دل نامه یا نامه دل

[MAHDI.VALVE]

آه!دریا چه آهنگ غمگینی مینوازد.
دلم گرفته است.
دارد باران میبارد نازنینم!
آسمان هم دلش برای تو تنگ شده است.
اشکهای زلالش گواهی میدهند.
دارد باران میبارد نازنینم! باران عشق...

 

[MAHDI.VALVE]

برای مهسای عزیز

می خواهم عمرم را​

با دست
های مهربان تو اندازه بگیرم ​

برگرد!​

باور کن​

تقصیر من
نبود​

من فقط می
خواستم​

یک دل سیر برای تنهایی هایت گریه کنم​

نمی دانستم گریه را
دوست نداری​

حالا هم هروقت
بیایی​

عزیز لحظه های تنهایی
منی​

اگر بیایی​

من دلتنگی هایم را
بهانه می کنم​

تو هم دوری کسانی که
دور نیستند​

در راهند​

رفته اند برای تاریکی هایت​

یک آسمان خورشید
بیاورند​

یادت
باشد​

من
اینجا​

کنار همین رویاهای
زودگذر​

به انتظار آمدن
تو​

خط های سفید جاده را
می شمارم . ​

 

[MAHDI.VALVE]

من اسم تو را همیشه زیر لب آرام تکرار میکنم
مبادا قلبم بیدارشود

 

[MAHDI.VALVE]

گیسووهات را بگو​

دست از سرِ باد بردارند​

دارد به کوه می‌زند خودش را​

 

[MAHDI.VALVE]

پروازِ هیچ پرنده‌ای را​

حسرت نمی‌برم​

وقتی قفس​

چشم‌های تو باشد​

 

[nazanin jamshidi]

بوی دل تنگی می دهم !
حتی بهار هم
پیله ی تنهایی اَم را
به روی پروانه هاش
نمی گشاید

 

[mahsa.mahsa]

برای مهسای عزیز

می خواهم عمرم را​

با دست
های مهربان تو اندازه بگیرم ​

برگرد!​

باور کن​

تقصیر من
نبود​

من فقط می
خواستم​

یک دل سیر برای تنهایی هایت گریه کنم​

نمی دانستم گریه را
دوست نداری​

حالا هم هروقت
بیایی​

عزیز لحظه های تنهایی
منی​

اگر بیایی​

من دلتنگی هایم را
بهانه می کنم​

تو هم دوری کسانی که
دور نیستند​

در راهند​

رفته اند برای تاریکی هایت​

یک آسمان خورشید
بیاورند​

یادت
باشد​

من
اینجا​

کنار همین رویاهای
زودگذر​

به انتظار آمدن
تو​

خط های سفید جاده را
می شمارم . ​

مرسی.....................لطف داری به من داداش

 

[MAHDI.VALVE]

با
شدتی وحشیانه و جنون آمیز

آن
چنان که قلبم را سخت به درد آورد

آرزو
کردم ای کاش هم اکنون همچون مسیح

بی
درنگ آسمان از روی زمین برم دارد

یا
لااقل همچون قارون

زمین
دهان بگشاید و مرا در خود فرو بلعد

اما
… نه

من
نه خوبی عیسی را داشتم و نه بدی قارون را

من
یک “متوسط” بی چاره بودم و ناچار

محکوم
که پس از آن نیز ” باشم و زندگی کنم “

نه
، باشم و زنده بمانم

و
در این “وادی حیرت” پر هول و بیهودگی سرشار، گم باشم

و
همچون دانه ای که شور و شوق های روییدن دردرونش خاموش می میرد

در
برزخ شوم این “پیدای زشت “

و
آن “ناپیدای زیبا” خرد گردم

که
این سرگذشت دردناک و سرنوشت بی حاصل ماست

در
برزخ دوسنگ این آسیای بی رحمی که …

“زندگی
” نام دارد
​

 

[MAHDI.VALVE]

بوی دل تنگی می دهم !
حتی بهار هم
پیله ی تنهایی اَم را
به روی پروانه هاش
نمی گشاید

سلام نازنین جان خوش اومدی

 

[MAHDI.VALVE]

اگر درد داری ​

تحمل کن...​

روی هم که تلنبار شد​

دیگر نمیفهمی کدام درد​

از کجاست...​

کم کم خودش...​

بی حس میشود!!​

 

[nazanin jamshidi]

سلام نازنین جان خوش اومدی

سلام دوست خوبم
متشکرم.

