دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دو گروه از مَردان هیچگاه به زندگی عادی باز نخواهند گشت

آنان که به جنگ رفته اند و...

آنانی که عاشق شده اند !
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من تو را می خواهم . . . . .

بی سبب میکوشم . . .واژه ها را به اسارت ببرم . . . .
جمله زنجیر کنم . . . نقطه در بند کشم . . .

داغ بر روی عبارت بزنم . . .
چشم گریان باشم . . . .
سیل راه اندازم
شاخه را خشک کنم . . . . کوه را لرزانم . . .
بی سبب میکوشم
تا بگویم که تو را . . . . . آه تورا . . . . .
من تو را می خواهم . . .
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عجـــــــــایب هشت گانه اند...

آغــــــــوشِ "تـــــــــو"

هیچ بُعـــــــدی ندارد
واردش کــــــــــه شوی ،

زمــــــان بی معنــــــــا میشـود...

بی آنکـه نفـــــس بکشی روحـــــــــــَت تازه می شود ..
.
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

اگر جایی که در آن زنـــدگی می کنی را دوست نداری, آن
را عوض کن..

چون تو درخــت نیستی..!
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

اگر مدام به دیـــروز فکر کنی,نمی توانی فـــردای بهتری داشته باشی..
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببین چه ناخدایی ازمن ساخته ای، بر عرشه ی این قایقِ کاغذی ،که باامواج خیالت می روم تا آخر دنیا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
قلمروی خیالت آنقدر وسعت دارد که خورشید در آن غروب نمی کند.
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در ســمت
تـــوام
دلم بــاران, دستــم
باران
دهــانم بــاران
,چشــمم بــاران
روزم را با بنــدگی
تو پا گشــا می کنم
هر اذانی که می
وزد
پنــجره ها باز می
شوند
یــاد تو کوران می کند
هر اسم تو را که
صــدا می زنم
مــاه در دهــانم
هزار تــکه می شود
کــاش من همه
بودم
کــاش من همه
بودم
با همه دهان ها تو را
صــدا می زدم
کفش های ماه را به
پــا کرده ام
دوباره عازم تو
ام
تا بــوی زلف یــار
در آبادی مــن است
هر لب که خنده ای کند
از شــادی من است
زندگــی با
توستــــ
زنــدگی همین
حالاست
زنــدگی همین
حالاست...​
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حرفهای مــا هنوز نا
تمــام..
تا نگــاه می کنی وقت رفتن است
بــاز هم همان
حکــایت همیشگی..!
پیش از آن که با خبر
شــوی
لحظه ی عزیــمت تو
ناگزیــر می شود
آی..
ای دریغ و حســرت
همیشگی
ناگهــان
چقــدر زود
دیـــر می شود..!​
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دست ات را به من بــــده
دست هـــای تو با من آشناست
ای دیـــر یافته با تو سخن میگویم
به ســانِ ابر که با تــوفان
به ســانِ علف که با صـــحرا
به ســانِ بـــاران که با دریـــا
به ســانِ پرنده که با بهـــار
به ســانِ درخت که با جنــگل سخن می گوید
زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام
زیــرا که صـــدایِ من
با صدایِ تو آشـــناست..​
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

هـــنوز بوی عــــاشقی می دهــم
بـــوی کــاج, عـــطر یـــاس
ابـــرها هـــنوز از رویـــاهام میگذرند
پــرنده, تــو, بادبـــادک ,من می شوند
بعــد تکــه تکــه پراکــنده می روند.
هنــوز بوی عاشــقی می دهم
امــا دیگر هیچ کــجا
کســی منتـــظرم نیست..​
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
Hope abides;therefore i abide

Countless
frustration have not cowed me

I am still
alive,vibrant with live

The black cloud will disapear

The morning
sun will apear once again

In all its
supernal glory
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تصويرت را در آب ديدم

تو رفتي


من به دنبال رودخانه راه افتادم



شهاب مقربین

 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من اگر روح پریشان دارم ، من اگر غصه هزاران دارم ، به تن و زندگیم
زخم فراوان دارم ، به تو و عشق تو ایمان دارم ...

...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باران که می بارد دلم برایت تنگ تر می شود
راه می افتم
بدون چتر
من بغض میکنم ، آسمان گریه...
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای که در کوچه معشوقه ما می‌گذری
بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش

آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کمی دور شو اخر من دیگر تحمل نگاه بی مهرت را ندارم
صدایم نکن که من در دور دستها گم شده ام
دستانت را نمیخواهم اخر دیدم دستت در دست دیگری بود
از من دور شو تو هنوز معنای عشق مرا نفهمیدی
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ایـــن جایـــم

بر تلی از خــــاکستر

پــا بر تیـــغ می کشــم

و به فــــریبــــ هر صـــدای
دور

دستمال ســـرخ دلــم را تکــان می
دهــم..!
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جامه ای بافتم ، تار و پودش از عشق ، خواستم تا به تو هدیه کنم ، لیک دیدم که در آن
گوشه باغ ، لاله ای پنهانی با نسیمی می گفت : جامه عشق برازنده هر قامت نیست .
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام میگریم انقدر ارام که ستاره ها نیز صدایم را نمیشنوند و انقدر ظاهرم ارام هست که کسی نمیفهد در درونم چه غوغایی به پا شده
ارام لبخندی میزنم اخر دیگر لبخندی نمیتوانم بزنم پس ارام لبخند میزنم تا دروغ لبخندم را کسی نفهمد
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رســیـده
ام به حـس بـرگـی کـه


.

مـیـدانـد
بـاد از هر طـرف کـه بـیـایـد
،

.

سـرانـجـامـش
افـتـادن اسـت...!!

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
هر روز خورشید به زیبایی طلوع میکند اما من در غروب اسیر گشته ام
هر روز طبیعت جریان زندگی را نشانم میدهد اما من مرگ را انتخاب کرده ام
هر روز پرندگان مهاجر به من یاد میدهند پرواز کنم اما پر پرواز من شکسته
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزها به امید کسی دلخوش نیستم؛

.

و شب ها از نیامدن کسی دلگیر نمی شوم؛
بی کسی هم عالمی دارد ...!!
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نیستی ببینی بعد
رفتنت؛


.

پشت این عینک آفتابی؛

.

هوا بد جوری بارونیه ...!!
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلَـم یکــ کـوچـه
میخــواهَــــد


بـی بـن بَستـــ . .
.


وَ بــارانـی نَــم نَـــم
. .
.


وَ یکـــ خــدا ، کــه
کـَـمی بـا هَــم راه بـــرَویـــــم !!


هَـمـیــ ـن ...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا