دلم خیلی گرفته ...

مرد تنهای شب

عضو جدید
شب های تاریک
شبهای دلتنگ
شب های خاموش.
شبهای زیر چتر غم
شب های دلگیر
شب های زندان
شبهای زنجیر.
شب های بی فانوس مهتاب
شب های مرداب
شب های سرد برگ ریزان
شب های درد مردمی در خود گریزان

شبهای پشت پرده نه توی ظلمت
شبهای غربت

شبهای کنج انزوا،بی ذره ای نور
شب های مجبور

شب های مرگ زندگی
شب های بیداد
شب های فریاد.

و ........
 

atousa_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم امروز خیلی دل گرفته

دلم می خواست الان لب دریا بودم و گریه می کردم:cry:
 

ar ebrahimzadeh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ای غم ای همدم دست از سر دل بردار ---------- ای شادی یک دم مرحم به دلم بگذار
دل جای شادیست از غم شده ام بیزار ---------- ای غم بیرون رو این خانه به او بسپار

انشاالله گرفتگی دلتون با یک کم افکار خوب و مثبت رفع می شه .
 

maryam_65

عضو جدید
بار خدایابار خدایاتونهان هایمان را می بینی و از درد نهان آگاهی.اگر تنهایی ما را به وحشت می اندازد و اندوه ها و مصائب روزگار بر ما می تابد، با پناه جستن،از تو توصل می جوییم. زیرا می دانیم سر رشته تمام کار ها به دست توست و منشا آنان همانا خواست و اراده ی توست.خدایا اگر ندانم از تو چه باید بخواهم و مراد و خواهش خویش سرگردانم تو مرا به آنچه مصلحتم در آن است راهنمایی فرما و همه گونه خوشی و آسایش را به دلم بنمای.چون آگاهم که چنین رهنمایی و هدایتی از تو عجیب و این حاجت روائی ها از تو غریب نیست.
 

gordafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
ديشب اينقدر دلم گرفته بود قبلنا گريه ميكردم واسه خودم و... بعدش ميديدم چه قيافم خوب شد ...ولي چند وقت هر كاري ميكنم گريم نمياد پوستم مثل اينكه خيلي كلفت شده عجب زمونه با ما چيكار كردا:cry::eek:
 

galbe_moorche

عضو جدید
حتما:cry:

نمی فهمم اگر قراره که جدایی باشه چراا اصلا آشنایی هست
ناراحت نشی .خب نخواب فردا بیدار میشی-تلاش نکن چون فردا همه میمیریم.و با سخن archi-arch کاملا موافقم حتما" حکمتی بوده.میگن اگه از خدا چیزی رو خواستی و بهت نداد حتما" میخواد بهتر از اونو برات send کنه.مخور غم گذشته گذشته ها گذشته.منم درد تو رو داشتم و الان هم دارم ولی به روی خودم نمیارم.قوی باش تا کام روا باشی;)
 

rezazd

عضو جدید
چرا گرفته دلت مثل اینکه تنهایی
- چقدر هم تنها
- خیال میکنم دچار ان رگ پنهان رنگها هستی
- دچار یعنی
- عاشق
- و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد
 

sebastian

عضو جدید
از دنيا فلسفه و ،،کلمات ،،پر معنا،،بيرون بيهايم،،ميشه گفت،،دل تنگی ،،نشان زنده بودن،،،روح،،است..دل تنگی،،،آرامش و سکوت،،به همره،،مياره،،،اين دوست،،داشتنی،،انسانها،،،دل ديگران رو ميشکنن،،اما،،نميخواهند،،هيچوقت،،دل ،،خودشون،،دل تنگ بشه.//اما،،،همه چيز،،بايد 1=1 باشه​

 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از ديشب دلم گرفته فقط دلم مي خواهد گريه كنم اين چند روز بعد از بسته شدن سايت همش حالگيري هي هي اي روزگار هي هي :cry::cry::cry::cry:
 

enteha

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام.
اگه دلگيري تون بابت سايت بود كه خوب شكر خدا داره رديف ميشه .
 

s_ghazal

عضو جدید
گذشته در چشمانم مانده است

عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است

چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی

صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم

که نفهمی هنوز هم دوستت دارم.
 

s_ghazal

عضو جدید
SALAM

SALAM

اگر سکوت این گستره بی ستاره مجالی دهد


می خواهم بگویم : سلام!
اگر دلواپسی آن همه ترانه بی تعبیر مهلتی دهد
می خواهم از بی پناهی پروانه ها برایت بگویم!
از کوچه های بی چراغ!
از این حصار هر ور دیوار!
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از این ترانه تار...
[/FONT]
 

fereshteye nejat

عضو جدید
من فکر می کنم خدا تازگی ها سرش شلوغ شده یا دیگه حوصله منو نداره

عزیزم همدردیه مرا بپذیر و فقط با صبر و نزدیکی به خداوند که می تونی این دردو تحمل کنی و حتما خدا کس بهتری را برات در نظر گرفته تسلیم باش و امیدوار:heart::gol:
 

fereshteye nejat

عضو جدید
یه نفر که خیلی دوستش داشتم دیگه نیست.خیلی دلم میگیره چند روزه مخصوصا شبا
همش اشکام خود به خود میریزه

عزیزم هر چقدر دلت می خواد گریه کن گریه سوپاپ دل تسلیم خواست خدا شو اگر هر چیزی را فقط به خاطر خواست خداوند رها کنی مطمئن باش خدا چیز بهتری بهت هدیه خواهد کرد فقط صبر داشته باش عزیز دلم:gol:
 

b A N E l

عضو جدید
درد واره ها.............خستگی هاتو اینجا بزار

درد واره ها.............خستگی هاتو اینجا بزار

مهم نیست متن از خودت باشه یا کس دیگه.......فقط خسته باشه!
مهم نیست متن ادبی باشه یا خودمونی............... فقط خسته باشه!
 

b A N E l

عضو جدید
خسته ام از آرزوها،
آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی،
بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را،
روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی،
زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین،
پله های رو به پایین
سقفهای سرد وسنگین،
آسمانهای اجاری
با نگاهی سرشکسته،
چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته،
خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده،
میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده،
گریه های اختیاری
عصر جدولهای خالی،
پارکهای این حوالی
پرسهای بی خیالی،
نیمکت های خماری
رونوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی،
جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی،
باد خواهد برد باری
روی میز خالی من،
صفحه باز حوادث
در ستون تسلیت ها،
نامی از ما یادگاری :cry:
 
  • Like
واکنش ها: snz

Similar threads

بالا