نمی خواهم نمی آید مرا باور
همه دارایی ما دولت ما نور ما چشم و چراغ ما
برفت از دست
و من با این شبیخون های بی شرمانه و شومی که دارد مرگ
بدم می آید از این زندگی دیگر
چه سود اما دریغ و درد
همه دارایی ما دولت ما نور ما چشم و چراغ ما
برفت از دست
و من با این شبیخون های بی شرمانه و شومی که دارد مرگ
بدم می آید از این زندگی دیگر
چه سود اما دریغ و درد