دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

fati24

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
زندگی یعنی خون دل خوردن
زیر اوار ارزو مردن.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دل ادمها را نمیتوانی درک کنی
وقتی نمیتوانی
گوش فرا دهی به سخنانشان
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] من مرده ام[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]و این را فقط[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]من می دانم و تو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]که چای را تنها در استکان خودت می ریزی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]خسته تر از آنم که بنشینم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]به خیابان می روم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]با دوستانم دست می دهم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]ــگیرم کلید را در قفل چرخاندی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]دلت باز نخواهد شد[/FONT][FONT=&quot]![/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]می دانم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]من مرده ام[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]و این را فقط من می دانم و تو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]که دیگر روزنامه ها را با صدای بلند نمی خوانی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]نمی خوانی و[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]این سکوت مرا دیوانه کرده است[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]آنقدر که گاهی دلم می خواهد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]مورچه ای شوم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تا در گلوی نی لبکی خانه بسازم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]و باد نت ها را به خانه ام بیاورد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]یا مرا از سیاهی سنگفرش خیابان بردارد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بگذارد روی پیراهن سفید تو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]که می دانم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]باز هم مرا پرت می کنی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]لا به لای همین سطرها[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]لا به لای همین روزها[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]این روزها[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در خواب هایم تصویری است[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]که مرا می ترساند[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تصویری از ریسمانی آویخته از سقف[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]مردی آویخته از ریسمان[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]پشت به من[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]و این را فقط من می دانم و من[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]که می ترسم برش گردانم[/FONT][FONT=&quot]...[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
من مرده ام
و این را فقط
من می دانم و تو
تو
که چای را تنها در استکان خودت می ریزی
خسته تر از آنم که بنشینم
به خیابان می روم
با دوستانم دست می دهم
انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است
ــگیرم کلید را در قفل چرخاندی
دلت باز نخواهد شد!
می دانم
من مرده ام
و این را فقط من می دانم و تو
که دیگر روزنامه ها را با صدای بلند نمی خوانی
نمی خوانی و
این سکوت مرا دیوانه کرده است
آنقدر که گاهی دلم می خواهد
مورچه ای شوم
تا در گلوی نی لبکی خانه بسازم
و باد نت ها را به خانه ام بیاورد
یا مرا از سیاهی سنگفرش خیابان بردارد
بگذارد روی پیراهن سفید تو
که می دانم
باز هم مرا پرت می کنی
لا به لای همین سطرها
لا به لای همین روزها
این روزها
در خواب هایم تصویری است
که مرا می ترساند
تصویری از ریسمانی آویخته از سقف
مردی آویخته از ریسمان
پشت به من
و این را فقط من می دانم و من
که می ترسم برش گردانم...
چه تلخ میشود
وقتی دوستش داری
خودش میداند
اما تمام مدت
تو را نادیده میگیرد
دیگر نمیتوانی بخندی به روزهای از دست رفته ات
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز

[FONT=&quot]هر قلبي دردي دارد[/FONT]
[FONT=&quot]فقط نحوه ي ابراز آن متفاوت است[/FONT]
[FONT=&quot]برخي آن را در چشمانشان پنهان مي كنند و[/FONT]
[FONT=&quot]برخي در لبخندشان[/FONT] ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در کوره راه
همیشه به دنبال کسی میگردی تا دستت را بگیرد
اما نمیدانم در کوره راه عشق
که دستم را میگیرد جز خدا
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر هيچوقت بعد از هر لبخندي خدا را شکر نميکنيد
حقي نخواهيد داشت بعد از هر اشکي از او گله مند باشيد . . .
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی هر روز برای گذشته از دست رفته اندوه میخوریم یادمان میرود حال فعلی ما تبدیل به گذشته میشود کاش بجای اینکه دلی را بشکنیم و دوستت دارمی را به کسی که دوستش داریم نگویم و تنها به گذشته فکر کنیم انگاه دیگر کسی کنارمان نخواهد ماند که دوستش داشته باشیم اخر عزا میگیریم برای دوستت دارمهایی که ناگفته ماند و دوستت دارمهایی که از دست میرود را نمیبینیم
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
ز من جدا شد و گفت:
کار خداست!
مانده ام
مگر خدای او خدای من هم نبود!!!
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
قــیـامـتی سـت..!
از لـحـظه ای که
زنــگ ِ تــلـفن بـــلـند مـی شـود..
از جـــا مــی پَـــرم..!
تــا لـحـظه ای کـه..
مــثـل ِ هـمـیـشه..
“تــــو نـــیـستـی ”..!

 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره پلک دلم مي‌پرد، نشانه چيست؟
شنيده‌ام که مي‌آيد کسي به مهماني

کسي که سبزتر از هزار بار بهار
کسي، شگفت کسي! آن چنان که مي‌داني
 

zahra.71

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی ارزش واقعی یک لحظه را ،

تا زمانی که به یک " خاطره " تبدیل شود ؛
نمی فهمیم ...
 

daneh jou

عضو جدید
کاربر ممتاز
همیشه از اول قصه ها میترسیدم.... (( یکی بود یکی نبود ))
همیشه برام سوال بود همونی که اول بود بعدش رفت و نبود؟؟؟؟
این ترس یه روزازدلم ریخت...یه روزدیدم یکی هست ((یکی بود )) .... دیگه به (( یکی نبود )) فکر نکردم ....
اما داستان تکرار شد...
و من جواب سوال بچگیمو فهمیدم ..... فهمیدم فقط یه قسمتش درسته... (( یکی بود )) ....چون اونی که هست وقتی دیگه نیست میشه یکی بود
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کاش وفاداری همیشه برای یکی نبود تو بعضی رابطه ها یکی وفادار و یکی بی وفا و همیشه اونیکه وفادار میمونه اشک میریزه
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
حالا که رفته اي،

