tahoora62
کاربر بیش فعال
در شهری که من زندگی می کنم ،
بایدها چوب حراج خورده است و
نباید را سر دست می برند ،
نوعی عادت ،
به هست بودن نیست ها !
***
در شهری که من زندگی می کنم
وقتی کسی دارفانی را وداع می گوید
مردمان ،
آشنا و غریبه ،
حتی آن ها که چندسال یکبار هم به دیدنش نمی آمدند،
حالا ،
در مراسم مختلف او
از کفن و دفن گرفته تا
صرف غذاهای چرب و نرم
حضور می یابند تا موجب تسلی خاطر بازماندگان را فراهم آورند !!
و این ها همه در حالی ست که قوانین و احکام و دستورات اسلام
در شهری که من زندگی می کنم
مو به مو اجرا و عمل می شود!!!!
دقیقا به عکس توصیه ی اسلام
این جا
برای بازماندگان و داغداران غذا نمی برند ؛ که
بازماندگان
در صدد تهیه ی غذا برای میهمانان بر می آیند!
***
در شهری که من زندگی می کنم
هر فروشنده ی خدا ناشناسی
تا بتواند
کمبودهایش را
از جیب مردم بیچاره
جبران می کند !
***
در شهری که من زندگی می کنم
شور و حال عزاداری های محرمش
پس از عاشورا
کم کم
رنگ می بازند
انگار نه انگار
که عاشورا
شروع مصیبت و عزاداریست...
در این جا
آن هنگام
که توصیه به امساک از خوردن و آشامیدن شده - نه به قصد روزه -
مردمان را دیدم
که صبح عاشورا
با ظرف هایی در دست
برای گرفتن حلیم
آمده بودند.
ظهر برای تناول غذایی چرب
و شب هم ...
***
در شهری که من زندگی می کنم
شب هفتم امام غریبشان
صف های آجیل شب یلدایش
به چندین متر می رسد !
***
اما
در شهری که من زندگی می کنم ...
با وجود هوای مسمومش
هنوز
ابرهای پربرکتی هستند
که به امید باریدنشان
تنفس را برایم
آسان کنند ...
***
در شهر شما چطور ؟
بایدها چوب حراج خورده است و
نباید را سر دست می برند ،
نوعی عادت ،
به هست بودن نیست ها !
***
در شهری که من زندگی می کنم
وقتی کسی دارفانی را وداع می گوید
مردمان ،
آشنا و غریبه ،
حتی آن ها که چندسال یکبار هم به دیدنش نمی آمدند،
حالا ،
در مراسم مختلف او
از کفن و دفن گرفته تا
صرف غذاهای چرب و نرم
حضور می یابند تا موجب تسلی خاطر بازماندگان را فراهم آورند !!
و این ها همه در حالی ست که قوانین و احکام و دستورات اسلام
در شهری که من زندگی می کنم
مو به مو اجرا و عمل می شود!!!!
دقیقا به عکس توصیه ی اسلام
این جا
برای بازماندگان و داغداران غذا نمی برند ؛ که
بازماندگان
در صدد تهیه ی غذا برای میهمانان بر می آیند!
***
در شهری که من زندگی می کنم
هر فروشنده ی خدا ناشناسی
تا بتواند
کمبودهایش را
از جیب مردم بیچاره
جبران می کند !
***
در شهری که من زندگی می کنم
شور و حال عزاداری های محرمش
پس از عاشورا
کم کم
رنگ می بازند
انگار نه انگار
که عاشورا
شروع مصیبت و عزاداریست...
در این جا
آن هنگام
که توصیه به امساک از خوردن و آشامیدن شده - نه به قصد روزه -
مردمان را دیدم
که صبح عاشورا
با ظرف هایی در دست
برای گرفتن حلیم
آمده بودند.
ظهر برای تناول غذایی چرب
و شب هم ...
***
در شهری که من زندگی می کنم
شب هفتم امام غریبشان
صف های آجیل شب یلدایش
به چندین متر می رسد !
***
اما
در شهری که من زندگی می کنم ...
با وجود هوای مسمومش
هنوز
ابرهای پربرکتی هستند
که به امید باریدنشان
تنفس را برایم
آسان کنند ...

***
در شهر شما چطور ؟