 

[MAHDI.VALVE]

گاهی از انسان بودنــــــــم شرم میکنم ...


گاهی
می خواهم انســــــــــان نباشم


گوسفندی
باشم ، پا روی یونجه هـــــــا بگذارم


اما
دلــــــــــی را دفن نکنم ... !


گرگی
باشم ، گوسفند هـــــــا را بِدَرم


... اما بدانم ،
کــــــــارم از روی ذات است و رازبقا ست


نه
از روی هوس ... !


خفاشی
باشم که شبها گـــــــــردش کنم


با
چشمهـــــــــای کور ،‌ اما خوابی را پرپر نکنم ... !


کلاغی
باشم که قار قار کنم


پرهــــــــایم
را رنگ نکنم و دلــــــــی را با دروغ بدست نیاورم

 

[MAHDI.VALVE]

لطفا کسی آهنگی ترانه ای شعری برایم بفرستد که یاد او را نیاورد
موسیقی بی کلام هم با من حرف میزند

 

[MAHDI.VALVE]

پنجره را باز کن ​

و
از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر ...​

خوشبختانه​

باران
ارث پدر هیچکس نیست​

 

[...SPARTACUS]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] برای زندگی کردن بهانه‌ای نمی‌خواهم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]برای نفس کشیدن تقلایی نمی‌کنم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و برای گفتن نگفتنی‌هایم هم چاره‌ای نمی‌جویم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سکوت . . .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و تنها سکوت![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و دیواری از[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نشدن [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نرسیدن[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و باز هم [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]سکوت[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و قلبی تنها با احساسی عجیب[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و نگاهی عمیق با حسرتی همیشگی[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و آهی تمام نشدنی برای تمام طول زندگی[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دنیای عجیبی است؛[/FONT]

 

[nazanin jamshidi]

وقتی تو رفتی
آتش غم دوری و فاصله در وجودم شعله ور شد ،
آسمان چشمانم ابری و دل گرفته شد و غروب غمگین عشق
در آسمان قلبم نشست!
​

 

[mina12345]

در مانده هاى ذهنم كسى راپنهان كردم كه هيچگاه دوستم نداشت/هيچوقت لبخندى واقعى حتى قطره اى اشك ياشايدلحظه ى انتظار برايم نداشت/ براى چه هنوز دوستش دارم نميدانم ولى هنوز توى تك تك قطره هاى بارون خاطرات روزهاى بودنش راميبينم

 

[mina12345]

هــ ــرگــ ـز هــ ـیــ ـچ حـ ــســـرتــ ــی در دنـ ـیـــ ـا
ایــ ــن چــ ــنـیــ ـن در یـ ـک جـ ــا جـ ـمـ ـع نــ ـمــیــشـ ــود
کــ ــه در ایــ ـن ســ ـه واژه کـ ــوتـ ـاه جـ ــمـ ــع شــ ـده:
او دوسـ ــتــ ـــم نــ ـــدارد

تــ ـنــ ـهــ ـایــ ـی یـ ــعــنــ ـی عـ ــاشــقــ ـشــ ــی
امــ ــا حــ ــق نـ ــداری بـ ـهـ ــش نـ ــزدیـ ــک شـ ــی
چـ ــون اون دیـ ــگـ ــه تــ ـنــهـ ــا نــ ـیــسـ ــت

 

[mina12345]

اشــ ـک هـ ـایـ ــی کـ ـه بــ ـی امـ ـان مـ ــی ریـ ـزنــ ـد

و بــ ـغــ ـضـ ـی کـ ــه هـ ـنــوز گــیـ ـر کـ ــرده !

نــ ـمـیــدانـ ـی چـ ــه دردی دارد

وقـ ـتــ ـی حـ ـالـ ــم در واژه هـ ــا هـ ــم ؛

نـ ـمـ ـی گـ ـنــجـ ـد!

امـ ـشـ ــب خـ ــیــلــ ـی خـ ــســتـــ ـم...