اين روزها دلتنگم

دلتنگم که رفته اند،

آن روزها...!!
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
حوا که بغض کند

خدا اگر سیب هم بیاورد

چیزی جز آغوش آدم ، آرامش نمیکند
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند

قاب عکس توست ولی شیشه عمر من است


بوسه بر مویت زنم ترسم که مویت بشکند


رشته موی توست ولی ریشه عمر من است
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلداده که باشی میفهمی حال و روز لیلی
اخه دلداده بود اما مجبور بود سکوت کنه
اما تو زمونه من
دلداده هیچکس نباید شد
اخر همه به دروغ تظاهر میکنند مجنون هستند
 

robotnic

عضو جدید
حتی بر سر قبرم کلاغ ها با جامه سياه می آيند
با قار قار کردنشان برايم اشک می ريزند
افسوس کسی ديگر جز آنها يادی از من نمی کند
گويا از نسل مرغانم نه آدميان ...


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ادمها را نمیتوان درک کرد اخر هر کدامشان متفاوت با دیگریست
حتی نوع دوست داشتنشان
برای خودم متاسفم که بخاطر خودخواهی و غرور خود هرگز به کسی نمیگویم دوستت دارم
تنها در عمل میخواهم نشان دهم بدتر از ان اینکه تفسیر میکنم تمام حرفهای انها را که دوست دارم و به خود میگیرم
تویی که این را میخوانی بدان دوستت همیشه دوستت دارد
تنها مغرور هست از تمام دوست دارمهای مرده خود معذرت میخواهم
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگه يه روز بغض گلوت رو فشرد
خبرم کن
بهت قول نمي دم که بخندونم
ولي مي تونم باهات گريه کنم
اگه يه روز خواستي بري
حتما خبرم کن
قول نمي دم که ازت بخوام وايسي
اما مي تونم باهات بيام
اما اگه يه روزي سراغم رو گرفتي
و خبري نشد سريع به ديدنم بيا
احتمالا بهت احتياج دارم
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلـمان پوسید سلطان بانو
نگاهی به ما بیانداز
شاید
بهاری شد.

دیگر
حال نوشته کوتاه و بلنــد را هم نداریم
سلطان بانو ، بفرمایید چه کنیم
آن
آفتابه لگن طلا را بیاورید رویمان را بشوییم
تا
شوری آن برود
شاید
چشمه جوشانش آب نیسانی باشد برای شفای چاکران

 

mohandes.paydar

عضو جدید
چه حـرف


بی ربـطیست


کـــه مــرد


گریـــه نمــی کند !


گاهـــی آنقدر بغــــض داری ...


کـــه فقـــط


بایــد مـــرد بــاشـی


تـا بتوانی گریـــه کنـــی
.
 

daneh jou

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا حکمت آفرینش دل چی بود که وقتی عاشق میشه باید هرکاری بکنی و وقتی شکست میخوره نمیتونی هیچ کاری بکنی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دل که تنگ شد تنها به دیوار تکیه کن
اخر ادمها دیگر احساس ندارند
هر کس گفت با احساسم بدان هم ان بی احساس ترین هست
هر کس گفت جوانمرد و باغیرت هستم بدان مخالف حرفهایش هست
هر کس گفت معنای عشق را فهمیده و درد کشیده بدان او نیز باعث درد کشیدنت میشود
هر کس گفت دوستت دارم تنها نگاهی به چشمانش بیانداز تا بدانی حقیقت میگوید یا نه
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سراغاز سلام را بگیر و برو
میدانم دوباره تنهایم میگذاری
اما برایم دیگر فرقی ندارد
دیگر هیچکس برایم
مهم نیست
اخر در اوج پوچی نشسته ام
نمیخواهم دیگر برایت اشک بریزم
دیگر منتظر لبخند دروغینت نمیشوم
تنها ارام دور میشوم بدون هیچ حرفی
میخواهم پرواز کنم کاش جای اینجا بودن
در گور خود ارمیده بودم
تا اینبار که سراغم را میگیری
بگویند خدا بیامرزتش
دیگر نیست
دیگر هرگز کسی نامش را نمیبرد
حتی کلاغهای درخت نزدیک قبرش
دیگر کسی به دروغ لبخند نمیزند
دیگر کسی صدایش را نشنید
شد خفقان گرفته
در میان ادمهایی که فریاد میزنند
رفت برای ابد
اگر به مزارش میروی
احترام روحش را بگذار
و به دروغ سلام نگو​
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من و تو شباهت هاي متفاوتي باهم داريم :
هر دو شکستيم ؛ تو قلب مرا ، من غرورم را
هر دو رقصيديم ؛ تو با ديگري ، من با سازهاي تو
هر دو بازي کرديم ؛ تو با من ، من با سرنوشتم
و در آخر هر دو پي برديم
تو به “حماقت” من ، من به “پست” بودن تو
آري ، اين شباهت هاي متفاوت هر روز آشکارتر ميشود …
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


باید دوست بدارم

وقتی که زندگی من

هیچ چیز نبود

هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری

دریافتم

باید ،باید ،باید

دیوانه وار دوست بدارم

کسی را که مثل هیچکس نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



گاهی عمر تلف میشود ؛
به پای یک احساس ….
گاهی احساس تلف میشود ؛
به پای عمر !
و چه عذابی میکشد ،
کسی که هم عمرش تلف میشود ؛
هم احساس
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا