خدایــــــــــــا
خوب می دانم که به تو نیازمندم و بی تو هیچم.
می دانم که بند بند وجودم محتاج به عنایت توست
پس دوستم بدار که چشمانم خیره به سخاوت توست،
می دانم که در ابتدا نطفه ای بودم ناچیز و در انتها لاشه ای بد بو
می دانم که از خاکم و در خاک
پس دوستم بدار که تشنه محبت پاکم.
می دانم که قلبم را سپید آفریدی و سیاه شد،
تنم را پاک آفریدی،پر از گناه شد،
مهربان آفریدی سنگدل شد
معصوم آفریدی و سرکش شد،
گفتی چنان کن و نکردم،
چنین باش و نبودم،
اما از عشق تو فروزانم که بی کرم تو لایق جهنم سوزانم
خوب می دانم که به تو نیازمندم و بی تو هیچم.
می دانم که بند بند وجودم محتاج به عنایت توست
پس دوستم بدار که چشمانم خیره به سخاوت توست،
می دانم که در ابتدا نطفه ای بودم ناچیز و در انتها لاشه ای بد بو
می دانم که از خاکم و در خاک
پس دوستم بدار که تشنه محبت پاکم.
می دانم که قلبم را سپید آفریدی و سیاه شد،
تنم را پاک آفریدی،پر از گناه شد،
مهربان آفریدی سنگدل شد
معصوم آفریدی و سرکش شد،
گفتی چنان کن و نکردم،
چنین باش و نبودم،
اما از عشق تو فروزانم که بی کرم تو لایق جهنم سوزانم