کـ ـاش مــ ــیــشـ ـد

گــ ــوشــ ـه ای نــ ـوشـ ــت:

خــ ـدایــ ـا! امـ ـشــ ـب خـ ـیــلـ ــی خـ ــســتــ ـم...

فـ ــردا صـ ــبــ ـح بــ ـیــ ـدارم نـ ـکـ ـن

 

[aynaz.m]

گاهی بغضهایم را فرو میدهم تا تو نبینی اخر تو که مرا نمیبینی اما گاهی این بغضهایم مرا میترساند نمیدانم کی مرا پیش تو رسوا میکنند اما ان روز نمیدانم تو چه خواهی کرد

 

[nazanin jamshidi]

فقط رفت

بدون كلامی كه بوی اشك دهد..

فقط رفت

بدون نگاهی كه رنگ حسرت داشته باشد

فقط رفت

و من شنیدم كه توی دلش گفت: "راحت شدم ..."

 

[MAHDI.VALVE]

ممنون از دوستای گلم


این چرخ فلک عمر مرا داده به باد

ممنون توام که کرده ای از ما یاد

رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش

آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد

 

[MAHDI.VALVE]

خواهم که در این غمکده آرام بمیرم گمنام سفر کردم و گمنام بمیرم خواه ز خدایم که به
دلخواه بمیرم .یعنی تو رو ببینم آنگاه بمیرم.

 

[MAHDI.VALVE]

هروقت بغضت گرفت صدام کن..
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]

[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]

[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif] قول
نمیدم خوبت کنم [/FONT]

[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]

[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]

[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]
ولی قول میدم پابه پات گریه کنم[/FONT]

 

[mina12345]

​

فریادها مرده اند،​

سكوت جاریست،​

تنهایی حاكم سرزمین بی كسی است ،​

​

میگویند خدا تنهاست ما که خدا نیستیم چرا تنهاییم؟؟!!!​

​

 

[mina12345]

​

​

تو چه می فهمی حال و روز کسی را که دیگر هیچ نگاهی دلش را نمی لرزاند...؟!​

​

​

​

​

​

​

واسه چی برگشتی؟! آخه چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا؟! چرا دوباره داغ دلمو تازه کردی؟!​

​

دارم می سوزم تو این دوراهی و سردرگمی. خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا! به دادم برس!​

 

[mani24]

گآه وَقتَش نِمیرِسَد...

گآه اَز صَبر خَستِه می شَوی...

گآه مُنتَظِری کِه بِیآیَد...

گآه دِلَت بَرآیِ قَدیمیهآ تَنگ میشَوَد...

گآه رآبِطِه هآ شِکل عَوَض میکُنَند...

یآ دَر گُذَشتِه... یآ دَر آیَندِه...

چِه فَرقی می کُنَد...

بیچآرِه حآلِمآن کِه...

مُدآم خَرآبِ دیروز و فَردآ می شَوَد

 

[mani24]

تو چه می فهمی حال و روز کسی را که دیگر هیچ نگاهی دلش را نمی لرزاند...؟!​

واسه چی برگشتی؟! آخه چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا؟! چرا دوباره داغ دلمو تازه کردی؟!​

دارم می سوزم تو این دوراهی و سردرگمی. خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا! به دادم برس!​

نمی دانم
نمی دانم در کدام فصل از خاطراتم جاودانه شده ای
که همیشه میهمان نگاه منی
نمی دانم چگونه آمده ای
که حتی با اینکه نیستی
از تمام بودن ها ماندنی تري
کجای آرزوهایم تو را نقاشی کرده ام
که آرامش تمام رویاهایم شده ای

 

[aynaz.m]

نفسهایم که دیگر بالا نمیاید از این دردی که دارم هر روز در تنهایی خود اشک میریزم تا کسی نداند چه میکشم تا بتوانم به سادگی نقش ادمی شاد را بازی کنم

 

[MAHDI.VALVE]

بار الها عزيزانم را به
آرامش برسان

طوري كه
آنقدر

خوش باشند

كه حتي به ياد منه سرگردان
نيفتند

و بار الها به من صبري عطا
كن

كه اين لبخند زيبايي را كه
آفريدي

درك كنم و دوباره سينه ام مالامال از
عشقش گردد

و در دل
عشق

آتشي بيفروز كه چون من شيدا
گردد.