیدورفت…!
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
رک بگم : “وجود” داره ولی،
“بی وجوده” همین…
 

70arezu

عضو جدید
[h=1]دِلِ مَـــــن
کُــــلــبـــۀ بـــارانــیـستـــــــ ...
وَ تُـــــو ،
آن بـــارانِ بــــی اِجــــازهِ ای ؛
کِــــه نـاگــــهــــان دَر اِحــســــاسِ مَـــــــن ،
چِـــکِّــــــه مـــــی کُـــنــــــی...
[/h]
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خاطراتتــ را بہ"בور בستهـا"پـرتـابـــ کرבم


هــواے בور בستهــا هم بےتــو. . .

مثل بعـבازظهـر هاے جمعـہ بـوב. . .


++عجــــــیب استــ پـآیـیــــــز ...

سبـزتـر میکنـב انـدوهتـــــــ را ...
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به تکرار غریبانه ترین روزهای زندگیم
که عاری از دوست داشتن بود
و مملو از تنهایی
و روزهایی که سردیش را هنوز هم حس میکنم
و روزهایی که با تمام غصه هایم
زیر باران گریه کردم
راه رفتم و اسمان را قسم دادم
هنوزاین روزها چشمهایم بارانی است
دلم تنگ است
دلم گرفته
سخت درگیرم در همهمه دلتنگی هایم
بیزارم از کسانی که اطرافم هستند
دلم گرفته
از این لحظات طاقت فرسا و شکننده
چقدر دروغ میشنوم این روزها
و چقدر مملو از نیستی میشوم
دلم یک ایوان پر از تنهایی میخواهد
و یک گهواره کوچک مخصوص خودم
که دلم را بگذارم رویش
و هی تکانش بدهم
لالایی بخوانم برایش
هی دل کوچولوی من ..هی دل زخمی من
هی دل تنها ی من
بخواب ارام
هی دل غمگین من ..
دلم یک نسیم کوچک میخواهد که بیاید و اتش درونم را ارامتر کند
دیگراز این دنیای فانی چیزی نمیخاهم
هیچ چیز دلگرمم نمیکند
نه ادمها نه چیزهای مجلل اطرافم
هیچ چیز ارامم نمیکند....
 

|PlaNeT|

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

به بعضیا باید گفت :

ﻛــﺎﺷــﻜـی ﺷـُـﻌـﻮﺭﺗﻢ،

ﻣـِﺜـﻞ ﻟـﻴـﺴـﺖ ﺩﻭﺳــﺘـﺎﺕ ﻫــﺮ ﺭﻭﺯ ﺑـﻪ ﺗــﻌـﺪﺍﺩﺵ ﺍﺿــﺎﻓـﻪ ﻣــﻴـﺸُـﺪ!




 

|PlaNeT|

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

چــند وقتـی ست ،

کـه تـمام روز هـــایم ..

شـب اسـت ....



 

70arezu

عضو جدید
در حسرت موجم ، باران کفافم نیست. درمان درد من ، باران ِ نم نم نیست
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
خيانت که ميکني ديگر خيالت راحت است
ميداني که مرده است
وجدانت را مي گويم.
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلتنگی نه با قلم نوشته می شود نه با دکمه های سرد کیبورد …
دلتنگی را با اشک می نویسند !
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=1]آدم برفی از خجالت آب شد وقتی که دید
کودک گرسنه ای به هویج دماغش زل زده ست
[/h]
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
این قرص ها مرا آرامم نمی کنند… “یاد‎”‎‏ تو، و
تنها آرامبخش من‎ ‎در این
دنیاست..!
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میگن سیگار به آدم آرامش میده !

کاش یکی پیدا میشد بتونه قد یه نخ سیگار باشه
 

fatima12

کاربر بیش فعال
گاهی اوقات بی قانونی عجب بیداد می کند در عاشقی …
یکی دور می زند اما دیگری باید جریمه شود !
 

Pinar.G

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای فقر


دیریست که بر این خلق زخم میزنی

ای فقر، ای الهه ی ویران نشین درد

نقاش چیره دستی و بی رحم میزنی

بر کهنه خرقه های زمین نقشهای سرد

در لابه لای شکاف دیوارهای خیس
متن حضور تو را میتوان نوشت
یا در میان گریه ی مشکوک کودکی
آواز شوم تو را میتوان گرفت

تا ملک بوده وشاهی و دولتی
با رعیتان زمین هم آغوش بوده ای
یادت که هست تازه عروسان شاد را
پژمرده در شب اربابها نموده ای

از ناز شست تو دیوارها شد بنا
اما چه پشتها که به رقت خمیده شد
چون شاهکاری به جا مانده است زتو
آن لکه ها که به دامن تنتیده شد

ما را خیال وجود تو هیچ نیست
ما نقش قالیمان جای پای توست
هر دم به کدام حادثه تحدید میکنی؟
دیریست که سینه نشان خدنگ توست

پس بیخبر مباش که هر آینه از وجود تو
پروانه ها به جای جای زمین پر کشیده اند
آرام باش که مبادا رها شوند
این پیله ها که به بالت تنیده اند
این سینه هست و ذکر شکیبایی و دعا
تا اینچنین به کنج مدارا نشسته ایم
امروز اگر امیر لشکر تقدیر گشته ای
خندان مشو که وعده ز فردا گرفته ایم
 

*Lady Eng*

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دلم مي‌خواهد
خانه‌اي داشته باشم پر دوست
کنج هر ديوارش
دوست‌هايم بنشينند آرام
گل بگو گل بشنو...؛

هر کسي مي‌خواهد
وارد خانه پر عشق و صفايم گردد
يک سبد بوي گل سرخ
به من هديه کند

شرط وارد گشتن
شست و شوي دل‌هاست
شرط آن داشتن
يک دل بي رنگ و رياست...

بر درش برگ گلي مي‌کوبم
روي آن با قلم سبز بهار
مي‌نويسم اي يار
خانه‌ي ما اينجاست

تا که سهراب نپرسد ديگر
" خانه دوست کجاست ؟ "
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
من تو هستم و تو من نیستی ،
باید فاصله ها را برداشت ،
شاید تو من شوی
و من نیست شوم
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اومـــَـــدیـــم بَعـــــضیـــــا رو " آدَم " کُنـــیم


زیــــادی روشــــــون کــــار کـَــــردیم


" خـــُـُــــــدا " شـُــــدَن
 

Similar threads

بالا